خبرهای داغ:
پرونده صدا و سیما؛

خواب خرگوشی کشور در مدیریت رسانه‌ای بحران‌ها / «چرا هيچي نمی‌گه ‌این راديو؟»

کشور ما در موضوع بحران، دچار یک خواب خرگوشی است و از این بحران تا بحران بعدی در خواب فرومی‌ورد و حتما باید حادثه بعدی سربرسد که برای مدت کوتاهی بیدار شود، البته ...
کد خبر: ۹۳۰۷۲۴۰
|
۰۸ دی ۱۳۹۹ - ۱۹:۱۶
به گزارش خبرگزاری بسیج، سِن نویسنده گزارش کوتاه‌تر از آن است که به روز‌های آغازین جنگ قَد بدهد. قصه‌ی جنگ را همیشه یا «احمد محمود» برایش گفته یا حاتمی‌کیا تصویر کرده! نویسنده، اما به لطف چشم‌گشودن در کشوری که جزء ۱۰ کشور اول بحران‌خیز جهان است، بحران ندیده نیست. «زمین سوخته» که می‌خواند، خوب می‌داند وقتی محمود نوشته: «حرف‌ها درهم می‌شود، و یکهو تمام شهر، عین لانه زنبوری که با یک ضربه ناگهانی خراب شده باشد، بهم می‌ریزد.»، یعنی احوال شهر چه شده. شتابزده شدن رفت و آمد‌ها و بوی ترس و دلهره گرفتن حرف‌ها را از عمق جان درک می‌کند.
 
قدِ سن نویسنده هرچقدر هم کوتاه باشد، انگار دنیای خبر گرفتنش، هم قد محمود است. بله آقای محمود هنوز هم در اولین ثانیه‌های بحرانی که همۀ ما منتظر خبر نشسته‌ایم، «هیچی نمی‌گه ئی رادیو». همه چیز مثل همان جایی‌ست که نوشتید: «چندتائی زن و مرد جمع شده‌اند و به رادیو گوش می‌دهند. اما انگار نه انگار که فرودگاه اهواز را با بمب کوبیده باشند. خبر‌های رادیو عادی است. آدم خیال می‌کنه که دارن به این مملکت خیانت می‌کنن وگرنه اینهمه سکوت معنی نداره!».
 
البته که باز خوشا به حال شما و هم‌نسل‌هایت. آن زمان‌ها بمبی بود، آتشی بود، می‌دیدید و یا یک جوری از حرف‌های این و آن می‌فهمیدید، بعثی‌ها پایشان هنوز به خاک ما رسیده یا نه. حداقل‌ش گوش‌تان فقط جلب موج‌های رادیو بود، ما که نه از موج رادیو چیزی شنیدیم نه از زبان مجریان تلویزیون. خودمان باید در این صفحه رسمی و آن صفحه غیررسمی، راست و دروغ خبرهایمان را جدا کنیم تا کمی سرگیجه‌های ناشی از ابهاماتِ لحظات اولیۀ بحران را کم کنیم.

از رادیو ۵۹ تا رسانه‌های ۹۹
بی شک، جنگ، بدترین نوع از انواع بحران هاست. در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در حالی که مردم تهران مشغول انجام امور روزمره خود بودند ناگهان با یورش چند هواپیمای ناشناس به حریم شهرشان و متعاقب آن چند انفجار مهیب مواجه شدند. محمد جواد باسینی که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ مدیریت بخش رادیو را بر عهده داشت در گفتگو با مجله رادیو، خاطرات خود را از آن روز این گونه بیان می‌کند: «ساعت حدود ۲ بعداز ظهر بود. اسم برنامه یادم نیست، اما برنامه‌ای از حسین ابوترابی در حال پخش بود که درباره خصوصیات سگ اشرف پهلوی صحبت می‌کرد. چند نقطه تهران را بمباران کرده بودند، مردم زنگ می‌زدند و می‌گفتند: «آقا چی دارین میگین؟» ما داخل رادیو بودیم و نمی‌دانستیم واقعا چه اتفاقی افتاده است؟
 
چرا هيچي نمي‌گه ئي راديو؟ / خواب خرگوشی کشور در مدیریت رسانه‌ای بحران‌ها
 
خودم باید تصمیم می‌گرفتم، نمی‌شد صبر کرد اگر واکنشی نشان نمی‌دادیم در واقع داشتیم می‌گفتیم نظام تعطیل است. چون مردم رادیو را بلندگوی نظام می‌دانستند. با مرحوم دکتر بهشتی تماس گرفتم و گفتم: «شما اطلاع دارید چنین اتفاقی افتاده؟ ما چه کار کنیم؟» شهید بهشتی گفتند: در حال تشکیل شورا هستیم و بیانیه‌ای صادر خواهیم کرد، بعد شما بیانیه را از رادیو بخوانید. من در آن لحظه فکر کردم این کار دو ساعت طول می‌کشد، ما در این دو ساعت به مردم چه بگوییم؟ حتی فکر کردم آن‌هایی که کشور ما را با رادیو ارزیابی می‌کنند، منتظرند. نشستم و با مسئولیت خودم بیانیه‌ای نوشتم بیانیه‌ای که فقط جمع بندی اطلاعات مردم بود و در آن مسائلی را که می‌توانستم تایید کنم گفتم: «تجاوزی صورت گرفته و مسئولان عالی رتبه نظام تشکیل جلسه دادند و به زودی پاسخ‌های لازم داده خواهد شد.» می‌خواستیم به مردم بگوییم ما رادیو و مسئولان نظام مطلع هستیم.».

چهل سال از امنیتی‌ترین بحران کشور گذشته، بحرانی که مردم لحظه لحظه اخبارش را از رسانۀملی گرفتند. همان مردم و نسل‌های بعدش هنوز هم رسانه‌ملی را بلند‌گوی نظام می‌دانند و انتظار ندارند رادیو و تلوزیون آخرین رسانه‌ای باشند که اخبار کشورشان را به دست‌شان می‌دهد. از طرفی نمی‌توان گفت تمام تاخیر‌ها در اعلام مواضع و رساندن روایت‌های دست اول از بحران ها، فقط متوجه عملکرد رسا‌نه‌ها است. در اکثر وقت‌ها عدم هماهنگی بین نهاد‌های متولی بحران با رسانه ها، نبود دستورالعمل واحد و از پیش مشخص شده برای نحوه رسانه‌ای کردن بحران‌ها و همچنین عدم شناخت درست از کارکرد رسانه ها، باعث می‌شود تا اخبار اولیه، ضد و نقیض و یا با تاخیر بسیار اعلام شود.
به گفته مرتضی سلیمی، رئیس سابق امداد و نجات هلال احمر: «ایران جزء ۱۰ کشور اول حادثه خیز جهان است.» یعنی ما فقط در پنج سال اخیر ۵ بحران بزرگ، نظیر: آتش سوزی ساختمان پلاسکو، زلزلۀ کرمانشاه، سیل‌های ۹۸، سقوط هواپیما و نآرامی‌های ۹۶ و ۹۸ را پشت سر گذاشتیم و حالا داریم با بحرانِ نامرئی کرونا دست و پنجه نرم می‌کنیم. اینکه کشور ما کشوری است با انوع و اقسام بحران‌های طبیعی و انسان ساز، مبحث روشنی است. اما درد اصلی ما بی توجهی به مدیریت این بحران‌ها است. سال‌ها است که ما به دلیل نبود شناخت کافی از ارتباطات بحران در دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی، نه تنها با خود بحران بلکه با بحران ِپوشش رسانه‌ای بحران‌ها نیز مواجه‌ایم.

دکتر سیاوش صلواتیان استادیار دانشگاه صداوسیما در نشست «نقش ارتباطات و رسانه‌ها در بحران» که ۲۵ آذرماه، به میزبانی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد، با اشاره به غافلگیری همیشگی سازمان‌های مدیریت بحران، گفت: «کشور ما در موضوع بحران، دچار یک خواب خرگوشی است و از این بحران تا بحران بعدی در خواب فرومی‌ورد و حتما باید حادثه بعدی سربرسد که برای مدت کوتاهی بیدار شود، البته که دوباره می‌خوابد. این قاعده که در فضای مدیریت بحران ما حکم فرماست به همین نسبت در حوزۀ مدیریت رسانه‌ای بحران هم حاکم است.»
درک مشترک از خطر مشترک
در ادامۀ نشست دکتر هادی خانیکی استاد دانشگاه علامه طباطبائی درباره چیستی ارتباطات بحران گفت: «ارتباطات بحران، ارتباطاتی از جنس روابط عمومی نیست. ارتباطات بحران یعنی جلب مشارکت همگانی برای مقابله با بحران. یعنی رسیدن به یک درک مشترک از خطر مشترک.»

دکتر خانیکی با بیان اینکه ارتباطات بحران در همگرایی با دیگر نهاد‌های متولی بحران معنا پیدا می‌کند، ادامه داد: «هروقت ما توانستیم گفتمان ارتباطات را به گفتمان سازمان‌های متولی مدیریت بحران پیوند دهیم، می‌توانیم بگوییم یک گام روبه جلو برداشتیم. به طور مثال در مسئلۀ سیلاب‌ها ما باید ارتباطات بحران را به ارتباطات محیط زیست، و در موضوع کرونا باید ارتباطات بحران را به ارتباطات سلامت نزدیک کنیم.»

