به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، کنار خرید لوازم تحریر، کتاب نو، روپوش و کلاس جدید، سنگرهای نمادین گوشه و کنار حیاط مدرسه که با کنار هم چیدن گونی های خاکی رنگ پُر شده از شن و ماسه درست شده بودند و وقتی داخلش می رفتی، می دیدی شهدا با عکس هایشان و چفیه و سربند های آویزان شده مهمان سنگر هستند و نواختنِ زنگِ ایثار و مقاومت در مدرسه به مناسبت گرامیداشتِ هفته دفاع مقدس ذوق و شوق سال تحصیلی جدید را برایم دو چندان می کرد.
امروز دومِ مهر ۱۳۹۹، سومین روز از هفته دفاع مقدس است و حالا دانش آموزِ آن روزها طلبه یِ خبرنگارِ امروز است.
شبیه روزهایِ اعزامِ نیرو به جبهه ها و حضورشان در سنگرها راهی می شوم ...
ریکوردر آماده ضبط است و دوربین آماده عکاسی...
هنوز چند دقیقه ای تا آغاز برنامه گرامیداشت هفته دفاع مقدس ویژه بانوان در سنگر ناحیه امام حسین علیه السلام مانده، لبه سنگی سرد رو به رویِ تصاویر شهدا می نشینم و با قطره های اشکی که رویِ گونه ام نشسته اند به شهدا خیره می شوم.
به یاد «ما رأیتُ الّا جمیلاً» خانم زینب(سلام الله علیها) بعد از عاشورا همانطور که نگاهم به تصاویرِ شهداست زیر لب زمزمه میکنم «ما رأیتُ الّا جمیلاً» ما هم در هشت سال دفاع مقدس و جبهه هایمان جز زیبایی ندیدیم! آن هشت سالی که صدای هل من ناصرحسین (علیه السلام) در ایران پیچید و خوزستان و شلمچه و طلائیه و ... شد "کربلا !
در همین هشت سالِ طلاییِ عمر زمین بود که خدا بهترین های خلقتش در طول تاریخ را به رُخِ ملائک کشید؛ از چمران و همت و جهان آرا و باکری تا بسیجی های گمنامی که در بینِ اهل آسمان معروفند!
مجری برنامه مدعوین را دعوت به نشستن پایِ روایت گریِ خانم افسانه قاضی خانی از رزمندگان دفاع مقدس میکند.
با اینکه دوست دارم از لبه سنگ سرد رو به رو تصاویر شهدا تکانی نخورم و نگاهم را از شهدا بَر ندارم بلند می شوم تا بنشینم پایِ روایتِ خانم قاضی خانی و در دفتر دل ثبت کنم آن چیزهایی را که از ۱۸ سالگی اش و روزهای سخت و دشوار حمله عراق به خرمشهر می گوید:
"همراه پروانه و محمد جواد برادر و خواهرم در شهر می مانم و کار رسیدگی به مجروحان را شروع می کنم. خانواده ام سوار بر وانتی پُر از جمعیت شهر را ترک می کنند، اما من حاضر به ترک شهر نمی شوم و مسجد جامع خرمشهر را برای امداد رسانی انتخاب می کنم.
خرمشهر دوسال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دختران و زنانی دارد که می توانند خالق حماسه های مقدسی شوند.
زنان و دختران خرمشهر در رویارویی با دشمنی بودند که به هیچ پیمان دینی، اخلاقی، انسانی پای بند نبود.
تمامی بانوانی که برای دفاع از حیثیت دینی و ملی خودشان در خرمشهر ماندند، کاملاً داوطلبانه و به دور از هرگونه اجباری، این کار را کردند؛
بنا به تأکید و توصیه ی فرمانده والامقام سپاه خرمشهر، شهیدمحمد جهان آرا، تمامی بانوان آماده ی دفاع از خرمشهر در سپاه و کانون، آموزش های نظامی را دیدند و با تهاجم دشمن به امور گوناگونی چون: حفاظت از محل استقرار و سنگرها، حفاظت از مهمات، جمع آوری و تخلیه ی شهدا و مجروحان، رسیدگی به زخمی ها، پرستاری از مجروحان و غیره پرداختند.
خانم قاضی خانی از هم رزم اش شهناز حاجی شاه می گوید: "چند روزی مهمان گروه ما بود، از نظر اخلاق، شهامت، عفاف و عزت نفس، اسوه ای کم نظیر بود. شجاعانه می جنگید و حتی در اوج درگیری ها، کسی تار مویی از وی ندید و کلامی جز سلام از او نشنید. وقتی برای استراحت به عقب برمی گشتیم، او به سرعت مشغول آماده کردن غذا می شد. این بانوی مقاوم، سرانجام به آرزوی خود رسید و در جلو مقرّ همیشگی اش، مکتب القرآن، زمانی که آمده بود برای سنگرها غذا ببرد، همراه با دوست خود «شهناز محمدی» بر اثر اصابت آتش دشمن به شهادت رسید و از برادرش حسین که چند روز بعد به این فوز نایل آمد، سبقت گرفت.»
از لنزِ دوربینم باافتخار به خانم قاضی نگاه می کنم، زنان مسلمان ایرانی در دفاع مقدس، نقش ریشه دار و ارزشمندی داشته اند و با پیروی از مکتب عاشورا و اقتدا به خانم زینب(سلام الله علیها) حماسه های فراموش نشدنی آفریده اند.
همانطور که امام خمینی(ره) درباره نقش آنان در دفاع مقدس می فرمایند: "پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران، افتخار بر این قشر عظیمیکه با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع، میهن اسلامی و قرآنکریم و انقلاب را به پیروزی رسانده و اکنون در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند."
زنان در جنگ تحمیلی در پشت صحنه نقش عظیمی ایفا کرده اند، حیف لنز دوربین های ما دنیایی ست که نتوانسته است این نقش را سزاوارانه به تصویر بکشاند.