40 سال تلاش بی منت بسیجیان از حضور در دفاع مقدس تا همراهی بیماران کرونایی
به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، هر ساله به مناسبت سالروز تشکیل نهاد مقدس بسیج هفتهای به این نام در تقویم نشان داده میشود، بسیج متعلق به همگان است، در هر قوم و با هر زبان و جنسیتی و در هر زمان و مکانی، آنها همواره هر جا نیاز بوده حاضر و موثر بودهاند. این حضور بیش از آن که یک ظاهر داشته باشد عمق باطنی به وسعت اندیشههای پاک اسلامی داشته باشد و مرزها را در مینوردد و بر معراج مینشیند.
بسیجیان و انقلاب
ابتدا بازگردیم به قبل از انقلاب اسلامی، زمانی که رژیم طاغوت و شاهنشاهی در حال ظلم به ملت ایران بود، 21بهمن 57 مردم محمد شهر جلوی لشکر 81 کرمانشاه که برای سرکوب انقلابیون قصد حرکت به سمت تهران را داشتند ایستادند و با تقدیم سه شهید "علی اکبر طهماسبی" "مصطفی ملاحسنی" و "علی عبدی" انقلاب را در کرج با پیوند باور به خدا، ایمان به ملت، ایستادگی در مسیر حق امام عزیز به تصویر کشیدند و ماندگار شدند.همانهایی که هر جا نیاز بوده است برای مردم و انقلابشان به میدان آمدهاند و امروز میبینیم که شهیدان زیادی را در مسیر مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، تقدیم آرمانهای امام راحل و انقلاب اسلامی کرده است.
بسیج و دفاع مقدس
بعد از پیروزی انقلاب و تلاش دشمن برای ضربه زدن به ایران اسلامی باز هم همه ملت ایران برای مقابله با صدام در وسط میدان هستند، اما در این میان نوجوانان البرزی از بهنام محمدی تا فهمیدههای کرجی ستارگان نامدار عرصه دفاع مقدس میشوند.
روایت جبهه با قلم ناچیز حقیر به تصویر کشیده نمیشود.حضور مردان در میدان با تفسیر زنان فداکار ماجرای عجیبی است که در نیمه پنهان ماه باید به جستجو نشست.
در خاطرات حاج علی کرمی عزیز شنیده بودم که وقتی بعد از شهادت سردار رشید سلمان ایزدیار رفیق رزمنده اش و داماد خانوادگی آنها بال در بال ملائک گشوده بود به خانه همشیره میرسد اولین جمله این بانوی زینبی این است :برادر عزیزم هم رزمت را از دست دادید. هرکس میتواند برداشت خود را از این خاطره بصورت آزاد داشته باشد اما سوال حقیر این است که چرا به جای آن جمله این جملات بر زبان همسر شهید جاری نشد؟ داداش گلم عمار یتیم شد- داداش گلم سلمان را از دست دادم - داداش گلم اصلا گلم چگونه پرپر شد و...سوالات از این جنس که طبیعت چنین فضایی خواهد بود. ولی خواهر برای برادر در خط مقدم ایستاده نگران است نه برای شوهر به عرش نشسته و امروز برادران باید نگران هجمه به عفاف و حجاب خواهران ایستاده در خط مقدم نبرد شبیخون فرهنگی نگران باشند.
بسیجیان و زلزله
بگذارید برسیم به همین سالهای اخیر، پائیز سال 96 زلزلهای کرمانشاه و ایران را عزادار میکند،دانشجویان ، دانش آموزان ،طلاب راهی سفر خدمت بی منت میشوند و دوباره بسیج می درخشد و برای خدمت رسانی بی منت تلاش میکنند.
بسیجیان و سیل
مدت کوتاهی پس از تحویل سال 98 سیلی شمال، جنوب و البته غرب ایران را در برمیگیرد؛، مدیریت این بحران نیازمند همراهی مردم است بالاخص در زمانی که شاید مدیران و مسئولان اهتمام لازم را ندارند.
