به گزارش سرویس خبری سازمان بسیج حقوق دانان خبرگزاری بسیج ؛ سال 1355 شبکه تلویزیونی بیبیسی مصاحبهای با شاه ایران ترتیب میدهد، "مایک والس" مأمور می شود تا سوالاتی از محمدرضا پهلوی بپرسد.
در اواسط مصاحبه والس از شکنجه در زندانهای ایران میپرسد و شاه در پاسخ میگوید: خیلی وقت است دیگر کسی را در زندانهای ایران شکنجه نمیکنند. والس ادامه میدهد: شخصی را دیده است که در همین چند روز پیش شکنجه شده است.
بعد از این صحبت چهره شاه دیدنی میشود، محمدرضا که فکر نمیکرد یک انگلیسی از شکنجه در ایران باخبر باشد، با استرسی که در چهرهاش مشهود است تلاش میکند شکنجه را تقصیر فردی جزئی بیندازد و منکر شکنجه در کل سیستم انتظامی تحت سلطهاش شود.
سال ها بعد، 6 شهریور 1388، کشور در بحبوحه اعتراضات به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری فرو رفته بود و هر روز از گوشهای خبر درگیری میآمد. این اعتراضات و شلوغیها نتوانست مانع دیدار رهبری و دانشجویان شود؛ رهبری طبق سنوات گذشته با دانشجویان دیدار داشت، در همین دیدار یکی از دانشجویان دانشگاه تهران در مورد حمله عدهای ناشناس به کوی سبحان در روزهای بعد از انتخابات سخن میگوید؛ آنقدر حجم صحبتهای دانشجویان زیاد بود که عدهای فکر میکردند رهبری از این موضوع میگذرد تا مبادا پای مسئولان نظام هم به وسط بیاید؛ رهبری نه تنها این موضوع را مسکوت نگذاشت بلکه از اتفاقی مشابه هم یاد کردند.
به عبارت دیگر رهبری در ملأعام و در حضور رسانهها پذیرفته بود که در سیستم تحت نظارت وی اشتباهی رخ داده است.
بیانات رهبری، دیدار با دانشجویان در 4 شهریور 1388 :
موضوع دیگری که در بیانات دوستان مطرح شد، تخلفات یا حتّی جنایاتی است که در خلال این حوادث از سوی نیروهای ناشناس انجام گرفته. شما اشاره کردید به مسائل کوی دانشگاه یا از این قبیل مسائل - حالا کوی دانشگاه را چند نفر از دانشجویان عزیز تکرار کردند؛ شبیه کوی دانشگاه، مسائل دیگری هم در این مدت اتفاق افتاده - یا مثلاً قضیهی کهریزک را گفتند. این قضایا واقعاً یکی از آن مشکلات و معضلات کار دستگاههای اجرائی است. اولاً این را به طور قاطع بدانید که با اینها برخورد خواهد شد.
من از فعالیتهای پلیس امنیتیمان، پلیس انتظامیمان، دستگاه بسیجمان تشکر میکنم؛ اینها خیلی کارهای بزرگی کردند، کارهای خوبی کردند؛ لیکن این یک بحث جداست. اگر کسی در وابستگی به هر کدام از این سازمانها یک تخلفی انجام داده، یک جرمی انجام داده، او هم باید جداگانه بررسی شود... همین طور قضیهی کهریزک، که حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضیهی کوی دانشگاه هم دنبال میشود؛ حتّی افرادی که کسانشان در این قضایا یا به قتل رسیدند - تعداد معدودی هستند - یا آسیب دیدند، آسیب مالی دیدند. بنا شده برای هر کدام اینها پروندهی جداگانهای تشکیل بدهند. دستور دادهایم، گفتهایم و این قضایا را دنبال خواهیم کرد.
اما در کهریزک چه اتفاقی افتاده بود؟
18 تیر 1388 دهمین سالگرد اتفاقات کوی دانشگاه سال 78 بود و پیشبینی میشد اتفاقاتی در دانشگاه رخ دهد اما در آن سال این سالگرد مصادف شده بود با اعتراضات پس از انتخابات؛ اعتراضاتی که در پی ادعای تقلب سه نامزد بازنده در انتخابات رخ داده بود، موسوی، کروبی و رضایی ادعای تقلب در انتخابات را داشتند؛ تنها با تفاوتی بزرگ که رضایی «کمی» قانونی پیگیر تقلب بود و آن دو نامزد اصلاح طلب، در کف خیابان دنبال رأی خود میگشتند.
