به گزارش خبرگزاری بسیج ، در ابتدای این مراسم نسرین رجب پور نویسنده کتاب «بابا رجب» بیان کرد: این اولین کتابی است که مینویسم و خدا را شکر میکنم که نویسندگیام با این اثر آغاز شد. سال ۹۶ یکی از اساتید داستان نویسی مشهد این سوژه را به من معرفی کردند. دو سال به طور غیر پیوسته با خانواده شهید رجب محمدزاده در ارتباط بودم.
وی ادامه داد: تمام این مدت با خاطرات این شهید و خانوادهاش زندگی میکردم. معمولا از خودم میپرسیم با مشکلاتی که این خانواده پشت سر گذاشتند اگر من جای آنها بودم چگونه برخورد میکردم؟ و نگارش این کتاب بر اساس صحبتهای آنها انجام شد و با تغییر برخی کلمات حس ملموسی به مخاطبم منتقل کردهام.
رجب پور یادآور شد: با اینکه در ایران همه میدانیم مدیون خانواده شهدا و جانبازان هستیم، اما برخی از خانوادههای شهدا و ایثارگران شرایط سخت تری داشتند و باید از آن چند سال دفاعی که در جنگ تحمیلی کردند مجدد دفاع کنند.
در ادامه، طوبی زرندی همسر شهید شهید رجب محمدزاده گفت: من فکر میکنم که اگر بابارجب اکنون بود برای ما بسیار عالی بود. از وقتی که بابا رجب شهید شده جسم و روح من مریض است. میگویم ای کاش اکنون هم سالهای سال روی تخت بود و من نگاهش میکردم تا آرام شوم. او زود از پیش ما رفت. دلم برای او تنگ شده است.
وی ادامه داد: ۲۶ بار عمل شد. آن زمان فرزندان قد و نیم قد زیادی داشتم. دوتا از فرزندانم پس از جانبازی بابا رجب به دنیا آمدند. حاج آقا گقت: «اگه زندگی با من سختت است میتوانی زندگی را رها کنی و پی کارت بروی.» گفتم: «زمانی که خوب بودی ما را خواستی و حالا که تو این شرایط را داری ما تو را نخواهیم؟! به پایت میمانم.» ۳۰ سال با او بودم.
این همسر شهد خاطرنشان کرد: دلم از این میسوزد که او غریب بود. مظلوم بود و دیر شناخته شد. مطلومانه شهید شد. آرزوی دیدن امام به دلش ماند اما به آرزوی دیرینه خود یعنی ملاقات با مقام معظم رهبری رسید. هرچه مردم به او نگاه بد کردند او با شهادتش و دفن شدن در بهترین جای زمین نقش بر آب کرد. گاهی بعضی بچهها که گریه میکردند مادرانشان میگفتند: «چیزی نگو میدهیم این آقا(بابا رجب) بخورتت.» چنین برخوردی در دوران حیاتش داشتند. اکنون در جای خوبی پیکرش آرام گرفته است. ای کاش در آن دنیا دست ما را بگیرد و شفاعت کند ما را، چرا که باز هم نتوانستم آن طور که دلم میخواست به او خدمت کنم. او درد و رنج بسیاری برای ملت ایران در جنگ تحمیلی کشید.
در ادامه، محمدرضا رجبزاده فرزند شهید رجبزاده در پاسخ به پرسشهای سید بشیر حسینی بیان کرد: پدر اسطوره جانبازان ایران لقب گرفتند. در این ۲۹ سال تنها آرزویش دیدار با حضرت آقا بود. او آنقدر شریف و عزیز بود رو شهادتش با ولادت حضرت معصومه مقارن شده بود یعنی آغاز دهه کرامت.وقتی شهادت رسید در صف برای اقامه نماز بر پیکر پدر نشسته بودیم. یک نفر در گوش گفت مایلید پیکر در حرم مطهر دفن بشوند. گفتم هر طور صلاح میدانید. آمدند قطعی اعلام کردند که در حرم دفن میشوند. و عیدی را همان روز از حضرت معصومه گرفتند.
این فرزند شهید خاطرنشان کرد: امروز را روز تجلیل از صبوری ۲۹ سال مادر میدانم. خیلی خوشحالیم که نام این مراسم با عنوان تجلیل از ۲۹ سال صبور قرار دادند. در بیمارستان پرستارها گفتند که مادرم ۲۹ سال شبانه روز برای پدر پرستاری کرد و گله و شکایت نداشت.
رجب زاده گفت: آرزوی همراهی با پدر در انجام برخی از کارها مانند پارک رفتن بر دلم ماند. وقتی دلم میگیرد توفیق کفشداری حرم امام رضا(ع) را دارم. وقتی دلم میگیرد سر مزار حاج آقا میروم. برخی بر سر مزار پدر میآیند و میگویند از او حاجت گرفتند. یکی از اقوام خواب دیده بود که صورت زیبا دارد مانند جوانیهایش است. امیدوارم ما را هم شفاعت کنند.