جوانانی از شهرهای البرز که بخشی را شاهد بودم دورهم جمع میشوند، دانشگاه،مدرسه ، شغل و خانوادههای خود را رها میکنند تا در این میدان، دقیقاً همانجایی که نیاز است حاضر شوند، فراخوان میدهند و از خود مردم کمک میخواهند تا به این منطقه بروند.
دانشجوی دام پزشکی از فردیس به لشکر آمده بود حتی برای دامهای مردم نگران بودند. مردم پای کار میآیند و با اهدای پول و اقلام آنها را تجهیز میکنند تا راهی کیلومترها آنطرفتر و شهری به نام گرگان ،گمیشان، پل دختر، خوزستان تا شهر باوی با 270 گروه جهادی البرز عزیز شوند.
بسیجیان و کرونا
آنروزها گذشت تا اینکه اسفندماه سال 98، ویروس منحوس به نام کرونا کل دنیا را دربر گرفت و طبیعتاً کشور ما را نیز درگیر کرد، از همان روزهای ابتدایی بود که بازهم همانهای که باید در صحنه حاضر میشدند، به میدان آمدند و با ضدعفونی معابر و اماکن عمومی به جنگ با کرونا رفتند.
برخی نیز سنگر دیگری از این جبهه را در دست داشتند، سنگر حمایت از اقشار محروم و ضعیف جامعه که با آمدن این ویروس و با این وضعیت اقتصادی کشور دچار مشکل شده بودند، آنها مومنانه در صحنه خدمت حاضر شدند و با تهیه اقلام و بستههای غذایی و بهداشتی به یاری این اقشار رفتند و تا همین امروز نیز این اقدامات ادامه دارد.
تولید ماسک و سنگر شدن دوباره مسجد و چرخیدن چرخهای بانوهای انقلاب ، در بعضی زمانها روزانه تا یک میلیون 200 هزار ماسک میرسید ،اما در این میان ماجرای طلبه های عزیز برای تغسیل ،تکفین ،تدفین از صحنههای بی بدیلی است که چشم و گوش و دل هر انسان مومن را در برابر اخلاصشان صیقل میدهد که آنچه آموختن در رساله علمیه نماند بلکه با زینت عمل آراسته شد و رساله عملیه آنها برای تبلیغ و ترویج در گنج آرامستانها تبلور پیدا کرد.
بسیجیان و درمان
سامانهای در این دوران کرونا معرفی شد تا داوطلبان حضور در بیمارستانها برای کمک به کادر درمان در آن ثبتنام کنند و این صحنه را نیز خالی نگذارند، تا به امروز در سامانه "پای کاریم" هزاران نفری که در آن اسم نوشتند و به کار و تلاش و همراهی کادر درمان مشغول هستند خرمشهرها ادامه دارد و رزمندگانش با هیبت پر مهاباتشان برای دفاع از ملت عزیزمان در سنگرها حاضرند.
خلق رزمندگان جبهه سلامت فاتحان خرمشهرهای ایران عزیزند و به پیش خواهیم رفت تا قلهها را یکی پس از دیگری فتح کنیم ،چند روز پیش سازمان اهدای خون ایران اعلام کرد که ذخایر بانک خون در وضعیت نامناسبی قرار گرفته است، و از مردم خواست تا اهدای خون کنند، بسیجیان با مراجعه به مراکز جزو همانهایی بودند که سریعاً در صحنه حاضر شدند تا این مشکل را در حد توان رفع کنند، خوشبختانه دیروز نیز اعلام شد که وضعیت بانکهای خون به حالت عادی خود بازگشت.
جهاد همچنان ادامه دارد
علی رغم تلاشها و زحمات بسیجیان در عرصههای مختلف از ابتدای انقلاب تاکنون این تلاشها بدون توقف ادامه دارد ، با فرموده حضرت آقا به این نوشتار پایان میدهم."هر جا و در هر زمانی به شما نیاز هست، همانجا حاضر باشید" این میشود بسیجی... بسیج یعنی همین" - حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی)
فرزند کوچک البرز
سرتیپ دوم پاسدار رستمعلی رفیعی آتانی
فرمانده لشکر عملیاتی مردم پایه 10 حضرت سیدالشهدا(ع)