ادعای تقلبی که هیچگاه ثابت نشد و سالها بعد، از طرف برخی از مدعیان هم انکار شد، سبب اعترضات گسترده در تهران شد؛ روز 18 تیر هم مستثنی نبود و عدهای به خیابانها آمدند. این اعتراضات از همان ابتدا مسالمتآمیز نبود و با پرتاب سنگ به مأموران و شکستن شیشه مکانهای عمومی و درگیری و مجروح کردن مردم و نیروهای انتظامی همراه بود. نیروی انتظامی به مقابله پرداخته بود و عدهای را هم در اعتراضات دستگیر کردند اما اینبار بر خلاف دفعات قبلی بازداشتشدگان به جای زندان اوین به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند.
کهریزک؛ "زندانی مخوف"
بازداشتگاه کهریزک حدود سال 1380 در عملیات «جزیره» به منظور پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهرهبرداری قرار گرفته بود. تا آن زمان، از این بازداشتگاه برای نگهداری بعضی از بازداشتشدگان طرح اراذل و اوباش (بخشی از طرح امنیت اجتماعی) استفاده میشد. اراذلِ نامی و معروف تهران بعد از مدتی که در این بازداشتگاه بودند، از فرط سختیهای بازداشتگاه از کرده خود پشیمان می شدند.
مسئولین وقت نیروی انتظامی، مدعی شدند به علت محدودیت پذیرش در زندان اوین مجبور به انتقال این افراد به بازداشتگاه کهریزک شدند. مو ضوعی که بلافاصله از طرف مسئولان زندان اوین تکذیب شد.
دستگیرشدگان اعتراضات 18 تیر بیش از حد ظرفیت بازداشتگاه کهریزک بودند اما با اصرارِ اشتباه مسئولین وقت همه افراد را در بندهای بازداشتگاه جا دادند. تراکم جمعیت در حالی که زندان دارای سیستم تهویه هوا نبود و از آن مهمتر، همنشینی و مجاورت با اراذل و اوباش و افراد دارای اعتیاد سنگین، شرایط زندگی را برای دانشجویان و جوانان سخت کرده بود.
گزارشات غلط
در تیرماه 1388 عدهای نزد رهبری رفتند و از شرایط بد بازداشتگاه کهریزک گفتند. رهبری دستور پیگیری داد تا مشخص شود که شرایط زندان چگونه است؟ سعید مرتضوی، دادستان انقلاب وقت تهران، طبق گزارشی به رهبری گزارشات رسیده را غلط خواند و از شرایط خوب بازداشتگاه کهریزک گفت. اما عدهای همچنان بر گزارشات خود مبنی بر بد بودن شرایط محیطی کهریزک میگفتند. در نهایت مسئولین گزارش دادند: جای دیگری برای نگهداری این افراد ندارند.
با وجود اینکه این افراد در اعتراضات خیابانی که همراه با درگیری با نیروی انتظامی و مردم بود، دستگیر شده بودند و در صورت آزادی به احتمال زیاد باز هم در اعتراضات شرکت می کردند، واکنش رهبری به این عذر مسئولین عجیب بود: اگر جایی برای نگهداری این افراد ندارید، آزادشان کنید.
روایت ویژهنامه مجله پنجره از این اتفاق اینگونه بود: به گزارش پنجره، در روز 22 تیرماه 88، خبر نگهداری بازداشتشدگان در کنار اراذل و اوباش و ضربوشتم بازداشتشدگان به رهبر انقلاب میرسد و ایشان به سعید جلیلی (دبیر شورای عالی امنیت ملی آن زمان) دستور میدهند که همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل شود.
دستور تعطیلی کهریزک توسط رهبر معظم انقلاب در زمانی صادر شده بود که صرفاً «خبر ضرب و شتم» بازداشتیها به رهبر انقلاب رسیده بود و هنوز هیچ رسانهای (چه مخالف نظام چه موافق نظام) در مورد کهریزک چیزی نگفته و هیاهویی راه نیافتاده بود.
غلامحسین محسنیاژهای (وزیر اطلاعات وقت) میگوید: ماجرا حتی به قبل از 22 تیر بازمیگردد و در 19 تیر، از دفتر رهبر معظم انقلاب با او تماس گرفته و دستور رهبری مبنی بر انتقال بازداشتشدگان به محلی جدید را ابلاغ کردند. در این دستور تصریح شده بود که حتی اگر جایی مناسب برای نگهداری متهمان وجود ندارد باید آنها را آزاد کنند تا به خانههایشان برگردند.
محسن ما که رفت، محسن های مردم را دریابید
در اواخر تیر ماه 1388، خبر کشته شدن چند نفر از دستگیرشدگان 18 تیر در رسانه ها پخش شد. خبر کشته شدن محمد کامرانی، امیر جوادیفر و محسن روح الامینی از منابع موثق هم تایید شد. محسن روح الامینی فرزند عبدالحسین روح الامینی، رئیس سابق انستیتو پاستور و از نزدیکان محسن رضایی بود .
ایستگاه آخر:
با تأیید این خبر و پیگیریهای صورت گرفته از طرف رهبری و مقامات شورای عالی امنیت ملی 6 مرداد 1388 بازداشتگاه کهریزک برای همیشه بسته شد؛ عوامل قتل این سه جوان و مسئولین بازداشتگاه محاکمه شدند و به سزای اعمال خود رسیدند، قضاتی که در جریان این بازداشتها بودند از کار برکنار شدند؛ بد نیست بدانید دادگاههای محاکمه این افراد دقیقا در دورانی برگزار میشد که تهران همچنان شلوغ بود و مدعیان تقلب در انتخابات مشغول لشگرکشی در خیابانها بودند؛ به بیان سادهتر «شرایط حساس کنونی» و مسائل کلی مانند «مصلحت نظام» هم نتوانست مسئولین نظام را از برگزاری دادگاه این متخلفان منصرف کند.
پدر محسن روحالامینی در این مورد می گوید: شرایط 8 ماه دوران بحران بود. یعنی نظام وقتی شروع به رسیدگی کرد از همان مرداد 88 دادسرای سازمان قضائی نیروهای مسلح، قضات شجاع، دادستان و بازپرسهای شجاع بودند.قدرترین و قویترین رسیدگی ما همان سال اول بود با چه کسانی؟ کسانی که در صحنه هستند.
در حالی که تمام رهبران و مسئولان سیاسی کشورهای مختلف و حتی در نظام سابق ایران، تلاش میکنند و میکردند تا منکر اشتباهات و شکنجههای زندانیان در زندانها شوند، رهبر جمهوری اسلامی در حضور رسانهها به این مسئله اشاره و از عنوان تخلفات و حتی «جنایاتی» که در خلال این حوادث رخ داده، استفاده میکند و دستور به رسیدگی ماجرا و تنبیه مقصرین و بسته شدن بازداشتگاه را میدهد تا نشان دهد جمهوری اسلامی مقابل قانونشکنیها حتی از طرف افراد زحمتکش نظام هم باشد، میایستد و در تنبیه مقصرین با احدالناسی تعارف ندارد. و نتیجه این پیگیری صدور حکم قصاص برای دو متهم این پرونده از سوی سازمان قضائی نیروهای مسلح بود که در نهایت خانواده این زندانیان از قصاص آنها گذشتند.
در مهرماه سال 89 خانواده 3 زندانی فوتشده در زندان کهریزک ضمن تقدیر از پیگیریها و دستورات قاطع رهبر معظم انقلاب و با تشکر از لغو مصونیت قضائی 3 متهم قضائی از سوی قوه قضائیه، گذشت خود از قصاص دو مجری محکوم به قصاص این جنایت را اعلام کردند.
در بخشی از نامه خانواده قربانیان کهریزک آمده بود: "یکی از فلسفه های قطعی حکم الهیِ قصاص بازدارندگی از تکرار قتل نفسِ بیگناه و جلوگیری از ظلم صاحبان قدرت به مظلومان بیپناه است و بدون تردید، مجازات آمران بالانشین و بانیان این جنایت در تحقق این هدف مقدس موثرتر خواهد بود". "قانونگریزان و قانونشکنان قانوندان بدانند که زمان خودسری، قلدرمآبی و دست درازی به حقوق مردم و مظلومان سپری شده است و وابستگی به صاحبان قدرت و مناصب دولتی و حکومتی نیز نخواهند توانست مانع از اجرای عدالت و خوانخواهی مظلومان گردد که «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ». در صورتی که این مسیر به نتیجه برسد و آمرین و عاملین اصلی جنایت هولناک کهریزک به مجازات خود برسند، پاسخی متقن به تبلیغات منفی علیه نظام درباره اجرای گزینشی عدالت خواهد بود و برای تمامی ستم دیدگان و مظلومان که حقوقشان پایمال شده و جز خدا حامی و پشتیبانی ندارند بشارتی خواهد بود که احقاق حق برای آنان یک آرزوی دست نیافتنی نیست و با همت و پایداری در مسیر قانونی و شرعی می توان ناممکن را ممکن ساخت و ظالم را در هر جایگاهی به محکمه عدالت کشید.