وی یادآور شد: به ما پیام رساندند که کسی حاضر است هزینه به خارج رفتن پدر برای انجام عمل جراحی زیبایی را برعهده بگیرد. به ایشان گفتم که میخواهند شما را به خارج ببرند، اما پدر گفت: «من با خدا معامله کردم. اگر جبهه رفتنم از روی هیجان بود فقط یک بار به جبهه میرفتم نه اینکه با داشتن چهار فرزند بارها به جبهه بروم.» باید اولین تشکر را از حضرت آقا بکنیم که توصیه کردند که سختیهای رزمندگانی امثال پدرم به رشته تحریر در بیاید. عزیزان ما در نشر ستارهها ، سپاه و کنگره شهدای استان خراسان رضوی زحمت کشیدند و این کار انجام شد.
در بخش دیگر آیین رونمایی از کتاب «بابا رجب»، سردار علی فضلی از فرماندهان دوران دفاع مقدس گفت: امروز خدا را شاکر هستیم در چهل و دو سالگی دفاع مقدس، یکی از اسوههای جانبازی و شهادت تکریم میشود. در مواجهه با خانوادهای اهل جهاد هستیم. نمیتوانیم بگوییم فقط بابا رجب به جبهه رفت. همه خانواده او در جبهه حضور داشتند. او شهید زندهای بود که قریب سه دهه خانوادهاش از او پرستاری کردند. جلب رضایت خدا غیر از این نمیشود.
وی همچینن گفت: اگر همگان پا در رکاب این انقلاب نگذارند آمریکا انگلستان، عربستان، صهیونیستها و دشمنان منطقه هنوز به دشمنیهای خود ادامه میدهند. اگر خون این شهید نبود شاید نمیتوانستیم چهل و دو سالگی انقلاب را جشن بگیریم.
سردار فضلی با اشاره به فرا رسیدن اربعین حسینی گفت. ویروس منحوس کرونا توفیق زیارت را از خیلیها گرفته است اما نیتها پاک و خالص هستند و اجرشان را خواهند گرفت. رزمندهها مسیر سید الشهدا را ادامه دادند. امام خمینی (ره) چیزی جز برای رضای خدا بر زبان نیاورد. امسال بنا شد دو میلیون و ۴۵۰ هزار رزمنده بسیجی و سرباز بسیجی در سپاه پاسداران تجلیل شوند. شاید این مطلع مبارکی است که تا پایان سال فرصتی است از این موهبت برخوردار شوند.
وی در بخش دیگر سخنانش اظهار کرد: جلسات هفتگی گرامیداشت ۴۰ سالگی دفاع مقدس را در حال برگزاری داریم. کتاب بابا رجب برای همه ما درس دارد. از ابتدا تا انتها یک مجاهدت بینظیر است. به او بیشتر باید بپردازیم تا این الگو به نسل جوانان بیشتر شناسانده شود. این عزیز از سال ۵۹ در جبهه جهاد سازندگی برای خدمت به محرومین در جهاد سازندگی مشغول بود. نانوا بود و در راه دین خدا قدم برداشت. چندین بار به جبهه رفت. اگر مجروح نمیشد شاید اکنون جبهه مقاومت را انتخاب میکرد. رسانهها هرچه قدر به زوایای حیات و ممات این شهید بپردازند ناچیز است و تنها بخشی از بدهی ما را به شهدا جبران میکند. نسل آینده باید بدانند که چطور امثال بابارجب بدون چشمداشت مادی از انقلاب دفاع کردند. همسر بزرگوار او و فرزندانش جور همه ما را کشیدهاند. این اجرها در نزد ائمه محفوظ است. رونمایی از کتاب بهانه است. این جلسه تکریم همسر شهید است. خانواده شهدا غیر از معامله با خدا چیزی را برای خود تداعی نکردند. نفس گرم آنها چراغ راهی است تا مسیر را گم نکنیم. شهید ابراهیم هادی، بابا رجب و دیگر شهدا در بین ما هستند. شاید غفلتهای زیادی در این حوزه کرده باشیم. اینها لشکر برای دفاع از دین خدا تولید میکند. جوانان ما یقینا بهتر از نسل قبل هستند. آن روزها مصادیق چندانی نداشتیم. اکنون شهدا، رزمندگان و جانبازان مصادیق ما هستند و عزت و اعتبار نظام اسلامی محسوب میشوند. این غفلتها را باید کم کنیم. ازمدیدریت خبرگزاری فارس هم به دلیل این اقدام بلند و رفیع تشکر میکنم چون هرکاری با هنر ماندگار میشود.
سردار فصلی در بخش دیگر سخنانش گفت: به دیدار یک خانوداه ایثارگر رفته بودیم. با توجه به وضعیتی که داشتند این خانواده یک ذره شِکوه نکردند. شهدا با خدا معامله کردند. ما باید به آنها توسل کنیم تا گامهای بلندی را برای رضای خدا برداریم. باید از همسر صبور و بزرگوار شهید بابارجب تقدیر کنیم. شب گذشته بخشهایی از این کتاب را خواندم. اشک از چشمانم سرازیر شد. این شهید حماسهای بزرگ رقم زده است. اگر این خونهای مقدس نبود انقلاب چهل و دو سالگی خود را نمیدید. ما در دنیا حامیای غیر خدا نداریم. ما خدا را داریم. بابا رجب هم با خدا معامله کرد و سایر شهدا نیز اینگونه هستند.
ر پایان این مراسم از کتاب «بابا رجب» با حضور سردار علی فضلی معاون هماهنگ کننده سپاه، سید بشیر حسینی کارشناس رسانه، طوبی زرندی همسر شهید و خواهر شهید ابراهیم هادی رونمایی شد.
منبع: ایسنا