نخبگان بسیجی در هرجایی می توانند گره گشا باشند
به گزارش خبرگزاری بسیج از استان چهارمحال و بختیاری؛ بسیجیان امروزه در عرصه های مختلف حضور دارند و ثابت کرده اند که در هر جایی بسیج می تواند از حرفه و استعداد خود استفاده کند و در مسیر انقلاب حرکت کند. فرقی نمی کند بسیجی ورزشکار باشد، یا کارمند و کارگر بلکه همه یک هدف والا دارند و آن هم نظام انقلاب اسلامی ایران است که برای این مهم تا پای جان ایستاده اند.
فرا رسیدن هفته مبارک بسیج بهانه ای شد تا به سراغ نخبگان بسیجی رفته و تلاش کنیم تا این نخبگان را کمی به مردم شهرستان و جامعه بیشتر معرفی کنیم. در همین راستا گفتگویی با یکی از نخبگان بسیجی شهرستان فارسان صورت گرفته که سالهاست در عرصه ورزشی شهرستانی، استانی و کشوری فعالیت می کند و موفقیت های زیادی را کسب کرده است.
این نخبه ورزشی در معرفی خود اینگونه اظهار کرد: اینجانب مرتضی نوروزی چلیچه ای هستم متولد خرداد ۷۵ دانشجوی مقطع دکترای تخصصی دامپزشکی گرایش بیماریهای داخلی دام بزرگ در دانشگاه شهرکرد .
وی در زمینه فعالیت خود در بسیج گفت: افتخارم این است که بسیجی ام و یکی از اعضاء فعال پایگاه شهید نوروزی شهر چلیچه. خدا را شکر در خانوادهای پرورش یافتهام که کمک به مردم و حضور فعال در اجتماع در آن ارزش محسوب میشود. تلاش برای دستیابی به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی جزء اهدافم بوده و هست. حضور فعال و مستمری در پایگاههای بسیج محله داشته ام و دارم و یکی از اعضای فعال پایگاه هستم.
امروز شما یکی از ستون های اصلی تیم فوتبال ساحلی شهر چلیچه هستید که در لیگ برتر فوتبال ساحلی کشور حضور دارد و به یکی از افتخارات استان بدل شده اید و همچنین یکی از معدود ورزشکاران استان چهارمحال که توانسته در رشته تخصصی ورزشی خود به تیم ملی کشور دعوت شده و افتخار شهر خود و استان خود باشد اما سوال اینجاست که شما از چه زمانی به ورزش فوتبال گرایش پیدا کردید؟
از همان کودکی به فوتبال علاقهمند بودم و مانند اکثر بچهها در کوچه و خیابان بازی میکردم .از سن ۱۰ سالگی فوتبال را بهصورت آکادمیک دنبال کردم. کلاس دوم راهنمایی برای تیم منتخب آموزشوپرورش شهرستان فارسان انتخاب و به مسابقات استانی اعزام شدم که موردتوجه مربیان استعداد یاب قرار گرفتم و برای تیم استان انتخاب شدم.
دعوت شما به تیم ملی چه زمانی بود؟ در مسابقات کشوری آن سال توانستم نظر مربیان تیم ملی زیر ۱۳ سال را به دست آورم و به همراه رضا کیوانی هفشجانی به اردوی انتخابی تیم ملی دعوت شدیم. متأسفانه در آن زمان مسئولین به ما گفتند که اردوی انتخابی از تاریخی که بوده عقبافتاده و به یک هفته بعد موکول شده اما سه روز بعد در اخبار ورزشی متوجه شدیم که اردو برگزارشده و نفرات منتخب هم اعلام شدند. هیچوقت هم نفهمیدم که چرا آن حرفها را به من زدند و چه اتفاقی افتاد. پس از آن، یکی دو سالی را در لیگهای استانی توپ زدم و تجربههای خوبی به دست آوردم.
چطور فوتبال ساحلی توانسته است به یکی از مهمترین و با اعتبارترین ورزش های تیمی استان ما تبدیل شود؟ خب همانطور که میدانید فوتبال ساحلی مهمترین و با اعتبارترین ورزش تیمی استان است که ۱۴ سال است در ردههای بالای کشوری چه رده بزرگسالان در لیگ برتر و لیگ یک و چه ردههای سنی حضوری قدرتمند و پررنگ دارد و من افتخار میکنم که خاستگاه این ورزش مفرح و جذاب و البته بسیار سخت شهر من است. سال ۸۹ اولین دوره مسابقات رده سنی فوتبال ساحلی در شهر یزد برگزار شد که خدا را شکر توانستیم در آن مسابقات رده سوم را کسب کنیم.
من بهعنوان جوانترین بازیکن در همه مسابقات فوتبال ساحلی را در رده بزرگسالان را داشتم. همزمان با ۱۵ سالگی من، مربی تیم فوتبال ساحلی شهدا چلیچه تصمیم به تغییر نسل بازیکنان خود گرفت و جای بازیکنان پا به سن گذاشته خود را به بازیکنان جوان داد.آن سال تیم در لیگ دسته یک حضور داشت و من عنوان جوانترین بازیکن در همه مسابقات فوتبال ساحلی را در رده بزرگسالان را داشتم.
سال اول با توجه به اینکه ۷۰ درصد تیم عوضشده بود کم و بیش به من همبازی میرسید اما بیشتر برایم سال یادگیری بود. خدا را شکر در مسابقات فصل ۹۲_۹۱ توانستم بازیهای بیشتری برای تیم انجام دهم و در همان سال نیز نظر سرمربی تیم ملی را جلب کردم و توانستم در سن هفدهسالگی از لیگ یک به اردوی تیم ملی راه پیدا کنم.
آن سالها تیم ما خیلی خوب بود با اینکه اکثر بچهها سابقه کمی در فوتبال ساحلی داشتند و حتی 5 یا 6 نفرمان زیر بیست سال بودیم اما پا به پای بزرگان فوتبال ساحلی میجنگیدیم و ۳ سال متوالی در رده سوم لیگ یک میایستادیم اما فقط دو تیم به لیگ برتر صعود میکرد. سال ۹۶ سال عجیبی بود نتایج نیمفصل اول مان بسیار ضعیف بود و باعث شد که ما نیمفصل را در رده آخر به اتمام رساندیم اما در تمرینات نیمفصل تمرینات فوقالعاده سخت و طاق فرسایی را پشت سر گذاشتیم. ماحصل آن شد صعود به لیگ برتر در همان سال با نتایجی درخشان مثل برد ۱۲ بر ۲ مقابل تیم نوشهر.در نیمفصل دوم آن سال فک میکنم کمترین گل زدهمان برابر تیم گناوه بود که ۶ گل زدیم.
حضور در لیگ برتر تجربهای بسیار ارزشمند بود.دوشادوش بزرگان فوتبال ساحلی دنیا بازی میکردیم و در سال اول نتایج نسبتاً خوبی گرفتیم و توانستیم فصل را در رده هفتم لیگ ۱۲ تیمی پشت سر بگذاریم.خدا را شکر من همبازیهای خوبی انجام دادم و گلهای مهم زیادی هم زدم ازجمله تکگل پیروزی مقابل تیم ساری در هفته سوم که شاید نقطه عطفی برای بازیهای آن سال ما بود. اما نقطه درآور داستان ورزشی ما این بود که هیچکس کمک مان نمیکرد که هیچ، تازه سنگاندازی هم میکردند.
فصل ۹۸_۹۹ را رویایی شروع کردیم و توانستیم تیم گلساپوش یزد قهرمان مسابقات اروپا_آسیا و قهرمان لیگ گذشته را شکست دهیم. همهچیز خوب پیش میرفت و ما هم نتایج قابل قبولی کسب میکردیم و در بین ۵ تیم بالای جدول بودیم اما خب بههرحال مشکلات مالی یک جایی خودشان را نشان میدهند. بچههای تیم ما بدون هیچ چشمداشتی در مسابقات شرکت میکردند اما با بد شدن اوضاع اقتصادی و با توجه به اینکه بچهها شغل ثابتی هم نداشتند تیم دچار مشکلاتی شد. روزهای بسیار سختی بود اصلاً انگار ما نماینده این استان نبودیم هیچکس کمکمان نمیکرد که هیچ، تازه سنگاندازی هم میکردند. ما برای بازیهای بیرون از خانه مینیبوس شهرداری چلیچه را کرایه میکردیم، خوب یادم هست که برای بازی با سمنان که آن مینیبوس در اختیار نبود هیچ ادارهای حتی خود اداره ورزش و جوانان حاضر نشدند مینیبوسهای خود را به ما کرایه بدهند و ما مجبور شدیم با ماشین شخصی مربی و دو تن از بازیکنان با حداقل بازیکن به سمنان برویم.
بههرحال رقابت با غولهای فوتبال ساحلی مثل تیم پارس جنوبی که حمایت پتروشیمی پارس جنوبی را داشت یا تیم گلساپوش که علاوه بر شرکت کفش گلساپوش پتروشیمی صدرشیمی یزد هم حامی آنان بود یا تیم ساری که دو بازیکن برزیلی در اختیار داشت،با دستخالی بسیار سخت بود. من که مجرد بودم و دانشجو سخت میگذشت بچههای متأهل تیم که خرج خانواده همروی دوششان بود که بماند. در نیمفصل چند بازیکن از تیم جدا شدند و دریکی از بازیها هم به لطف داور و کمیته انضباطی دوتا از بازیکن بین ۴ تا ۸ جلسه محروم شدند و متأسفانه سقوط کردیم.
فوتبال است و این اتفاقات و بالا پایینهایش، امسال که به خاطر این ویروس لعنتی لیگ یک برگزار نشد اما انشاءالله سال آینده لیگ یک خردادماه آغاز میشود و ما مصمم هستیم که به جایگاه خودمان برگردیم. از مسئولان استانی و نمایندگان محترم بهخصوص آقای راستینه که در کمیسیون تربیتبدنی مجلس هستند صمیمانه استدعا دارم که به کمک ما بیایند تا انشاءالله موجب شادی مردم استان شویم.