حکم اعدام من در ترکیه همچنان باقی است!
حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر مهدی پور از محققین برجسته حوزه است که سالها در کنار تحصیل و پژوهش، به تبلیغ نیز میپرداخته است. از این محقق حوزوی تاکنون کتب متعددی به چاپ رسیده که برخی از آن ها عبارت است از: با دعای ندبه در پگاه جمعه، تشرف در سرداب مقدس، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، تاریخ زیدیه در قرن دوم و سوم هجری، چهل حدیث از غیبت فضل بن شاذان، ترجمه مشارق انوار الیقین فی حقائق اسرار امیرالمؤمنین علیهالسلام، درسنامه مهدویت، درسنامه فاطمی، طول عمر امام زمان از دیدگاه علوم و ادیان، غدیر در گذر زمان، الوتر الموتور و المنتقم الموعود و پژوهه مهدوی.
حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر مهدی پور در دهه ۵۰ شمسی به مدت ۵ سال امامت جمعه وجماعت مسجد ایرانیان استانبول را برعهده داشته است. به همین مناسبت سرویس بینالملل خبرگزاری حوزه پای سخنان و تجربیات بینالمللی ایشان نشسته که تقدیم خوانندگان ارجمند میشود:
* از تحصیل در حوزه تا اعزام به ترکیه
من در سال ۱۳۲۴ هجری شمسی در تبریز متولد شدم و مقدمات را در زادگاه خودم خواندم. سپس در سال ۱۳۴۰ در حالی که ۱۷ سال داشتم به قم آمدم و در آنجا رسائل و مکاسب را خواندم. وقتی دارالتبلیغ در حوزه علمیه قم تأسیس شد در دوره ۵ ساله آن شرکت کردم و چند سالی در دارالتبلیغ برای کلاسهای پایین تر تدریس کردم. در سال ۱۳۵۴ به استانبول رفتم در این شهر مسجدی داریم به اسم مسجد ایرانیان در محله چاکماکچلار در وسط استانبول و نزدیک کنسولگری و بازار سرپوشیده. در نزدیکی این مسجد محلهای هست به نام بیوک والدهحان که در زمان قاجار ساخته شده و ایرانیانی که از حکومت قاجار ناراضی بودند و به استانبول رفتند آنجا این حان یعنی «سرا» را ساختند که حدود ۲۰۰۰ مغازه بود. هم محل کار بود، هم شب آنجا میماندند. در وسط این سرا مسجدی ساختند به نام مسجد ایرانیان که بیش از ۲۰۰ سال سابقه دارد. سلطان عبدالحمید خان عثمانی هر سالی دو مرتبه به این مسجد سر میزد. یک بار در نوروز که در آنجا با عنوان عید غدیر فارسی یا سلطان نوروز مشهور است و دیگری در روز عاشورا که حضور فعالی در آنجا داشت. این مسجد هیئت امنایی دارد با نام انجمن خیریه ایرانیان. انجمن خیریه مذکور این حق را دارد که همیشه از ایران یک مبلغی را دعوت کند.
* سفر تبلیغی مرحوم آیتالله صابری همدانی به ترکیه
در زمان ما مرحوم آیت الله مجید واعظی ۱۰ سال آنجا بودند بعد که پدرشان حاج میرزا مناف فوت کرد و برای مراسم ختم پدر آمدند تبریز، اطرافیان در آنجا مانع شدند و ایشان ماند در تبریز. بعد مرحوم آیتالله صابری همدانی به جای ایشان اعزام شدند و در این فاصله آقای صابری دو بار به ترکیه رفتند و دو کتاب تألیف کردند. یکی در مورد اصول دین و دیگری در مورد فروع دین. در زمان آقای صابری همدانی مشکلاتی پیش آمد که دولت ایران مداخله کرد. نفر بعدی را که مرحوم آقای ثقة الاسلامی بود از طرف دولت فرستادند و ۴ سال طول دوران خدمت ایشان بود. بعد از ۴ سال از طرف وزارت امور خارجه تلگراف زده شد و دولت تصمیم گرفت که مبلغ آنجا از طرف حوزه انتخاب شود و لذا به ما دستور دادند که ما برویم.
یک دلیل مهمی که باعث شد من به آنجا بروم این بود که یک پیرمردی به اسم آقای مکی که از اندونزی آمده بود در دارالتبلیغ با فضلای آنجا جلسه داشت. در این جلسه گفت: من یک احترام خاصی برای حوزه قائلم، ولی یک سؤال دارم. چرا همه شما در قم ماندهاید و به شهرستانها و کشورهای مختلف نمیروید؟! ما در اندونزی ۱۱۰ میلیون مسلمان داریم. برای ۱۱۰ میلیون سه روحانی داریم. اما چند خانواده مسیحی در اندونزی وجود دارد که ۸۴ کشیش برای اینها هست و هر کشیش یک هلی کوپتر دارد که عکس صلیب بر روی آن نقش بسته است. بعد از این جریان من شب آمدم و به خانوادهام گفتم که ما در ایران هر کجا برویم جای ما خالی نیست. اما وقتی از مرز برویم بیرون روی صفر هستیم. که آنها هم قبول کردند.
فردا صبح که به دارالتبلیغ رفتم گفتند: مبلغی از ترکیه آمده و شما بایستی به جای او بروید با خانواده صحبت کنید. گفتم حاضرم! فردا دستور دادند که ما برویم. البته من ۳۰ مورد سابقه داشتم در دستگاه اطلاعاتی آن زمان. یعنی در زمان شاه ۳۰ بار دستگیر شده بودم. ۴ ماه و نیم طول کشید که به ما اجازه سفر بدهند. وقتی که این اجازه را به ما دادند، روز هشتم ماه رمضان بود. من همان روز رفتم و از شب نهم رمضان ۱۳۵۴ هجری شمسی وارد استانبول شدم. از قضا آن شب سالگرد مادر مرحوم آقای گولپناری بود. او بزرگترین عالم شیعه در ترکیه و محقق بزرگی است که بیش از ۱۰۰ جلد اثر چاپ شده دارد. اولین منبر من آنجا آغاز شد. ماه رمضان ماندم و بعد از رمضان آمدم خانواده را بردم و دیگر آنجا مستقر شدیم.
* چاپ کتاب درباره سجده بر زمین طبق منابع اهلسنت
ابتدا که رفتم دیدم مردم در مساجد دست بسته و روی موکت نماز میخوانند و دلیل آن را تقیه میدانند. اولین کاری که کردم کتابی چاپ کردم با عنوان «سجده مطابق سنت» در ۳۲ صحفه و مشتمل بر ۳۲ حدیث از منابع اصلی اهل سنت که سجده باید بر زمین و یا روییده از زمین باشد و در آن نوشتم که هر حدیثی ما در اینجا نقل کردیم از صحاح سته است. این کتاب و هر کتابی را که بعد از این چاپ کردیم ۲۰ هزار نسخه چاپ میکردیم. در طول زمانی که آنجا بودم ۶۰ عنوان کتاب چاپ کردم که برخی از آنها مانند اقتصادنا و فلسفتنا اثر شهید صدر و البنک اللاربوی به ترکی استانبولی ترجمه شد و از هر کدام ۲۰ هزار نسخه چاپ کردیم. بعد کتب مرحوم آیتالله صابری در مورد اصول دین و فروع دین را ۵ بار یعنی ۱۰۰ هزار نسخه چاپ کردیم.
در تمام زمینهها کار کردیم؛ مثلاً داستان راستان را برای بچهها چاپ کردیم و انتشاراتی در آنجا تأسیس کردیم به اسم انتشارات زمان. لفظ زمان به دو دلیل انتخاب شد: اولاً خواستیم اشارهای به امام زمان(عج) باشد و ثانیاً لفظ زمان یک کلمه عربی و هم ترکی و فارسی است لذا احتیاج به ترجمه ندارد. در استانبول ۱۴۱۲ مسجد وجود داشت که الان بیشتر شده است. منتها مسجد ما از همه اینها پر رونقتر بود. ما افرادی داشتیم که از بیش از صد کیلومتری به آن مسجد میآمدند. مخصوصاً فرهیختگانی از اهل تسنن که اگر یک هفته من در استانبول نبودم در مسجد دیگری نماز نمیخواندند و منحصراً به مسجد ما میآمدند. اینها ارباب قلم و صاحب تألیف بودند.
* پخش نوارهای سخنرانی در شهرهای مختلف ترکیه
آنجا خدا لطف کرد و سخنرانی های ما را ضبط و تکثیر میکردند و با ماشینهایی که به مراکز استان میرفتند میفرستادند. به مرکز ۶۴ استان آن زمان در ترکیه یک نوار میفرستادند. روزهای یکشنبه آنجا روز تعطیلی است و اجتماعات بسیار پررنگ است. در هر استانی یک مسجد انتخاب شده بود نوارهای ما را روز یکشنبه از آن مسجد پخش میکردند و این باعث میشد ما با تمام کشور ترکیه در ارتباط باشیم. مثلاً یک جوان سنی را از شهری که ۲۰۰۰ کیلومتر با ما فاصله داشت دستگیر میکردند و وقتی خانه را تفتیش میکردند به عنوان مثال ۲۰۰ نوار ما از خانهاش بیرون میآمد. لذا دولت ترکیه متوجه شد که تمام این مسائل به ما مرتبط است یعنی هر کجا صدای اسلام خواهی هست از ما الهام میگیرد. در حقیقت کودتای ارتش ترکیه در اسفند ماه ۵۹ با هدف از بین بردن فضای اسلامخواهی بود. لذا در همان شب کودتا ما را به عنوان این که خط آتاترک را کمرنگ کردهایم محاکمه غیابی کردند و در این محاکمه غیابی به ما حکم اعدام دادند و حکم تیر صادر کردند.
