خبرهای داغ:

انتشار ۴کتاب شعر در هندیجان

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج در هندیجان ،سروان پاسدار علی حسن غلامی از پرسنل ناحیه سپاه هندیجان و یکی از شاعران برجسته سپاه استان بصورت اختصاصی گفتگویی صمیمی داریم، لطفا خودت را معرفی بفرما و خلاصه ایی از آثار شعری که تاکنون سروده ایی یا چاپ نموده ایی را برای مخاطبین ما در خبرگزاری بسیج نیوز بفرمائید:
کد خبر: ۹۲۵۱۷۷۰
|
۰۶ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۹


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام وادب و تبریک دهه کرامت ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(س)و حضرت امام رضا(ع)، اینجانب سروان
پاسدارعلی حسن غلامی از پرسنل ناحیه سپاه هندیجان متولد فروردین 1362 سردشت زیدون ، هم اکنون ساکن شهر بندری و با صفای هندیجان هستم.

 

تقریبا از سال 1380 دستی بر آتش شعر داشته ام و کم و بیش در جمع دوستان شعر خوانی میکردم و
هر از گاهی در فراخوانی های شعر نیز شرکت کردم و صاحب مقام و رتبه هم شدم ، *بعنوان مثال 3سال پیاپی برگزیده و مقام دوم شعر سراسری پاسدار بودم (سال 91 و 92 و 93)* - *دو سال پیاپی برگزیده شعر عروج ایذه بودم ، در فراخوان شعر پلاک های گمشده در شهرستان رامشیر برگزیده شدم.

 

پاسدار علی حسن غلامی عنوان کرد : فراخوان خط خون رامهرمز برگزیده بودم ، فراخوان شعر قافیه های گم شده دانشگاه آزاد رامهرمز برگزیده بودم ، شعر جنوب ماهشهر برگزیده بودم ، نخستین فراخوان جایزه ادبی ادبیات مقاومت و پایداری هویزه برگزیده شدم .

 

وی در ادامه گزارش تصریح کرد: اما در مرداد ماه سال 1398تصمیم گرفتم دو مجموعه شعر از سروده های خودم رو منتشر کنم ، مجموعه اول *حوالی باران* با موضوع دفاع مقدس و قالب شعری سپید در تیراژ1000 نسخه توسط انتشارات نظری تهران به چاپ و به دست علاقه مندان رسید ، همچنین در اسفندماه 1398 کتاب دوم ام *بعد از رودخانه* با موضوع آزاد - اجتماعی و همان انتشارات نظری به تیراژ 1000نسخه چاپ و منتشر شد . در بهار امسال (1399) نیز همزمان دو مجموعه دیگر از آثار شعری اینجانب با موضوع آزاد توسط انتشارات *کتاب هرمز* به چاپ رسید ، مجموعه شعر *روسری های قبل از وقوع* در 180 صفحه و تیراژ1000نسخه و مجموعه شعر *عاشقانه های باد* در 170 صفحه و تیراژ 1000 نسخه منتشر شدند ، که از استاد عزیزم جناب شهرام فروغی مهر عزیز مدیریت این انتشارات بسیار تشکر می کنم .هم اکنون این 4اثر در اختیار علاقه مندان هست .

مختصری از آثار شعر

پدرم خسته بود
برادرم خسته تر

اما

به دریا زدند

ویار مادرم همیشه ماهی بود!

ارسال نظرات
پر بیننده ها