مسئول سابق نمایندگی ولی فقیه تیپ حضرت علی اکبر (ع):
واقعه 7 تیر یکی از نقاط عطف دوران پس از انقلاب اسلامی بود
مسئول سابق نمایندگی ولی فقیه تیپ حضرت علی اکبر (ع) به مناسبت فرارسیدن هفتم تیر ماه و شهادت دکتر بهشتی گفت:واقعه 7 تیر و شهادت شهید دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش یکی از نقاط عطف دوران پس از انقلاب اسلامی بود این حادثه در زمانی رخ داد که کشور با بحرانی ترین وضعیت پس از انقلاب اسلامی مواجه بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج، مسئول سابق نمایندگی ولی فقیه تیپ حضرت علی اکبر (ع)، حجت الاسلام محمود وحیدی راد، به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت دکتر بهشتی در یادداشتی واقعه این روز را تحلیل کرد و نوشت:
واقعه ۷ تیر و شهادت شهید دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یارانش یکی از نقاط عطف دوران پس از انقلاب اسلامی است این حادثه در زمانی رخ داد که کشور با بحرانیترین وضعیت پس از انقلاب اسلامی مواجه بود. در جبهه خارجی جنگ فراگیر از طرف نظام بعث و حامیانش بر ایران تحمیل شده بود. در این شرایط علیرغم آن که انتظار میرفت در داخل وحدت و انسجام برای مقابله با تهدید خارجی وجود داشته باشد، با اعلام جنگ مسلحانه توسط منافقین، مملکت درگیر بحران خطرناک داخلی و جنگهای ویرانگر خیابانی شد.
در وضعیتی که کشور در دو جبهه داخلی و خارجی با تهدید جدی مواجه بود منافقین با اقدامات جنایتکارانه خود یاران مؤثر انقلاب اسلامی را یکی پس از دیگری ترور میکردند.
روز قبل از فاجعه ۷ تیر حضرت آیت الله خامنهای هدف ترور مجاهدین (منافقین) قرار گرفت، اما خوشبختانه جان سالم بدر برد. فردای آن روز نیز واقعه ۷ تیر روی داد که در آن شهید بهشتی به عنوان یار مؤثر انقلاب و ۷۲ تن از یارانش به شهادت رسیدند.
با شهادت شهید بهشتی که همزمان بود با جنگ خطرناک داخلی و خارجی، همه فکر میکردند که نظام اسلامی در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. غافل از آن که رهبری امام، خون پاک شهیدان و ایمان و اراده ملت، اجازه نخواهد داد خدشهای به نظام وارد شود؛ لذا دیدیم علیرغم ترورهای بعدی به خصوص شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر، نظام اسلامی به حیات خود ادامه داد. این مسأله نشان داد که نظام از پشتوانه مردمی برخوردار است و تا این پشتوانه وجود دارد، علیرغم از دست دادن نیروهای برجسته به حیات خود ادامه میدهد.
از طرف دیگر فاجعه ۷ تیر و انجام ترورهای دیگر توسط منافقین شروع مرحله خطرناکی از اقدام خشونت آمیز و تروریستی بود که هزینه زیادی را بر ملت ایران تحمیل کرد. البته با نگاه به وضعیت کنونی منافقین، برای هیچ کس شکی باقی نمیماند که این گروه تروریستی و منفور ملت کاملاً با شکست روبرو شده است.
اما لکه ننگ شروع اقدامات تروریستی بر علیه شخصیتهای برجسته و منافع ملی کشور بر پیشانی آنها باقی خواهد ماند و تا ابد پاک نخواهد شد.
یکی ازشهدای هفت تیرشهیدآیت الله محمدتقی حسینی طباطبائی شخصیتی بودکه انقلاب رادرمنطقه سیستان رهبری میکرد. ایشان توانستندکه مردم رادرمسیرانقلاب رهبری کند
وقتی در مجلس خبرگان قانون اساسی پیرامون اختیارات رئیسجمهور بحث میشد، بنی صدر از جمله کسانی بود که خواستار قدرت زیادتری برای رئیسجمهور بود. شاید یکی از دلایل مخالفت وی قدرت قانونی ولایت فقیه و جایگاه او در قانون اساسی بود.
پس از عزل بنی صدر منافقین به بهانه اقدام مجلس شورای اسلامی در عزل وی جنگ مسلحانه را شروع کردند. با اعلام جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی، حمله به مردم و کشتار آنان توسط منافقین در خیاباهای تهران آغاز شد.