صلواتیان با اشاره به عدم توجه دستگاه‌های حاکمیتی به نقش رسانه‌ها در بحران ادامه داد: «متاسفانه این بی توجهی در نقش رسانه‌ها در بحران به طور جدی در کشور ما وجود دارد؛ و ریشه اصلی آن بی توجهی به بحث مدیریت بحران به صورت عمومی است. با اینکه ما سال‌ها درحال آسیب دیدن از بحران‌های مختلف هستیم، تازه در مرداد سال ۹۸ قانون مدیریت بحران کشور در مجلس تصویب و پس از آن به سازمان مدیریت بحران واگذار می‌شود تا «سند ملی مدیریت بحران کشور» را تدوین و تصویب کنند. بعد ما می‌بینیم در آن سند از نقش رسانه‌ها در بحران غفلت شده است. تا اینکه بلاخره در سال ۹۹ برای اولین بار به نقش رسانه‌ها در بحران توجه می‌شود و با تصمیم سازمان مدیریت بحران، «سند مدیریت رسانه‌ای بحران»، پایین دست سند مدیریت بحران تدوین می‌شود. پیش‌نویس این سند در آبان ماه همین امسال به پایان رسیده و برای دستگاه‌های مرتبط، از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان صداوسیما ارسال شده تا بازخوردگیری‌های اولیه انجام شود.»
دکتر صلواتیان درباره اهداف دنبال شده در این سند، گفت: در رابطه با ارتباطات بحران، کار‌های نظری و توصیه‌های بسیار خوبی در دانشگاه‌ها انجام شده، اما چیزی که جای آن بسیار خالی است، ترجمه شدن این پژوهش‌ها به زبان اجرایی و کاربردی است. چیزی که ما در سند «مدیریت رسانه‌ای بحران» دنبال می‌کردیم تبدیل کردن این تحقیقات دانشگاهی به زبان واحد‌های کنشگر در بحران بود. قاعدتا نمی‌شود گفت سند، سند جامعی است، اما تلاشی که در این راستا انجام شد برای رسیدن به این مهم بود.»
سازمان‌های رسانه‌ای خودشان درشرایط بحرانی زنده می‌مانند؟
باید این را بپذیریم که بحران‌های طبیعی در صورت وقوع در محیط پیرامونی یک سازمان رسانه‌ای، این قابلیت را دارند تا خود سازمان رسانه‌ای را هم دچار بحران کنند.
دکتر صلواتیان با بیان این نکته که رسانه‌ها می‌توانند خودشان به عنوان عنصری از جامعه آسیب ببینند، گفت: «ما همیشه توصیه می‌کنیم وقتی زلزلۀ تهران اتفاق افتاد، رادیو تلویزیون این اقدام را انجام دهد، خبرگزاری‌ها فلان کار را انجام ندهند و ...، اصلا شما فکر کنید ما همۀ این باید‌ها نباید‌ها را برای رسانه‌ها ذکر کردیم و همۀ سازمان‌های رسانه‌ای هم به آن اشراف دارند، اما آیا رسانه‌ها در شرایط بحرانی می‌توانند به این باید‌ها و نباید‌ها عمل کنند؟ خود سازمان‌های رسانه‌ای در شرایط بحرانی زنده می‌مانند؟»

دکتر صلواتیان در مقابل بحث تاب‌آوری اجتماعی، بحث تاب‌آوری سازمانی رسانه‌ها را مطرح می‌کند و می‌گوید: «ما از یک نیروی هلال احمر انتظار داریم اگر زلزله آمد، به تمام وظایف از پیش تعیین شده خودش عمل کند، ولی قبل از همۀ این‌ها خود نیروی هلال احمر، اول باید زنده بماند، هوشیار باشد، به خودش مسلط باشد، تا بتواند کنش کند. چیزی که ما وقتی از ارتباطات بحران صحبت می‌کنیم آن را نمی‌بینیم، این نکته است که آیا رسانه‌های ما در شرایط بحران اصلا انقدری تاب‌آور هستند که به مثابه یک «انسان زنده هوشیار» سرپا بمانند و بتوانند به بهترین نحو کنش نمایند؟.»

