خبرگزاری بسیج:بهرام مرادی/منطقه قفقاز که چهار راه انتصال اروپا به آسیا و خاورمیانه است ، یکی از طولانی ترین بحران ها همچنان به حیات خود ادامه می دهد. با اینکه منازعه قدیمی قره باغ کوهستانی که در ادبیات فارسی بنام قره باغ علیا از آن یاد می گردد .ریشه در ایجاد نا برابری توسط روس ها در پس از اشغال این سرزمین در میانه جنگ های دوره دوم ایران و روسیه منتهی به سال 1828 و قرارداد ترکمانچای دارد. اما تا آن زمان که نشان های فروپاشی کمو نیسم در دهه هشتاد میلادی پیدا شده بود ، مردمان این منطقه کم و بیش بصورت عادی با یکدیگر زندگی می کردند. در دوران اتحاد جماهیر شوروی در چارچوب حل قطعی و یکباره مشکل قومیت ها بوسیله مبدع آن یعنی استالین ، در جنوب قفقاز نیز قره باغ 4800کیلومتر مربعی با 140 هزار جمعیت بصورت یک جمهوری خود مختار در داخل جمهوری شوروی آذر بایجان دیده شد. و به تدریج جمعیت مسلمان این متطقه با ارامنه جایگزین شدند. هر چند که همچنان تعداد ارامنه های که در گیر نقاط جمهوری آذربایجان مانند باکو و سومقایت زندگی می کردند از قره باغ بیشتر بود.
ازابتدای 1988به تدریج اختلاف مابین ارامنه و آذریها در جنوب قفقاز هویدا شد و تعرض به ارامنه در شهرهای آذربایجان با مقابله به مثل ارامنه در قره باغ همراه گردید ، زلزله بزرگ ارمنستان در سال1988 بر ذهنیت و روان ارامنه آرزوی دست یابی به ارمنستان بزرگ ، شکل گیری یک شبکه قومی از مهاجران ارامنه در کشورهای دیگر و قدرت یافتن این گروه در کشورهای غربی و روسیه و نهایتا بروز وجوه رادیکالیستی و چپ در میان نخبگان ارمنی و تشکیل احزاب افراطی مانند داشناکسیون همه و همه باعث شکل گیری یک نیروی عظیم روانی – اجتماعی برای اشتغال قره باغ ، یقول آذری ها و آزادسازی قره باغ ،یقول ارمنی ها در فاصله ما بین 1992تا 1994 گردید نیروهای ارمنی علاوه بر دراختیار گرفتن قره باغ در برابر خود چون مقاومتی را ندیدند به دیگر مناطق جنوب جمهوری آذربایجان سرازیر شدن و اغدام، زنگلان ، قبادلی ، جبرئیل . کلبجر و فضولی را تصرف کرده و در نهایت آنگاه که به رود ارس رسیده در برابر خود تعداد معدودی از نیروهای ایرانی را دیدند و پیشروی بیشتر را ناممکن تلقی نمودند و در مجموع به اشغال یک پنجم خاک آذر بایچان بسنده کردند.. در کل جنگ در باکو دعوای قدرت مابین نیروهای بجا مانده از دوران کمونیسم بسر کردگی ایاز مطلب اف و نیروهای مخالف آنان بسرکردگی ابوالفضل ایچلی بی جریان داشت. و در جریان فتح مرکز قره باغ یعنی خان کندی و یا استپاناکرت ، این ایچلی بی بود که به جوانان آذری در خط اول جبهه دستور داد که به باکو بازگردند. چون او فکر می کرد جبهه حقیقی در باکو است و او توانست با محاصره پارلمان ، قدرت را از آن خود نماید.
نتیجه جنگ 35 هزار نفر کشته و هشصد هزار نفر بی خانمان و آوراه در آذربایجان و پانصد هزار نفر مهاجر از جمهوری ارمنستان گردید.
