شعر؛

حالا اگر چه نیست ولی هست یاد او

سروده شاعرجوان بسیجی احمد رفیعی وردنجانی برای تجلیل از امدادگر فداکار جمعیت هلال احمر اردل مرحوم سید مهدی حسینی اردل که در حال مهار آتش جنگل‌های بلوط بلند از ارتفاع سقوط کرد و جان سپرد.
کد خبر: ۹۲۵۶۵۸۰
|
۲۲ تير ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۷

 به گزارش خبرگزاری بسیج از استان چهار محال و بختیاری؛ مرحوم سید مهدی حسینی امدادگر فداکار جمعیت هلال احمر اردل عصر روزسه شنبه ۱۷تیرماه سالجاری در حال خاموش کردن جنگل‌های منطقه سخت گذر بلوط بلند بود که از ارتفاع سقوط کرد و جانش را از دست داد.

دراین راستا با هم سروده شاعرجوان بسیجی را مرور کنیم...

آتش گرفت جنگل صد آرزوی شهر

عازم شدندشیر دلانِ نکویِ شهر

 

او هم که بود عاشق غوغای کارزار

پرواز کرد از دل پرگفتگوی شهر

 

جان را گرفت در کف وراهی به کوه شد

با قلب فارغ از همه ی های وهوی شهر

 

از نسل تشنگان رسیدن به کوی دوست

آنان که از شکوه شدند آبروی شهر

 

از بچه های عاشق  آتش به اختیار

از مردمان ساده ولی راستگوی شهر

 

هر کوره ده بهشت حضور جهادی اش

هرگز نبود در طلب و جستجوی شهر

 

در هر خطر به پاشد ومردانه ایستاد

کوه بلندِ سینه سپر  روبروی شهر

 

عشقش حسینی است وتبارش محمدی

بابذل جان شده ست چنین چاره جوی شهر

 

گمنام رفت مثل همیشه به سوی عشق

نامی شده زمان رسیدن به سوی شهر

 

حالا اگر چه نیست ولی هست یاد او

هرجا که می شود سخن از مرد توی شهر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

آتش فرونشسته وآتش زند به جان

بغض غمش که مانده درون گلوی شهر

 

این دود آتش است، نه دود نهاد ماست

در داغ رفتنش که نشسته ست روی شهر

ارسال نظرات