صلواتیان ادامه داد: «در سال گذشته به سفارش سازمان مدیریت بحران شهر تهران، میزان تاب‌آوری چهار خبرگزاری اصلی، نظیر: ایرنا، ایسنا، فارس و مهر را درمقابل زلزلۀ احتمالی شهر تهران، سنجیدیم. این چهار خبرگزاری شرایط مساعدی از نظر تاب‌آوری سازمانی نداشتند. یعنی اگر زلزله جدی در تهران اتفاق بیفتد خود این سازمان‌های رسانه‌ای آسیب جدی خواهند دید. که هم سازه هایشان آسیب می‌بیند هم زیرساخت‌های فنی آن‌ها در خطر است و هم سایت‌های آن‌ها از دسترس خارج می‌شود. اصلا نیروی انسانی آن‌ها بخواهد هم، نمی‌تواند کنش کند.»
رادیو؛ رسانه بحران
ادعای اینکه رادیو رسانه بحران است در جهانی که هر روز جلوه‌های نوینی از رسانه‌های الکترونیک عرضه می‌کند، کار ساده‌ای نیست. اما در بخشی از مقالۀ «رادیو؛ رسانه بحران» نوشته علیرضا دباغ، درباره دلایل اهمیت نقش رادیو در بحران اینطور آمده است که: «در هنگام وقوع بحران، افراد به دنبال دستیابی به سریع‌ترین و سهل الوصول‌ترین منبع کسب خبرند و رادیو همچنان سریع ترین، سهل الوصول‌ترین و ارزان‌ترین رسانه جمعی است. همچنین در هنگام وقوع بحران افراد به دنبال امن‌ترین مکان برای حفاظت جان خود هستند؛ بنابراین رادیو به مثابه بهترین وسیله ارتباطی مطمئن، سبک و قابل استفاده در کلیه مکان‌ها می‌تواند از مکانی به مکان دیگر منتقل شود و پیوسته همراه مردم باشد؛ و نیز با توجه به کمبود امکاناتی نظیر برق، کابل آنتن و ... بهترین وسیله ارتباطی کم مصرف و کارآمد در هنگام بحران است.
 
اعتماد دیرینه مردم به صحت مطالب رادیو به مثابه یک مرجع می‌تواند زمینه‌های شایعه سازی در بحران را کمرنگ یا حتی خنثی کند. ماهیت گرم رسانه رادیو برای طرح مباحث جدی در مواقع بحران مناسب است. مؤانست مردم با صدا‌های آشنا در رادیو می‌تواند در کاهش فشار روانی در مواقع بحران موثر باشد؛ و از همه مهم تر، رادیو در تغییر سریع فرم برنامه سازی در مواقع بحرانی قدرت و قابلیت فوق العاده دارد.»

دکتر صلواتیان درباره یکی از وظایف رسانۀملی در این سند می‌گوید: «این سند براساس انواع رسانه‌های کنشگر در بحران، بخش بندی شده است و وظایف همچنین هماهنگی‌های بین دستگاهی آن‌ها را معین کرده است. یکی از رسانه‌های اصلی این سند، سازمان صداوسیما و یکی از بازو‌های توانمند این رسانه در بحران، رادیو است. در بخشی از این سند با شرح وظیفۀ رادیو در بحران اینطور آمده است که رادیو به عنوان یکی از رسانه‌های مؤثر در مرحلۀ همه‌گیری بحران، وظیفه دارد اطلاعات موثق از مکان، نحوۀ توزیع کمک ها، گمشدگان، افراد سالم، گروه‌ها و افراد داوطلب را دراختیار جامعۀ آسب دیده قرار دهد.»
صلواتیان به تجربۀ رادیو‌های موقتِ بحران با عنوان رادیو امید اشاره کرد و گفت: «تشکیل رادیو‌های موقتی بحران با طول موج ثابت نیز یکی از وظایف مشخص شده برای این رسانه است. سازمان صداوسیما این کار را با راه اندازی موفق رادیو امید در زلزلۀ بم و زلزله‌های بعدی تجربه کرد. از طرفی پیشنهاد شده است که هلال احمر و سازمان مدیریت بحران در شرایطی که دسترسی به زیرساخت‌های ارتباطی نظیر اینترنت و تلویزیون برای آسیب دیدگان مقدور نیست، نسبت به توزیع رادیو‌های دستی در منطقه اقدام کنند. همچنین هلال احمر و سازمان مدیریت بحران، صداوسیما را به نسبت به عدم دسترسی مردم به رسانه‌ها آگاه کند. در این سند سعی شده است تا حد امکان راهکار‌های عملیاتی ارائه شود.»
حادثه خبر نمی‌دهد، کاش رسانه خبر بدهد!
اگر بپذیریم که بحران‌های طبیعی در صورت وقوع نه تنها می‌توانند محیط پیرامونی بلکه سازمان‌های رسانه‌ای را هم دچار بحران کنند، باید بیشتر از همیشه به ارتباطات بحران و مجهز کردن رسانه‌های جمعی به‌خصوص صداوسیما و شبکه‌های خبری آن توجه کنیم. در نظر نگرفتن نقش رسانه‌ها به عنوان نهاد‌هایی که می‌توانند از پخش اخبار ضد و نقیض جلوگیری کنند، بسیار بحرانی‌تر از خود بحران است. اگر چه حادثه هیچ‌گاه خبر نمی‌کند، اما امیدواریم روزی برسد که رسانه‌ها از حادثه به درستی خبر بدهند.
 
منبع: دانشجو/
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار