تا چند سال گذشته کسی نمیدانست خانطومان کجاست. خانطومان فقط روستایی بود در شمال حلب سوریه که اتفاقا خیلی هم خوشآب و هواست
به گزارش خبرگزاری بسیج، تا چند سال گذشته کسی نمیدانست خانطومان کجاست. خانطومان فقط روستایی بود در شمال حلب سوریه که اتفاقا خیلی هم خوشآب و هواست؛ حتی شاید خوش آبوهواتر از روزهای خوب شلمچه؛ روزهای قبل از محاصره. اما خانطومان در چند سال اخیر برای برخی که سنشان به روزهای دفاعمقدس قد میدهد، یادآور روزهای سخت اشغال و محاصره است. منطقه خانطومان طی سالهای اخیر به معراج شهدای مدافع حرم تبدیل شده است؛ ابتدا در یک عملیات 13 تن از نیروهای یگان ویژه فاتحین تهران در این منطقه به جمع شهدای مدافع حرم پیوستند تا نام خانطومان برای همیشه به نام شهدای مدافع حرم ثبت شود و چند ماه بعد یعنی اردیبهشتماه 95 بار دیگر شاهد شهادت شهدای دیگری از مدافعان حرم لشکر 25 کربلا بودیم که پیکرهای پاک این شهدا پس از گذشت چند سال بتازگی شناسایی و به کشور بازگشت.
اما درباره مدافعان حرم لشکر 25 کربلا موضوع محاصره شدن و سپس نحوه به شهادت رسیدنشان در آن زمان خیلیها را تحت تاثیر قرار داد و موج عجیبی را در فضای مجازی از سوی کاربران ایران به وجود آورد. در این عملیات ۷۰ رزمنده مازندرانی در کنار رزمندگان فاطمیون و سوری حضور داشتند و جانانه با تمام وجود جنگیدند و سرانجام ۱۶ نفر از آنها به شهادت رسیدند، البته شهدای دیگری هم بودند اما چون تعداد شهدای مازندرانی بیش از بقیه بود، معمولا خانطومان را با آنها میشناسیم.
۱۶ رزمنده لشکر ۲۵ کربلای مازندران در این منطقه در حالی به شهادت رسیدند که آن ایام آتشبس اعلام شده بود اما دشمن از این موضوع برای رسیدن به هدف شوم خود یعنی احاطه بر منطقه استراتژیک خانطومان که چند ماه پیش رزمندگان اسلام از چنگشان درآورده بودند، استفاده کرد و به شکل ناجوانمردانهای رزمندگان را به اسارت درآوردند و سپس به شهادت رساندند.
محسن بهاری از رزمندگان مازندرانی حاضر در منطقه خانطومان درباره این موضوع اینگونه میگوید: «این منطقه به لحاظ جاده کمربندیای که ۸ کیلومتر است و داعش از این راه به ترکیه نفت میفروشد و تجهیزات نظامیانش را تهیه میکند، موقعیت استراتژیکی برای تروریستها محسوب میشود، ما در حال پیشروی و گرفتن این جاده بودیم و درصورت پیروزی قوای ما، حلب به صورت کامل در محاصره ما قرار میگرفت. ترکیه به تروریستها خبر داد که باید هر چه زودتر تکلیف این کمربندی و شاهراه روشن شود، چون در صورت بسته شدن آنجا توسط ایرانیها دیگر ارسال سلاح، مهمات و نیرو از این مسیر امکانپذیر نیست و خیلی دوام بیاورید ۱۰ روز است. روسیه شبانهروز در حال بمباران این منطقه بود تا اینکه آمریکا به روسیه اعلام کرد ۲ روزی دست نگه دارد و در واقع آتشبس شود و حملات توپخانهای و هواییاش را متوقف کند تا کشتهها و زخمیها جمعآوری شوند. آمریکا با این کار به نوعی ۲ روز روسیه را از بازی نظامی خارج کرد. گروههای مختلف تروریستی هم که بعضا با هم مشکل داشتند، در این قضیه متحد شده و تصمیم گرفتند وضعیت خانطومان را مشخص کنند و بعد راجع به مشکلاتشان بحث کنند...».
به هر حال طی یکی دو روز اخیر با شناسایی و بازگشت 8 تن از شهدای مدافع حرم منطقه خانطومان، دوباره حس و حال شهادت مظلومانه این شهدا برای خیلیها زنده شد و شاید با طواف پیکر این شهدا توسط خادمان آستان قدس رضوی در حرم مطهر امام علیبن موسیالرضا(ع) تا حدودی دلهای عاشقان شهدا آرام گرفت.
شاید بد نباشد به همین بهانه نگاهی بیندازیم به شعرهایی که در وصف شهدای مدافع حرم منطقه خانطومان سروده شده است؛ شعرهایی که هر کدام روضهای برای شهادت مظلومانه این شهدای مدافع حرم محسوب میشود.
مرا چه باک، اگر دور، از وطن باشم
فدای دختر ارباب بیکفن باشم
به جان من بخورد تیرها، نه بر حرمش
کم مرا بپذیرد مگر که با کرمش
مدافعان حرم مثل شیر در میدان
مدافعان حرم، ناگزیر در میدان!
برای حرمت «بنتالحسین» میجنگند
به شام و سامره و کاظمین میجنگند
که پای خصم به آن صحن باشرف نرسد
به خاک دختر شاهنشه نجف نرسد
مدافعان به دفاع از رقیه در جنگند
دوباره با پسران «امیه» در جنگند
مگر که فتنه آخرزمان به پا شده است؟
عراق و شام، چو صحرای کربلا شده است
مهاجمان که به حکم امیر پامالند
شبیه لشکر سفیانیاند و دجالند!
مدافعان حرم ایستاده میمیرند
شراب وصل، ز دست امیر میگیرند
دوباره فیض سعادت به رویمان وا شد
دوباره باب شهادت به رویمان وا شد
به ذکر حضرت مولا قرار میگیریم
مدد ز شعشعه ذوالفقار میگیریم
دوباره پای در این کارزار باید کرد
سپاه ابرهه را تار و مار باید کرد
صدای «هل من ناصر...» به گوش میآید
درباره غیرت مردان به جوش میآید
بیا به یاری دین خدا بگو لبیک!
دوباره گشت زمین، کربلا... بگو لبیک!
به خصم گو نگذاریم تا نفس بکشد
محاصره شود و پنجه بر قفس بکشد
نه راه پیش نه پس، چون به مرگ محکوم است
که سرنوشت، هماکنون به خصم معلوم است
بگو بگو نگذاریم به حرم برسد
به صحن و بارگه میر محترم برسد
به کاظمین و به سامره خون به راه افتد
اگر که دشمن کافر به اشتباه افتد
اگر که دستی سوی حرم دراز شود
درین مواجهه باب جهاد باز شود
زمان گلدسته
تقدیم به عمه جان نموده جان را
تا فتح کنند قله ایمان را
خون شهدای مازنی خواهد شست
از لوث وجود کفر، خانطومان را
این بار ز مرز و بوم احساسیها
پرپر شدهاند لاله عباسیها
میراث صلابت خزر را بردند
مشتاقی و کابلی و بلباسی ها
مهدی مقیمی
تا بال و پر باشد کبوتر میفرستیم
حرف از گذشتن شد اگر، سر میفرستیم
رد میشوند از زیر قرآن پدرها
فرزند را با اذن مادر میفرستیم
این خاک، نوکرهای خوبی پرورش داد
از خاک سلمانها، ابوذر میفرستیم
مازندران، قم، یزد، تهران، کهگیلویه
عشاق را از کل کشور میفرستیم
کشتار خانطومان تن ما را نلرزاند
مشتاقتر سرو و صنوبر میفرستیم
از آن طرف دارند پیکر میفرستند
از این طرف داریم لشکر میفرستیم
آن قدرها در بینمان فهمیده داریم
هرچه بخواهی نوجوانتر میفرستیم
در عشق زینب عقل را لازم نداریم
دیوانهایم و باز نوکر میفرستیم
برگشتن با سر که شرط عاشقی نیست
سر میبرند و باز با سر میفرستیم
من میروم تا کار صبرم را بسازند
از سنگ صحنش، سنگ قبرم را بسازند
حامد خاکی
بوی عطر شهدا میآید از شهر دلم
باز امشب میسرایم از شهیدان حرم
آن که نامش را خدا در عرش حکاکی نمود
یا که خود با رفتنش شعر شهادت را سرود
آن شهیدی که دلش با رهبری همراه گشت
در نبرد با دشمنان اهلبیت آگاه گشت
یا شهیدی همچو بلباسی فنا در راه عشق
شد فدایی حرم سرخوش ز اسرار دمشق
حال خواهی بشنوی از شیرمردان خدا
با صفای شعر همدم شو بیا در بین ما
حال امشب مازنیهای غیور یاری کنید
با امام و رهبری از دل وفاداری کنید
یادی از آن سربداران، خانطومان میکنیم
یاد از راه رجاییفر دوران میکنیم
یاد باد آن عابدینی غیور دشت نور
آن که حاجیزاده را همراه کرد در کوه طور
یاد باد محمود رادمهر را دلم آشوب اوست
آن سلیمانی عاشق، عشق هم مصلوب اوست
آری آنها رفتهاند تا ما بمانیم در امان
لحظهای دشمن نیاید در میان جمعمان
آری آنها رفتهاند تا حفظ گردد این نظام
شر آمریکا و اسرائیل و کین گردد تمام
حال باید قدر دانیم این ولایتخانه را
قطره قطره خون فدا شد بشکنیم بتخانه را
در دیار ما شهیدان زندهاند دشمن بدان
جانبازان همچنان رزمندهاند دشمن بدان
گرچه بیکاری در اینجا خوب جولان میدهد
هر کسی آمد به مردم وعده نان میدهد
راه و رسم و غیرت و مردانگی کمرنگ شد
قلب من تنگ از فراق فاتحان جنگ شد
ما کماکان گوشمان بر نطقهای حیدریست
خط قرمزهای ما تنها نظام و رهبریست
با کسی تعارف نداریم آتشیم بیاختیار
رد دشمن میزنیم با خون خود چون ذوالفقار
مجید امیری
منبع: روزنامه وطن امروز
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار