تراز انتصاب مدیران آموزش و پرورش باید شناخت اندیشه های امام و رهبری باشد/ نگاه ابزاری و مداخله در عزل و نصبها از خارج از آموزش و پرورش باید تغییر کند
دکتر محمدرضا شهریاری در گفتگو با خبرگزاری بسیج، اظهار داشت: در خصوص بهبود معیشت و تکریم منزلت معلمان، توسعه عدالت آموزشی، تجدید نظر در محتواهای آموزشی، جذب نیروهای شایسته در دانشگاه فرهنگیان، تربیت نیروی انسانی و سایر اولویتهایی که در سند بالادستی تحول بنیادین آموزش و پرورش تدوین شده است، باید اتفاقات موثری رخ می داد، که متأسفانه کمتر محقق شده است از اینرو همین مباحث اولویت های پیگیری سازمان معلمان دفتر شهرری برای بهبود وضعیت معلمان از ابتدای شکل گیری تاکنون بوده است.
انتصاب مدیران غیربومی و نا آشنا به فضای اجتماعی و فرهنگی
وی افزود: مهمترین اولویتها برای تحول در حوزه معلمان و کارکنان آموزش و پرورش توجه به منزلت اجتماعی و در حوزه دستگاه تعلیم و تربیت توجه به عدالت آموزشی و در حوزه نهادهای اجتماعی توجه ویژه به نقش و کارکرد خانواده در فرآیند تعلیم و تربیت است که متاسفانه از ظرفیت مدنی انجمن اولیاء و مربیان هم، آنگونه که شایسته است استفاده نشده و یکی از اصلی ترین دلایل محقق نشدن این تحولات، واگذاری و انتصاب مدیران غیربومی و نا آشنا به اقتضائات اجتماعی و فرهنگی در حوزه انجمن اولیاء و مربیان استان و در حوزه مدیریت آموزش و پرورش مناطق بویژه قبله تهران(ری)است و دیگر آنکه شناخت اندیشه های امام راحل(ره) و رهبری که می توانست چراغ راهی برای مدیران جهت هدایت امور در این دستگاه فرهنگ ساز باشد از سوی مدیران بالادستی کمتر بعنوان یک شاخصه و تراز انتصاب مدیران، مورد توجه قرار گرفته است.
وی افزود: در خصوص مسئولیت دستگاههای اجرایی و دولتی باید گفت، لزوم مشارکت همهجانبه همه دستگاههای اجرایی و دولتی با نظام تعلیم و تربیت کشور برای تربیت انسان تراز جمهوری اسلامی ایران جهت پاسخگویی به نیازهای جامعه انسانی در دهههای آینده بیش از پیش احساس میشود.
مسئول سازمان معلمان شهرری درخصوص عدالت آموزشی خاطرنشان کرد: دانشآموزان ما شرایط یکسانی در بهرهمندی از امکانات آموزشی ندارند. مدارس حاشیهای، مدارس مناطق محروم با تراکم بالای دانشآموزان در یک کلاس درس و مدارس فاقد ابزارها و تجهیزات کمک آموزشی از موضوعاتی هستند که در توسعه عدالت آموزشی باید به آنها توجه شود.
انتخاب معلم در دنیا بر اساس اصول مشخص
دکترشهریاری خاطرنشان کرد:به آموزش و پرورش باید بهعنوان محور توسعه پایدار نگاه کرد،اما متاسفانه از آنجا که همواره بحرانهای مختلفی در زمینههای مختلف، جامعه ی ما را احاطه کرده است، آموزش و پرورش بهتناسب با شرایط محیطی و اقتضائات منطقهای و جهانی کشور، نتوانسته است نقش بنیادین خود را تعریف کند.
نکته بعدی حائز اهمیت این است که ما در آموزش و پرورش، معلم حرفهای تربیت نکردهایم و نگاه ما به آموزش و پرورش و معلمان نگاهی حرفهای نیست.
بهعنوانمثال: برای تامین معلم برای دستگاهی مثل آموزش و پرورش، مسئولین ما راههای مختلفی را تعریف میکنند، معلم حقالتدریس، سرباز معلم، آموزشدهنده سوادآموزی و دانشگاه فرهنگیان و انواع و اقسام این دست روشها، درحالیکه در هیچ کجای دنیا چنین شیوههایی رایج نیست و فرایند انتخاب معلم بر اساس اصول مشخص و بهصورت شفاف انجام میپذیرد.
ضرورت تغییر نگاه در عزل و نصبها خارج از آموزش و پرورش
به اعتقاد وی، دولت ها باید نگاه ابزاری خود را نسبت به آموزش و پرورش تغییر دهند و نگاه کاسبکارانه و مداخله در عزل و نصبها از خارج از آموزش و پرورش بایدتغییر کند و این وضعیت برای معلمان قابلقبول نیست و ما نیاز به یک تحول اساسی و همهجانبه در همه سطوح نسبت به نظام آموزش و پرورش داریم و باید در شان و اندازه این سازمان به آن نگاه شود.
