به گزارش خبرگزاری بسیج زنجان؛در فرهنگ اسلامی ایمان و عمل دو بال یک پرنده هستند. دو روی یک سکه. بدون هم معنا ندارند و با وجود اهمیتشان بدون یکدیگر کمرنگ میشوند. ایمان، تنها یک «کلمه» نیست، بلکه «باور قلبی» است. باوری که به زندگی انسان «جهت» میدهد و در «چگونه زیستن» او نقشی مهمّ دارد و محور ارزشگذاری برای اندیشهها و عملکردهای مردم است.
بر اساس آیات قرآن و روایات ایمان به تنهایی، باعث بخشیده شدن و رستگاری نیست و افزون بر ایمان عمل شرط است: إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ به همین جهت در بسیاری آیات، ایمان با عمل صالح قرین شدهاند. بر این اساس اگر کسی ایمان داشته باشد، ولی تصمیم داشته باشد که هیچ گاه به هیچ یک از لوازم آن عمل نکند، ایمان به آن نخواهد داشت.
به فرموده قرآن، سخن و (اعتقاد) خوب به سوي خدا صعود ميکند و عمل صالح، آن را رفعت ميبخشد. به لسان قرآن کریم، ایمان ریشه در قلب آدمی دارد؛ از این رو هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند، در زمره مسلمانان قرار میگیرد، ولی به صِرْف به زبان آوردن شهادتین مومن نمیگردد. خداوند در قرآن می فرماید: به اعراب بادیه نشین که چنین ادعایی داشتند بگو: شما ایمان نیاوردهاید. بگوید اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دل شما وارد نشده است.
در این روزگار، باورهای قلبی تنها نمیتوانند راه رستگاری را برای ما روشن کنند. بسیاری از فرقه ها و تبلیغات پررنگ ضد دینی میکوشند عمل دینی را نفی کنند. به این دلیل ساده که ظاهر دینی کمرنگ شده و آداب منبعث از باور قلبی در جامعه دیده نشود. مخالفان حجاب معتقدند میتوان مومن و باایمان بود اما از پوشاندن سر و بدن آن گونه که در قرآن کریم یا روایات وجود دارد پرهیز کرد. این گروه با اشاره به آیه حجاب استدلال می آورند که پوشاندن سر و بدن از نامحرم به زنان رسول خدا (ص) و در ایام حیات ایشان توصیه شده بوده و بر زنان مسلمان بعدی واجب نیست. اما موافقان حجاب و آیات عظام که متاثر از قرآن و مکتب شیعی سخن میگویند باور دارند، ایمان بدون عمل مانع رستگاری است. پس حجاب و در پرده بودن زن برای او امتیاز محسوب میشود.
حجاب و پوشاندن موی سر و بدن از نامحرم، گناه و لغزش است و باید آن را متوقف کرد. اگر به دنبال رسیدن به تصویر آرمانی مومن هستیم. مومن خلاف میل و اراده الهی و خلاف موازین و قواعد شرعی حرکت نمیکند. زن مسلمان که در آیینه جمال و کمال بانو فاطمه (س) و حضرت زینب (س) معنا میشود زنی نیست که از مواجهه با جامعه یا پذیرفتن مسئولیت اجتماعی پرهیز کند. زمانه تغییر کرده و نمیتوان همچون صدر اسلام نیمی از جامعه را از حضور در عرصههای مختلف بازداشت و زن را در حصار خانه حبس کرد. همان گونه که بانو خدیجه (س) یاور و همراه پیامبر اکرم (ص) بود و در عرصه اجتماعی هم فعالیت میکرد، بانو فاطمه زهرا (س) و بانو زینب (س) هم آنجا که لازم بود از حقیقت دفاع کنند و آزادگی را پاس دارند با حفظ و رعایت حریمها در صحنه حضور مییافتند و سخنرانی میکردند. سنتی که در زنان عرب وجود نداشت و حرکتی خاص و متهورانه محسوب میشد. حجاب آن گونه که در شریعت تعریف شده؛ محدود کننده نیست.
حجاب مسیری است که زن و مرد را در حریم امن حفظ میکند و به هر دوی آنها اعتبار انسانی میبخشد. عفاف و حجاب، میوه فطرت است. در خمیرمایه همه انسانها با هر آیین و مسلکی عفاف وجود دارد. عفاف یعنی پرهیز عقلی انسان از خبائث و پلیدیهایی که موجب شکسته شدن کرامت و شرافت انسانی میشود. البته با آمدن ایمان دینی، قدرت عقل مضاعف میشود و انسان مؤمن از عفاف مستحکمتری برخوردار است.
عفاف و حجاب، لازم و ملزوم یکدیگرند با این ملاحظه که همه حجابها از عفاف یکسانی متولد نمیشوند. بعضی از محجبهها عفاف بیشتری دارند و بعضی دیگر عفاف کمتری دارند اما واقعیت این است که انسان تا زمانی که مسخ نشده باشد به اصل عفاف گرایش ذاتی دارد. این روزها یکی از ضروریات فرهنگی تعریف و تبیین دین و زیرمجموعههای آن مثل حجاب برای نسل تازه است. برای آنکه تصویر آسمانی و روحانی دینداری در جهانی که باورهای معنوی به یغما برده میشود به درستی ارائه شود باید به سمت رسانهها و فضاهای تازه رفت و تولید محتواهایی که جامعه را درگیر مفاهیم معنوی و اصیلی همچون حجاب، ایمان و عفاف میکنند افزایش داد. موضعگیری علیه رسانههای مدرن و تازه و درک نکردن مقتضیات روزگار نو، همانی است که مخالفان دینداری آرزو میکنند. در ذهن و باور آنها دین و هر گرایش معنوی، کهنه و عقب مانده است و برای به روز شدن باید از هر جریان مذهبی فاصله گرفت. در حالی که جان آدمی و فطرت پاک او در جستجوی کمال است. برای تفهیم و بازنگری در محاسن حجاب و عفاف در جامعهای که هر روز بیشتر به سمت زوال اخلاقی پیش میرود باید به مسیرهایی تازه اندیشید و نسل جوان را با واقعیت ایمان و عمل دینی آشنا کرد.
معصومه کوشکستانی