با لاخره در 12 مه 1994 (12اردیبهشت 1373) اتش بس برقرار شد در حالیکه یک پنجم خاک آذربایجان در اشغال نیروهای ارمنی است . اکنون مدت طولانی بود که آتش بس ما بین نیروهای آذری و ارمنی برقرار بود در هر دو طرف خط کنترل هزاران نیرو در حال آموزش و مانور در برابر نیروهای طرف درگیر هستند هر چند ارمنستان معتقد هست که در این منازعه آذربایجان در برابر حکومت جمهوری ناگورنو قره باغ قراردارد . اما بخوبی مشخص است که جنگ و مذاکره در بین باکو ایروان بوده و هست و هیچ کشوری حتی ارمنستان حاضر به شناسایی جمهوری ناگورنو قره باغ نبوده است.
در واقع منطقه تاریخی قره باغ یکی از بحرانی ترین نقاط منطقه و میراث زمان اتحاد جماهیر شوروی و دوره پایان جنگ سرد می باشد. ادعای ارضی ارمنستان نسبت به قرباغ مسئله ای است که طی دهه های متمادی دوران حکومت سوسیالستی اتحاد جماهیر شوروی پنهان مانده بود .قره باغ کوهستانی همواره موضوع کشکمش های دائمی ارامنه و آذری ها بوده است.
در واقع اختلاف بین دو ملت دارای ریشه تاریخی است و به دوران تزارهای روسی بر می گردد. تزار ها برای انکه مانع ایجاد هرگونه وصلتی بین اتباع امپراطوری خویش شوند . به کرات مرزهای داخلی خود را دگرگون ساختند لذا هنگامی که درسال 1918 قفقاز از روسیه جدا و به سه جمهوری گرجستان و ارمنستان و آذربایجان تقسیم شد ، تقسیمات اداری منطقه به هیچ عنوان با ترکیب قومی آن همخونی نداشت .
در نتیجه این جمهوری ها درگیر یک رشته برخوردهای مرزی شدند .که مهترین آنها بین دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان بر سر مسئله قره باغ بود . عوامل درونی آن منازعه ای است که در منطقه قره باغ میان ارامنه و آذربایجان وجود دارد.
تضادی که در ماهیت این منطقه خود مختار مشترک می باشد ، منازعه را اگر نه اجتناب نا پذیر لااقل ممکن ساخته و زمینه را برای اثرگذاری عامل درونی فراهم ساخته است.
اعلام استقلال جمهوری های قفقاز در سال 1990 مصادف با جنگی خانمان سوز بود که جرقه ای های آن از 3سال بیش از 20فوریه 1988 با آرای مثبت 110 نماینده شورای منطقه قره باغ نسبت به پیوستن این منطقه به ارمنستان شروع شد که با اخراج ارامنه از سومقانیت و در مقابل اخراج آذری ها از ارمنستان دامنه این شعله ها وسعت بیشتری به خود گرفت . بطوری که در سال 1990این درگیری ها به اوج خود رسید . در طول جنگ گروه ها ، سازمان ها و کشورهای بسیاری در صدد جلب موافقت طرفین درگیر برای انعقاد قرارداد آتش بس شدند . که بالاخره در بهاره 1994 این تلاش ها با وساطتت روسیه منجربه انعقاد آتس بس از سوی طرفین گردید. ولی این آتش بس خود شروعی بر یک جنگ سرد بی نتیجه ای با عنوان طرح صلح برای قره باغ و مذاکره پیرامون آن گردید.که تاکنون ادامه یافته است . در این میان طی سال های بعداز آتش بس ، مسئله نقض آتش بس از سوی طرفین به صورت محسوس و غیر محسوس به مسئله ای عادی تبدیل گردید. بطوریکه در برخی موارد خبر کشته شدن نیروهای متخاصم در این درگیرها ی جزئی با تایید مقامات بلند پایه روبرو نشدو به خبری عادی در محافل آذربایجان و ارمنستان تبدیل شده است.
تاریخچه آتش بس در منطقه قره باغ
وقتی که آخرین تلاش های گورباچف در سال 1988 در ارستای ممانعت از شروع نزاع بین دو ملت بی ثمر واقع شد و بدنبال آن تلاش در جهت برقراری استقلال در قره باغ در سال 1998با خرابکاری در خط آهن باکو- نخجوان توسط ارامنه وارد ابعاد جدید شد و درسال 1990 درگیری به اوج خود رسید.
در سپتامبر 1991با تلاش روسیه موافقت نامه بین یلتسین ، نظربایف ،لئون ترو پطروسیان (رئیس جمهور وقت ارمنستان) و ایاز مطلب اف (رئیس جمهور وقت آذربایجان)به امضا رسید که در آن توقف درگیری ها در منطقه و حضور ناظرین بر قراری آتش بس پیش بینی شد بود که این تلاش ها با سرنگونی بال گردمیانجی گرها و روزنامه نگاران در 11 ژانوایه 1992بی نتیجه ماند.
از فوریه 1992به ابتکار ایران روسای عالی رتبه دو کشور آذربایجان و ارمنستان وارد ایران شدند و سپس در ماه مارس همان سال موافقت خود را با امضای مقررات تمدیدآتش بس اعلام کردند به طوری که یعقوب محمداف کفیل ریاست جمهوری آذربایجان و تر پطروسیان رئیس جمهور وقت ارمنستان و آقای هاشمی رفسنجانی از ایران با شرکت در اجلاس سه جانبه تهران موفق به امضای بیانیه آتش بس شدند . اما پس از بازگشت روسای دو کشور مناطق شوشا و بلندی های مشرف به منطقه سدرک نخجوان و لاچین به تحریک روسیه توسط ارامنه تصرف شد. زیرا عملی شدن این موافقت نامه موجب بالا رفتن جایگاه ایران در منطقه شدو هم چنین سیاست های غرب گرایانه آذربایجان موجب نگرانی روسیه شده بود.
در25 مارس 1992طرح انکار با حمایت آمریکا منتشرگردید. بر این اساس ارمنستان بخش جنوبی خود را در برابر به دست آوردن قره باغ و راهرو لاچین باید به آذربایجان واگذار می کرد .که در این صورت ارمنستان با ایران دیگر مرز مشترک نداشت و در مقابل آذربایجان به نخجوان متصل می شد و در نتیجه آذربایجان با ترکیه مرزمشترک پیدا می کردند.
در این میان تلاش های گروه مینسک با تشکیل جلسه ای در سال 1992وارائه جدول زمانی صلح در سال 1993بی نتیجه ماند. در ادامه این تلاش ها سازمان ملل با صدور چهار قطعنامه خواستار تخلیه اراضی اشغالی و بازگشت آوراگان به وطن خود را خواستار شد.
1- قطعنامه 822در 30آوریل 1993که خواستار آتش بس فوری و خروج نیروهاس ارمنی از سرزمین های اشغالی شد.
2- قطعنامه 853در 29 ژوئیه 1993به گزارش گروه مینسک
3- قطعنامه 874در 24 اکتبر1993
4- قطعنامه 884در12اکتبرنوامبر993که براین اساس ارمنستان به نقض آتش بس محکوم شد در نهایت بعداز کش و قوس های متمادی در ماه می سال 1994با وساطت روسیه آتس بس در منطقه قره باغ بر قرار و پس از آن تلاش در جهت بر قرار صلحی پایدار شروع شد.
مهمترین طرح های صلح پس از آتس بس
1- طرح صلح گویل1: واگذاری دالان مغری از خاک ارمنستان به عرض 10 کیلومتر به جمهوری آذربایجان در مقابل واگذاری دالان لاچین و بخش های از قره باغ به ارمنستان که در این صورت آذربایجان به نخجوان و ارمنستان ازطریق لاچین به قره باغ متصل می شد، اما در مقابل ارمنستان مرزهای خود را با جمهوری اسلامی ایران از دست می داد .که این طرح مورد قبول مقامات ارمنستان قرار نگرفت.