دکتر شهریاری گفت:سند تحول نقشه راه آموزش و پرورش است و زیر نظربرخی از متخصصین و کارشناسان در دهه گذشته تدوین و تصویبشده و مسیر را مشخص کرده است اما سند تحول نیازمند مدیر تحول گرا است و به مدیری نیاز دارد که از اساس با اندیشه های امام خمینی(ره)بعنوان بنیانگذار این مکتب و انقلاب و مقام معظم رهبری آشنایی داشته باشد و نگاه چند بعدی داشته باشدو الفبای کار جهادی را بشناسد!!
تعلیم و تربیت در حوزه حساسیتهای مقام معظم رهبری، دولت و مجلس قرار دارد؛ این حساسیت فرصتی بزرگ برای نظام تعلیم و تربیت است که از آن میتوان برای پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت استفاده کرد.
باید مأموریت آموزش و پرورش را مصونیت بخشی نسل نو در برابر هجوم تغییرات گسترده جامعه بدانیم،و آموزش و پرورش سنگر و خط مقدم مقابله با هجمه فرهنگی و آسیب های اجتماعی است باید مجال کافی برای خلاقیت و پژوهش و نوآوری را توسعه دهد؛ برای رسیدن به این هدف نیازمند این هستیم که از حافظه محوری به سمت تعلیم و تربیت چند ساحتی حرکت کنیم. این انتقال نیازمند مشارکت همه جامعه از جمله تشکل های مدنی معلمان است.
دکترشهریاری خاطرنشان کرد: سند تحول بنیادین یک نظام پیوسته است و در ۶ زیر نظام قرارگرفته است و باید مدرسه را بهعنوان محوریترین کانون توجه موردبررسی قرارداد. تمام نتایج در مدرسه حاصل میشود و مدرسه در کانون توجه است و اختیارات مدارس افزوده و اختیارات مدیران مدارس نیز افزوده شود و باید تنوع محیط یادگیری را بپذیریم که مدرسه کانون یادگیری است و کلاس جزئی از این کانون یادگیری است و باید به دنبال پیوند مدرسه و جامعه باشیم چراکه جامعه باید نیازهایش را در مدرسه جستجو کند و جامعه امروز ما را مدارس دیروز ساختهاند و باید بین مدرسه و جامعه و خانواده ارتباط برقرار شود و البته از ظرفیت های مغفول مانده سیستم آموزش و پرورش همچون کانون های فرهنگی تربیتی که در قیاس با مراکز مشابه خارج از آموزش و پرورش همچون خانه فرهنگ ها و سرای محله ها بیشترین بودجه را از جهت نیروهای انسانی و هزینه های جاری به بیت المال تحمیل می کنند و در عین حال مبدل به حیاط خلوت های رها شده در ساختار آموزش و پرورش شده اند،بیش از پیش استفاده کرد و با بلند نظری و رویکرد توسعه محور از وجود نیروهای دارای دغدغه و تخصص در حوزه های اجتماعی و وفرهنگی در این ظرفیت ها استفاده کرد.
وی تأکید کرد: آموزش و پرورش با چالش مدیریت مواجه است. استقرار یک سند بهمراتب پیچیدهتر از تولید سند است. مدیران توانمند باید در انتصابات موردتوجه قرار گیرند و معیارهای سلیقه ای و باند و جناحی انتصاب مدیران در این سیستم فرهنگ سازی که باید تفکر نقاد و روح پرسشگری را در میان جامعه دانش آموزی ترویج دهد باید تغییر کنند!!
شهریاری افزود:. باید در انتخاب مدیران ستادی و مدیران مدارس دقت شود و اگر بهدرستی انتخاب شوند اهداف راحتتر محقق میشود،مدیران لایق و شایسته ستادی در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها نقش موثری دارندکه متاسفانه به جای توجه به الفبای شایسته سالاری در انتصابات ستادی،مناسبت های فامیلی و قومی و گروهی و جناحی و میزان انقیاد و فرمانبرداری در انتصابات ارجحیت دارد!! و همچنین در انتخاب مدیران مدارس با توجه به اینکه عملکرد کل نظام آموزشی ما در مدرسه بررسی خواهد شد ونقش ممتازی در این زمینه دارند،با ظرافت و دقت بیشتری باید عمل کرد.
شهریاری افزود:مدیریت در آموزش و پرورش تخصصی و پیچیده است و ۱۰۰ سال است که به آموزش معلم فکر کرده و عمل کردهایم و امروز باید برای تربیت مدیران نیز اندیشه کنیم.احراز صلاحیت مدیران یک اصل مهم است و مدیر باید این ویژگی را داشته باشد که بتوان هدایت دانش آموزان و آینده سازان را به آنها سپرد.
وی اضافه کرد: ارتقای جایگاه معلم بسیار حائز اهمیت است و معلم مورد اعتماد جامعه است. اگر معلم از ظرفیت لازم برخوردار نباشد نمیتوان اهداف را محقق کرد. معلم در آموزش و پرورش کارمند نیست که بتوان با او مثل کارمند برخورد کرد بلکه معلم اسوه و الگو است و جایگاه رفیعی دارد و باید برای معلمان نظامی خاص داشته باشیم که شايستگيها و صلاحيتهاي حرفهاي معلمان را در حوزه آموزش و پرورش را با آن ساز و كار يا مكانيسم، احصا، جمعبندي و مورد پايش قرار دهیم.