ترکیه خیلی روزنامه دارد. آن زمان در استانبول دهها روزنامه داشتیم که بیش از یک میلیون تیراژ داشت. در آن زمان روزنامه اطلاعات ما ۲۷۰۰۰ تیراژ داشت که نفس این تفاوت نشان دهنده رونق روزنامهنگاری در ترکیه است. در این روزنامهها عکس ما را انداختند و نوشتند که پلیس هر کجا ببیند حق تیر دارد. در آن زمان با روزنامهها همکاری داشتیم و ۸۴ روزنامه در ایام پیروزی انقلاب با ما مصاحبه کردند. ما از فرصت استفاده کرده و با اینها یک سلسله مسائل اساسی را مطرح کردیم. به عنوان مثال در پاسخ به این سؤال که چه شد که شما در انقلاب پیروز شدید؟ پاسخ دادیم ما در کشورمان الگو داریم و از امیر المؤمنین(ع) الگو میگیریم. دوره ۵ ساله حکومت ایشان را به عنوان یکی از عوامل پیروزی مطرح کردیم. یا در یک مصاحبه دیگر گفتیم: شهادت طلبی در کشور ما از امام حسین(ع) الگو و الهام میگیرد. یا در یکی از آیه ۴۱ سوره انفال و اعتقاد شیعیان به خمس صحبت کردیم و گفتیم که ما به خمس معتقدیم و ۲۰ درصد درآمد خالص خود را به مراجع میدهیم و لذا مرجعیت ما مستقل است و دولتی نیست یا به عبارتی از حکومت دستور نمیگیرند. این قسم مسائل خاص مربوط به تشیع مانند اعتقاد به انفتاح باب اجتهاد و تقلید از مجتهد زنده را مطرح میکردیم. لذا تمام روزنامهها از ما عکس داشتند و زمانی که حکم صادر شد عکسهای تمام صحفه از ما چاپ کردند. با این وجود به واسطه عنایت خدا توانستیم بگریزیم. حدیث معروفی هست که میگوید: «الفرار ممّا لا یطاق من سنن المرسلین» قبل از این که ما دستگیر شویم الحمدلله از مرز عبور کردیم.
* حکم اعدام همچنان باقی است!!
البته حکم اعدام تا الان هم باقی است. چند سال پیش آیت الله العظمی صافی به من فرمودند برنامهای برای نیمه شعبان در آنکارا هست شما بروید. گفتم: نمیشود من آنجا محکوم به اعدام هستم. فرمودند: دیگر گذشته است. گفتم: مورد من مشمول مرور زمان نشده است. ایشان کسی را فرستادند آنکارا و دیدند همان گونه است که من گفتهام.
یکی از اموری که خدا به ما لطف کرد این بود که آنجا خانوادههای زیادی به دست ما شیعه شدند. در میان آنها جوانان خیلی فرهیختهای بودند. ما به اینها گفتیم شما به کسی نگویید که شیعه شدهاید. برای اینها کلاس قرآن گذاشتیم و تفسیر قرآن را به اینها تفهیم کردیم و برای هر یک از اینها ۱۰ شاگرد تعیین کردیم که پیش اینها درس بخوانند. این ۱۰ نفر به ۱۰۰ نفر تدریس کردند. البته آن ۱۰۰ نفر هیچ وقت با من ارتباط نداشتند و فقط استاد خود را میشناختند. پس از گذشت حدود یک سال برای آن ۱۰۰ نفر هم ۱۰ نفر شاگرد اتتخاب کردم و به همین منوال این ۱۰۰ نفر هم ۱۰۰۰ شاگرد داشتند. تمام اینها را طوری تنظیم کردیم که با بقیه مرتبط نباشند و فقط اعضای گروه خود را بشناسند. به فضل الهی از این کارها نتایج فراوانی گرفتیم.
* ساخت مسجد معروف زینبیه در استانبول
به جز این سفرهای تبلیغی به شهرستانها داشتیم و یک زمانی به بورسا سفر کردیم. مسجد جامع بورسا بزرگترین مسجدی است که من در عمرم دیدم. در یکی از روزنامههای آن زمان ترکیه نوشتند ۴۰۰۰۰ نفر در نمازی که خواندیم شرکت کردند. در واقع حضوری آمدند و تعداد صفها را شمردند و این آمار یک رقم تخمینی نبود. بورسا یک شهر مذهبی مانند قم در ایران است. تمامی سلاطین عثمانی به دلیل قداست این شهر در بورسا مدفون هستند. جالب است بدانید بر روی سنگ قبر ۵ تن از سلاطین عثمانی اسامی پنج تن آل عبا هست یعنی اینها شیعه بودند. این مسئله را از مرحوم گولپنارلی نقل میکنم که «اینها پدر بزرگشان اطمان نام داشته است. بعد که مذهبشان تغییر کرد تبدیل به عثمان شد» و در نتیجه بعدها از اهل تسنن شدند. از توفیقات دیگر ما این بود که ۴ مسجد آنجا ساختیم. سه تا در داخل ترکیه و یکی در آلمان. در استانبول مسجد حلقهلی معروف است به مسجد امام جعفر صادق(ع) که الان شده است زینبیه. توسعه این مسجد به حدی است که آقای اردوغان در سال ۲۰۱۰ در مراسم روز عاشورای این مسجد حضور پیدا کرده است و این مراسم از ۵ شبکه تلویزیون دولتی پخش شد که باعث شیعه شدن بسیاری از مردم ترکیه گشت.
* احداث چند مسجد در ترکیه و آلمان
الان بحمدالله در ترکیه حدود ۳۰۰ مسجدشیعه داریم. در خود استانبول ۳۰ مسجد داریم. در زمان ما یک مسجد داشتیم که در آن نماز می خواندیم. یک مسجد دیگر هم در قسمت آسیایی استانبول در کنار قبرستان شیعیان داشتیم. مسجد سوم را ما ساختیم که الان شده مسجد زینبیه. یک مسجد در ازمیر در محله بایراقلی و مسجد دیگری نیز در آنکارا در محله گچیاورن ساختیم. یک مسجد هم در برلین غربی ساختیم. آن زمان در آلمان فقط مسجد آیت الله بروجردی در هامبورگ برای شیعیان بود اما در برلین که مرکز ترکهای استانبولی است ۳۴ مسجد فقط برای اهل تسنن بود. اولین مسجد شیعه را ما در آنجا به نام امام جعفر صادق(ع) ساختیم. در شهرهای دیگر آلمان مثل بُن، هامبورگ و جاهای دیگر در آلمان نیز ساخته شده است.
* توصیه به مبلغین جوان در حوزه بین الملل
به عنوان یک توصیه به جوانان عرصه تبلیغ باید بگویم مسئله اول در این حوزه اعتقاد است؛ که انسان دغدغه داشته باشد. من حداقل ۱۰۰ بار پیش آمد که ساعت ۱۲ شب رفتم خانه در حالی که ناهار نخورده بودم. با وجود این تلاش شبانه روزی و از ۳۰ سالگی تاکنون خدا را شکر که ۱۸۰ خانواده با لطف و عنایت خداوند به دست ما مسلمان و شیعه شدند. مسئله دوم این است که مبلغین باید پرمطالعه باشند. وقتی مبلغی به کشوری میرود مردم آن کشور مراجع و ائمه را که ندیدهاند لذا وی را الگو قرار میدهند یک مبلغ اگر در یک مسئله کم آورد یعنی در واقع شیعه کم آورده است. اگر در یک مسئله مشکلی داشت در واقع نعوذبالله به اهل بیت و ائمه هم سرایت میکند. وقتی بنده به ترکیه رفتم دیدم برای هر جنازهای که جهت خواندن نماز میّت میآورند پولی به امام جماعت میدهند که بنده قبول نکردم و این مسئله آنجا خیلی اثر گذاشت. یا وقتی کسی برایم سهم امام میآورد فوری با قم تماس میگرفتم قبض می آمد و پول به قم فرستاده میشد. مسائلی مانند اخلاص و حسن سلوک در این خصوص بسیار مهم است.
* وضعیت کنونی شیعیان ترکیه
وضعیت کنونی شیعیان ترکیه بسیار خوب است. در واقع ترکیه از کشورهای بسیار ناب است. مردم ترکیه بسیار متدین هستند. اگرچه آتاترک تلاش کرد مردم را از اسلام جدا کند اما مردم عملاً مسلمان هستند. اگر مبلغی به ترکیه اعزام شود و حس و حال استفاده را داشته باشد کتابخانههایی در آنجا هست که در هیچ جای دنیا نیست. مثلاً کتابخانه سلیمانیه ۴۰۰ هزار نسخه خطی دارد. در حالی که آستان قدس ۸۰ هزار نسخه دارد. استفاده از این قبیل زیر ساخت ها میتواند برای آینده تشیع بسیار مفید باشد.
گفتگو از علی رحمانی