عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: تداوم افزایش نرخ ارز، اشتغال در حل نابودی است. جای شکی وجود ندارد که روز به روز عده بیشتری بر جمعیت بیکاران کشور افزوده می شوند.
کد خبر: ۹۲۸۳۰۳۵
|
۱۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۹

به گزارش خبرگزاری بسیج، افزایش سرسام آور نرخ ارز در هفته های اخیر و به تبع آن افزایش قیمت بسیاری از کالاهااین نگرانی را بوجود آورده که شرایطی شبیه دلاری شدن اقتصاد ایران بوجود آید! آلبرت بغزیان اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران برای ما درباره دلاری شدن اقتصاد ایران و تبعات آن توضیح داده است.

 

بازاری ها و تولید کنندگان نگران  افزایش دایمی نرخ ارز هستند، حال که دلار  نزدیک ۳۰ هزار تومان قرار گرفته مخرب ترین آثار دلار سی هزار تومانی بر روی اقتصاد کشور چیست؟

ارز ۳۰ هزار تومانی قطع به یقین تاثیرات بسیار مخربی بر روی اقتصاد، تولید و روند سرمایه گذاری در تولید به جا می گذارد. عملکرد اقتصادی دولت در سال جهش تولید با افزایش نرخ ارز بسیار جای تاسف دارد چرا که روز به روز بیشتر به مرگ و نابودی تولید نزدیک می شویم، خرید مواد اولیه با دلار ۳۰ هزار تومانی هم اگر دلار ۳۰ هزار تومان بماند بهتر از دلاری است که هیچ قرار و ثباتی ندارد. در وضعیت بی ثباتی نرخ ارز هیچ کس یا مواد اولیه نمی فروشد یا اگر بفروشد با قیمت نهای روز تسویه می کند، در این وضعیت تولید کننده زیان ده اصلی است، لذا وقتی نمی داند که مواد اولیه را با چه قیمتی باید بخرد، نمی تواند با این همه ریسک در بازار تولید دوام بیاورد و خود به خود از عرصه کار و تولید کنار زده می شود. از سوی دیگر ریسک ناشی از نرخ ارز منجر به کاهش سود تولید شده، بنابراین هر چه نرخ ارز نااطمینان تر و غیر قابل پیش بینی تر شود یا رو به افزایش داشته باشد، عملا تولید کننده فقط با ماده اولیه کار می کند، یعنی تولیدی صورت نمی گیرد که به فروش برسد؛ به این معنا که ماده اولیه از این انبار به آن انبار می رود و تولید دائما در حال لطمه دیدن است.

وابستگی اقتصاد ما به دلار مشهود است، خطرات این وابستگی را توضیح دهید؟

با تداوم افزایش نرخ ارز، اشتغال در حل نابودی است. جای شکی وجود ندارد که روز به روز عده بیشتری بر جمعیت بیکاران کشور افزوده می شوند.ممنوعیت واردات هم به دلیل تحریم ها و نداشتن ارز به عرضه کالاهای مورد نیاز مردم لطمه زده است هر چند مردم توان خرید کالا با ارز ۳۰ هزار تومانی را هم ندارند. وضعیت به گونه ای شده که مردم و تولید کننده دست روی دست نشسته و تماشاچی افزایش قیمت ارز شده اند، قیمت ارزی که به طور مستقیم روی همه ی قیمت های داخلی تاثیر می گذارد. متاسفانه ما درایران شاهد نهادینه شدن وضعیتی هستیم که از آن به عنوان دلاری شدن اقتصاد یاد می شود. وقتی قیمت ها با نرخ ارز بالا می رود و محاسبه می شود ما درگیر دلاری شدن اقتصاد شده ایم! هنگامی که حقوق و دستمزد ریالی است اما اجاره بها و قیمت خودروی ملی دلاری است! حتما دچار دلاری شدن اقتصاد شده ایم. 

کدام نهاد و سازمان اقتصادی دلاری شدن اقتصاد ایران را بیشتر از نهادهای دیگر دامن زده است؟

 بانک مرکزی . جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که بالا رفتن نرخ ارز فقط و فقط کار بانک مرکزی است. آقای همتی باید به مردم پاسخ دهد که دو سال پیش با چه ابزاری و چگونه نرخ ارز را ۱۰ هزار تومان نگاه داشت، مگر شرایط سیاسی یا اقتصادی ما با آن سال چه فرقی کرده است؟ مگر دولت همان زمان ادعا نمی کرد که نفتی صادر نمی کنیم، الان هم ادعا می کند که نفتی صادر نمی کند، همان موقع ادعا این بود که مانفت صادر نمی کردیم پس نفت صادر می کردند! بانک مرکزی باید برای  رجزخوانی های سال های گذشته خود درباره پر بودن خزانه و اینکه مردم نگران نبود ارز نباشید، باشد! باید جوابگوی وعده های نادرستی باشد که به مردم داده می شد که هر زمان بخواهیم نرخ ارز را کاهش می دهیم. بانک مرکزی با مدیریت آقای همتی به مردم سیگنال خوب بودن اوضاع را می داد اما بدتر شد. دولت و بانک مرکزی اقتصاد و نرخ ارز را به حال خود رها کرده هر چند که نرخ ارز توسط بانک مرکزی تعیین می شود و خود بانک مرکزی است که نرخ  تابلوی صرافی ملی را بالا می برد، بعد می گوید ارزی نداریم، مردم با این همه تناقض بانک مرکزی و دولت چه کنند غیر از اینکه سرگشته تر از این بازار به آن بازار بروند و برای حفظ ارزش پول خود مجبور به دلالی شوند. آیا بی اعتمادی آفرینی دولت ثمره ای غیر از عدم اعتماد مردم ایجاد کرده که هر چه دولت می گوید مردم به گونه دیگری عمل می کنند؟ بنده به عنوان یک استاد اقتصاد در ایران تا کنون شاهد چنین شرایط بی اعتمادی مردم به دولت نبوده ام، موضوعی حساس با تبعات بالا که متاسفانه دولت توجه چندانی به آن ندارد.

با افزایش نرخ ارز یا نرخ خودرو و حتی تخم مرغ آقای رئیس جمهور دستور به ارزان شدن می دهد، چرا دستور آقای روحانی عمل نمی کند و اتفاقا جواب عکس می دهد؟

کلا هر گونه دستوری برخورد کردن با بازار و قیمت ها تداوم یک روش و راه غلط است چرا که دستور به تولید کننده و مصرف کننده پیام عدل تعادل در بازار را می دهد، لذا تولید کننده و مصرف کننده این پیام را می گیرد که کالا را با قیمت قبلی نمی تواند بفروشد یا بخرد، لذا هیچ گاه دستور دادن رئیس جمهور در هیچ بازاری نتیجه مثبت و مطلوب نداده است.

اما رئیس بانک مرکزی هر گونه افزایش نرخ ارز را به هیجان بازار نسبت می دهد آیا بازار این همه هیجان دارد و این توجیه پذیرفتنی است؟

بانک برای توجیه دست به جیب مردم کردن بهانه خوبی پیدا کرده است. بهانه وجود هیجان در بازار بهانه نخ نما شده ای است که بانک مرکزی همچنان از آن استفاده می کند، در حالی که قیمت ارز این قیمت نیست. از سوی دیگر بانک مرکزی که خود به جرگه گرانفروشی ارز پیوسته با این توجیه روز به روز نرخ صرافی ملی را بالا می کشد که نمی خواهم با ارز ارزان رانت توزیع کنم، وقتی بانک مرکزی خود بالا برنده نرخ ارز است آیا می توان انتظار کاهش نرخ ارز از بازار آزاد را داشت؟ قطعا بازار آزاد از بانک مرکزی خط می گیرد، لذا تا زمانی که دست بانک مرکزی در جیب مردم است نمی توان هیچ کاری صورت داد.

وضعیت پیش روی اقتصاد را با مدیریت این چنینی چگونه ارزیابی می کنید؟

مساله این است که اوضاع اقتصادی وخیم است. وقتی قرار است با کوپن از معیشت مردم حمایت شود یعنی اوضاع اقتصادی خوب نیست و امیدزیادی به کنترل و کاهش قیمت وجود ندارد. دولتی که به مردم جنس کوپنی می دهد این پیام را صادر می کند که دیگر روی کاهش قیمت حساب باز نکنید، لذا وقتی تولید کننده می بیند نمی تواند روی نرخ ارز در محاسبات خود حساب کند، ریسک سرمایه گذاری افزایش می یابد و محاسبات سود وزیان تولید کننده که به هم بریزد وضعیت تولید ، اشتغال،درآمد زایی وهر آنچه در اقتصاد وجود دارد به هم می ریزد و از دست رفتگی بالایی در اقتصاد ایجاد می شود که تاسف آور است. تداوم این وضعیت ما را به ناکجا آباد می برد. اگر ما را داخل کهکشان لامتناهی رها کنند فکر کنم می دانیم مسیر رو به رویمان کجا خواهد بود اما در وضعیت اقتصادی کنونی نمی توان تصور کرد که قرار است چه بر سر تولید یا زندگی و معیشت ما وارد شود. دولتی که با خود تحریمی داخلی، احتکار، افزایش قیمت های بی دلیل ارز و اصرار بر اعطای ارز ۴۲۰۰ تومانی که به کسانی که تایید شده نیستند نشان داده عملا اقتصاد را به حال خود رها کرده است، لذا آنچه برای ما بعد از این تصور می شود پایین آمدن تعادل و رفاه اقتصادی نسبت به قبل و قبل تر است و هر نوع تغییری بدون تغییرات اساسی ساختاری دراقتصاد به معنای عدم بهبود برای بهتر شدن اقتصاد ایران تمام می شود.به هر حال دولت منتظر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست وما هم منتظر دولت و تصمیم گیری های اقتصادی! دولت منتظر بازگشت ارز صادراتی و ارزی است که دست شرکای تجاری ماست و مردم هم منتظر! دولت منتظر خرید مواد اولیه است و تولید کننده هم منتظر! به هر حال فضای اقتصادی کشور اصلا خوب نیست، آنچه در فضای اقتصادی ما بیشتر از ارزهای صادراتی گم شده است صداقت با مردم و به یاد مردم بودن است، موضوعی بدتر از تورم که برای هیچ دولتی خوب نیست.

منبع: رادار اقتصاد

انتهای پیام/

ارسال نظرات