2- طرح گویل 2: در این طرح خط آهن باکو- مغری – نخجوان –ترکیه بازسازی شد و ضمن گذر لوهای نفت و گاز از این مسیر ، این نقطه به عنوان یک مسیر ترانزیت با نظارت نیروهای ناتو در اختیار ارمنستان باقی خواهد ماند. در مقابل ارمنستان اراضی اشغالی کلبجر ، شمال فضولی ، بخش های اغدام ، جبرئیلی ، قبادلی ، زنگلان را در اختیار آذربایجان قرار دهد ولی این طرح پس از به قتل رسیدن وازگان سرکسیان نخست وزیر وقت ارمنستان با مخالفت این کشور روبرو شد به طوری که ارمنستان موافقت خود را مشروط به واگذاری نیمه غربی جمهوری خود مختار نخجوان و مرزترکیه با ارمنستان را اعلام کرد
3- طرح های گروه مینسک : روسای مشترک گروه مینسک (آمریکا، فرانسه و روسیه) پس از توافق اجلاس لیسبون در سال 1996 در خصوص بحران قره باغ مذاکرات خود را با دو کشور ارمنستان و آذربایجان در دو اجلاس پاریس و کی وست آمریکا ادامه دادند که در خلال این مذاکرات در سال 2001 این گروه سه طرح را پیشنهاد کردند.
-طرح مرحله ای: تخلیه مرحله به مرحه کل مناطق اشغالی توسط ارامنه بجز منطقه قره باغ و در مقابل با شناسایی دولت قره باغ در قالب آذر بایجان به طور خود مختار ، قره باغ به ارامنه ساکن در این منطقه داد شودکه اجرای این طرح توسط ناظرینی از سازمان های بین المللی و مینسک نظارت شده و توسط نیروهای ناتو و روسیه و کشورهای cisتامین شود ولی این طرح از سوی ارامنه مورد قبول واقع نشد.
- طرح جامع: تخلیه مناطق اشغالی به صورت یکجا و واگذاری آنها به آذربایجان و در مقابل باکو متعهد به شناسایی دولت خود مختار قره باغ و ارتباط زمینی قره باغ و ارمنستان شود این طرح نیز از سوی ارمنستان ردشد.
-طرح دولت مشترک : اداره قره باغ بطور مشترک توسط آذربایجان و ارمنستان و تخلیه و استرداد سرزمین های اشغالی به باکو. این طرح که با استقبال ارمنی ها مواجه شد بود در ادامه مخالف آذری ها را در پی داشت.
جمع بندی
عواملی که منجر به طولانی شدن حل مسئله قرباغ شده است
1- ریشه دار بودن اختلاف میان ارامنه و آذری ها در طول تاریخ
2- وجود لابی های سیاسی افراطی در ارمنستان و آذربایجان
3- اختلافات قومی و مذهبی
4- عدم هماهنگی بین لوایح و قطعنامه های بین المللی
5- موضوع نامشخص بسیاری از سازمان ها از جمله سازمان های اروپایی و ترس آنها از اشاره مستقیم به نام مقصر
6- تمایل آذربایجان به حضور قدرت های فرا منطقه ای
7- تلاش بی امان آمریکا و اسرائیل برای بدست گرفتن قدرت در منطقه
در حال حاضر رایزنی برای ایجاد یک صلح پایدار در منطقه با بن بست مواجه شده است که به موجب آن هر از چندگاهی مقامات عالی رتبه آذربایجان استفاده از نیروی نظامی را جهت بازپس گیری مناطق اشغالی مطرح و بکار می گیرند.
در گیری های مرزی تحت شرایط خاصی می تواند مقدمه ای بر یک تحول در منطقه باشد ، مناقشه قره باغ در طول سال های بعداز جنگ سرد بهانه ای برای حضور قدرت های فرامنطقه ای مختلف در قفقاز جنوبی و جولانگاهی امن جهت دستیابی به اهداف آنها بوده است . بدان جهت که قره باغ به عنوان منطقه ای استراتژیک مطرح نمی باشد ، پس حضور سایر قدرت ها در این منطقه تو جیهی به جز اهدافی خاص ندارد بطوریکه اگر قره باغ به عنوان منطقه ای مهم از نظر استراتژیک مطرح بود .سازمان های بین المللی تمام تلاش خود را جهت بازگشت وضعیت این منطقه به حالت ثبات معطوف می کردند و بحران آن به موضوعی لاینحل تبدیل نمی شد.