به گزارش خبرگزاری بسیج، محمدرضا تابش از مدعیان اصلاحطلبی دیروز در روزنامه دولتی ایران نوشت: «آن چیزی که مردم را درنهایت به جایی میرساند که در رفتار خود اینگونه واکنش نشان دهند که نتیجه انتخابات آمریکا در زندگی آنها تأثیر دارد، مجموعه اتفاقاتی است که روی زمین رخ میدهد. نمونه آن سیر اتفاقات بعد از امضای برجام است؛ جایی که تا قبل از قدرت گرفتن ترامپ رشد اقتصادی در کشور رقم میخورد و اوضاع اقتصادی چشمانداز کاملاً مثبتی میگیرد اما بهمحض تغییر سیاست در واشنگتن و تقابل کاخ سفید با برجام، تحریمها مشکلاتی را برای اقتصاد کشور به وجود میآورد چنانکه رئیسجمهوری هم تأکید دارند ریشه بسیاری از مشکلات کشور در کنار کرونا، همین تحریمهای حداکثری دونالد ترامپ است.»
وی آورده است: «نه ترامپ قدرت برانداختن جمهوری اسلامی را داشت و نه بایدن انگیزه و تمایلی برای سر و سامان دادن به اقتصاد ما دارد. عمده مسئله ما در داخل کشور است که اتفاقاً تشخیص دقیق و درست تحولات آمریکا بهعنوان یکی از مسائل مهم سیاست خارجی ایران است که میتواند فرصت واقعی تحول در داخل را ایجاد کند. اتفاقاً اصرار بر داشتن یک سیاست واحد در قبال هر دو حزب آمریکا از جهتی میتواند عکس آنچه مدنظر این سیاست است، عمل کند و اهمیت تأثیر رفتارهای آمریکا بر مسائل ما را افزایش دهد. میطلبد راهبرد مرتبط با سیاستهای احتمالی جو بایدن را طراحی کنیم و از فرصتهای احتمالی ناشی از تفاوت رویکرد او با دونالد ترامپ به نفع منافع ملی بهره ببریم.»
درباره ادعاهای فوق گفتنی است؛ اولاً، اگر اوضاع اقتصادی کشور تا پیش از روی کار آمدن ترامپ خوب بوده، چرا شهریور ۹۴ وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع در نامهای مشترک به رئیسجمهور با انتقاد از برخی تصمیمات و سیاستهای ناهماهنگ دستگاهها، هشدار دادند «اگر تصمیم ضربالاجل اقتصادی گرفته نشود، بیم آن میرود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بیاعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدتها وقت لازم باشد.» (؟!) دولت یازدهم تورم را به قیمت رکود مطلق در کشور کاهش داد تا جایی که شمار زیادی از کارخانهها و مراکز تولیدی ورشکسته و هزاران کارگر بیکار شدند.
ثانیاً، رئیسجمهور طی 4 سال اخیر، در حالی ریشه مشکلات کشور را ترامپ جا میزند که دولت با اعتماد به دشمن و برجامزدگی پیشرانهای اقتصاد را معطل وعدههای پوچ غرب گذاشت، عرصه مسکن را به مدت 5 سال رها کرد در حالی که رونق آن میتوانست 250 شاخه شغلی و صنعتی را رونق دهد، نقدینگی را به بخشهای مولد اقتصادی هدایت کند، تولید را جهش دهد و تورم را بکاهد. سهمیهبندی بنزین را حذف کرد و خسارت 144 هزار میلیارد تومانی به اقتصاد کشور وارد کرد، حقوقهای نجومی پرداخت کرد و به ذخایر طلا و دلار چوب حراج زد. این موارد نشان میدهد، ریشه و علت مشکلات کشور، سوءمدیریت دولت است.
ثالثاً، مدعیان اصلاحات که با برجام، منافع ملی را فدای مطامع سیاسی نامشروع خود کردند، نهتنها از خسارت محض برجام عبرت نگرفتند که با بزک بایدن، در پیانداختن دیگرباره ایران در چاه مذاکره و اعتماد به دشمن هستند. این در حالی است که مشخصاً چهل درصد کل تحریمهای اعمالشده در طول چهل سال اخیر، در دوره اوبامای دموکرات تصویب و به اجرا گذاشته شده است که بایدن معاون او بوده است. برجام در روز نخست اجرا با تحریمهای ضدایرانی در دولت اوباما نقض شد. همچنین، شروط بایدن برای بازگشت به برجام، عیناً خواستههای ترامپ است.