منافقین بعد از پیروزی انقلاب به دستور اربابان خارجی خود برای اینکه بتوانند در صورت ضرورت به ترور مسئولین و مدافعان جمهوری اسلامی بپردازند به هواداران و اعضاء فعال خود دستور دادند تا به هر طریقی که مسئولین را مشکوک نکند به ارگانهای اسلامی همچون کمیتهها و ارگانهای انقلاب، جهاد سازندگی، حزب جمهوری اسلامی و ... نفوذ کنند و مرکزیت سازمان نیزدر این راه هواداران و اعضای خود را یاری و مدد میرسانید.
سران سازمان، نیروهای نفوذی خود به سازمانهای اسلامی را برای اجرای حرکت مسلحانه خود نگه داری میکردند و حتی برای آنکه نیروهای خود را از خطر شناسایی توسط خط امامیها نجات دهند، در روزنامه مجاهد، ارگان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) آن اعضاء را به باد تهمت و حمله و تمسخر و افشا میگرفتند. برای نمونه محمدرضا کلاهی که عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی بود، یک بار در نشریه مجاهد به عنوان سر دسته چماقداران افشا شد و تا آنجا که توانستند به وی حمله کردند تا نیروی خط امام و حزب جمهوری اسلامی وی را بیشتر به خود جذب کنند و او را محرم اسرار خود قرار دهند.
یکی از عوامل ایجاد واقعه هفتم تیر جوسازی مطبوعات وابسته و ضد انقلابی در آماده ساختن اذهان عمومی برای بروز این جنایت بود. اگر در مسیر پرتلاطم اواخر سال ۵۹ و اوایل سال ۶۰ بنگریم میبینیم که روزنامههای ضد انقلاب و لیبرالها با تمام امکاناتشان درصدد القاء موهوماتی بودند تا مردم را نسبت به مهرههای سرشناس و اصلی انقلاب بدبین سازند و از این طریق زیربنای پایگاه مردمی جمهوری اسلامی سست و سپس با یک ضربه کل نظام را سرنگون سازند.
ترور مدیران خط امام، خارج کردن مردم از صحنه از طریق ایجاد رعب و وحشت و ترور، از بین بردن زمینههای حاکمیت قانون اساسی و از هم پاشیدگی انسجام مسئولین، مقابله با تفکر تشکیلاتی در اداره امور انقلاب، درگیر کردن انقلاب با بحرانهای داخلی و غافل شدن از توطئههای خارجی و منزوی کردن جمهوری اسلامی از جمله اهداف پدید آورندگان فاجعه ۷ تیر ۱۳۶۰ بود.
اصلیترین هدفی که حادثه بمب گذاری در مقر حزب جمهوری اسلامی داشت ترور مدیران خط امام بود. این مدیران بعد از عزل بنی صدر و رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی وی خط لیبرال و متمایل به غرب را تضعیف کرده بودند. این در حالی بود که بدلیل تازه تأسیس بودن نهادها و عدم شکل گیری کامل ساختارها، نقش مدیران در اداره نهادها بسیار تأثیر گذار بود.
هدف دیگر این بود که با ایجاد رعب و وحشت و ترس و ناامیدی مردم را از صحن خارج کنند و در فرصت مناسب از طریق اقدامات براندازانه خود را به قدرت برسانند. برای دستیابی به این هدف آنها قصد داشتند نیروهایی را که در سازماندهی مردم نقش دارند از میان بردارند.
دشمنان سعی داشتند که از طریق تضعیف نهادها و در نتیجه عملی نشدن قانون اساسی، زمینه هرج و مرج را فراهم کنند. از اکثریت اندختن مجلس یکی از اهدافی بود که در همین راستا پی گیری میشد. آنها سعی کردند با از بین بردن بسیاری از نمایندگان، مجلس را از اکثریت بیاندازند و بدین وسیله یکی از نهادهای مهم را بی اثر کنند.
مشغول کردن رهبران جمهوری اسلامی به بحرانهای داخلی و ایجاد فرصت برای ضربه زدن از خارج از دیگر اهداف فاجعه ۷ تیر بودبویژه ما در جنگ به سر میبردیم و بحرانهای داخلی به دشمنان خارجی برای شکست نظام کمک میکرد.
با ایجاد ناامنی در ایران، سعی میکردند که ایران را منزوی کنند. آنها با ایجاد بحران این چنین وانمود میکردند که در ایران قدرت با ثباتی وجود ندارد تا بتواند با کشورهای خارجی رابطه برقرار کند.