تاریخ داستان رشادت‌ها و شجاعت‌هایش را فراموش نخواهد کرد

به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛محمدباقر، پدر شهید در روستای چشمه پهن، کشاورز بود، قنبر نیز همراه او به این شغل مشغول شد تا هم کار کند و هم کمک حال پدر باشد. در کنار کار پدر گچ‌کاری می‌کرد تا این‌که گچ‌کار ماهری شد و به این حرفه برای کسب روزی حلال روی آورد. تحصیلات را تا مقطع راهنمایی ادامه داد تا از خواندن و نوشتن غافل نباشد. زمان ازدواجش که فرا رسید، پدر برایش منیر خانم یوسفی را خواستگاری کرد تا زندگی مشترک‌شان را شروع کنند. ثمرۀ این ازدواج شیرین دو دختر و سه پسر بود که با به دنیا آمدن هر کدام از آن‌ها زندگی برایشان شیرین‌تر از قبل می‌شد.در دوران پیروزی انقلاب با شرکت در راه‌پیمایی‌ها و تظاهرات و پخش اعلامیۀ حضرت امام خمینی، گامی کوچک برای پیروزی انقلاب برداشت.

   با شروع جنگ تحمیلی و فرمان امام مبنی بر نیاز جبهه به نیرو، کار را رها کرد و خانواده را به خدا سپرد و راهی جبهه شد. چندبار به جبهه اعزام شد و در آخر در 25 بهمن‌ماه سال 1364، درحالی‌که تک‌تیرانداز بود، در عملیات والفجر 8، در منطقۀ عملیاتی فاو با اصابت ترکش خمپاره به سر مبارکش، به شهادت رسید. بدن مطهرش را در گلزار شهدای روستای چشمه پهن به خاک سپردند تا در کنار دیگر شهیدان این خطه، کار دست‌گیری و راهنمایی خود را ادامه دهد و عاشقان شهادت را به جایگاهش راهنمایی کند؛ چراکه شهید می‌بیند و می‌شنود و در کنار خدای مهربان روزی می‌خورد؛ پس زنده است.

انتهای یپام/