ترديدي نيست كه معلمي يك حرفه است و بايد معيارهاي حرفهاي بر آن چيرگي داشته باشد. سالها است كه سخن از «رتبهبندي معلمان» بر سر زبانها است اما تاكنون يك مرجع مسوول به اين پرسش اساسي پاسخ نداده است كه كدام مرجع علمي و صلاحيتدار بايد معلمان را ابتدا احراز صلاحيت كرده و سپس رتبهبندي كند؟!
«معلمي» حرفهاي است كه اصول، پيچيدگيها و ظرايف خاصي دارد چون مواد اوليهاش انسان و انديشه است. كسي كه قصد دارد با انديشهها و روح انساني سر و كار داشته باشد بايد كه صلاحيت حرفهاياش احراز و اثبات شود. نكته مهم آن است كه وظايف اين نهاد مدني و حرفهاي قابل تفويض به هيچ نهاد ديگري نيست. مطابق قوانين و نيز تاكيدات مسوولان قرار است يگانه مرجع تربيت نيرو و معلم براي دستگاه آموزش و پرورش، «دانشگاه فرهنگيان» باشد. فارغ از اشكالات و مشكلاتي كه به لحاظ «ساختاري» و «محتوايي» بر اين دانشگاه وارد است اما مساله اصلي اينجا است كه دانشجو معلم پس از خروج از اين دانشگاه تا 30 سال به حال خود رها ميشود. محتواي آموزش ضمن خدمت در اين دستگاه به هيچوجه جوابگوي نيازها و مشكلات معلمان و كلاسهاي درس نيست. «گروههاي آموزشي» كه تنها مرجع علمي براي ارتباط و بهروزآوري دانش و مهارت معلمان براي حرفه معلمي هستند خود به مشكلي در آموزش و پرورش تبديل شدهاند و كاملا روزمره و بروكراتيك شدهاند. معلمان حتي مطابق ماده 5 آييننامه گروههاي آموزشي و تربيتي حق انتخاب سرگروه آموزشي خود را ندارند و بر اساس يك قانون نانوشته همه چيز از بالا بايد ابلاغ شود بدون آنكه در مورد نتايج و بازخورد عملكرد پاسخگويي صورت بگيرد. نتيجه منطقي اين روند آن خواهد بود كه معلمان اعتمادي به اين ساز و كار قانوني نخواهند داشت.
از اين جهت است كه در نظام آموزشي ما خلاقيت و نوآوري جايگاهي نداشته و روزمرّگي در همه ابعاد و زواياي آن ساري و جاري است.
تشکیل نظام معلمی میتواند با توجه به اینکه سیستم پاسخگویی به شکایات و سایر نهادهای نظارتی متولی تحقق و نظارت بر حقوق شهروندی و ممانعت از مفاسد اداری در سیستم آموزش و پرورش نقش موثری در کاهش تخلفات ندارند،موضوعاتی همچون رسيدگي به تخلفات صنفي و حرفهاي را عهده دار شود و مرجع رسمی اظهارنظر كارشناسي در مورد تخلفات حرفهاي معلمان باشد و از سوی دیگر متولی حمايت حقوقي و قضايي از معلمان و همكاري با مراجع براي رسيدگي به جرايم و تخلفات غيرصنفي باشد؛در واقع سازمان نظام معلمي با شكلگيري درست و منطقي و بدون دخالت برخي نهادهاي غيرپاسخگو ميتواند به نقطه اتكايي براي دفاع از حقوق قانوني و صنفي معلمان تبديل شود. شايد برخي ذهنيتهاي نادرستي كه در جامعه و در مورد معلمان وجود دارند با شكلگيري و استقرار اين سازمان تصحيح شوند. بايد ساز و كاري طراحي شود كه معلم شدن سخت شود و البته در برابر اين سختي كار معيشت لازم و كافي هم ديده شود.
مسوول سازمان معلم ری، با اشاره به اهمیت مشارکت مؤثر همه عناصر سهیم در آموزش و پرورش تاکید کرد که باید بین محتوا و برنامههای درسی ارتباط برقرار شود و پیوند خانه و مدرسه برقرار شود و همچنین از ظرفیت مشورتی تشکل های معلمان در جایگاه هایی همچون شورای فرهنگ عمومی و شورای آموزش و پرورش شهرستان بهره گرفت.
وی در پایان ضرورت اجرای منشور حقوق شهروندی و همچنین نهادینه کردن فریضه امر به معروف لسانی و نوشتاری در نهاد فرهنگ ساز آموزش و پرورش را خواستار شد و متذکر شد که تحقق حقوق شهروندی و سلامت اداری صرفا با برگزاری جلسات و تهیه عکس و گزارش های بی محتوا و بدون سند و آمارسازی و آمار بازی محقق نمی شود!!