درسوگ فاطمه"س"،همه آسمان گریست
بنگربه چشم دل،که زمین وزمان گریست
ای شیعه ی ملول ، بنا ل و بر یز اشک
درسالگرد فاطمه ، صاحب زمان گریست
شبنم که اشگ چشم گل و برگهای اوست
چشم نهان گشوده ببین،بوستان گریست
در چشم ها ی ا بر ببین ، اشگ حلقه زد
نالید و اشک ریخته و بی امان گریست
دل نیست آن دلی که نباشد،زغصه خون
چشمان چشمه،پرشدازآب روان گریست
دردعلی"ع" چگونه بگویم: نگفتنی است
ازفرط دردو غم،به خدااستخوان گریست
دلبستگان فاطمه ، خون گریه می کنند
چیزی مگو:مطالعه کن،داستان گریست
ا ی کاروانیانِ محبّت ، فغان کنید
ماتم کشیده ،زینب بی همزبان گریست
روح القدس که رازحقیقت به سینه داشت
همراه قدسیان و ملک، درنهان گریست
اندوه وحُزن، راه گلو را، فشردو گفت:
کوتاه کن سخن، همه ی کهکشان گریست
تاب و توان نمانده، از این دردِجانگداز
گویم:قلم نوشت، غزل ناتوان گریست
ا یا م فا طمیّه "فر ا ئی" نگا ه کن
در ماذنه، ز غصه و ماتم اذان گریست
***
فاطمیّه به میان، نامِ مرادم آمد
دردِجانکاهِ گلِ یاس،به یادم آمد
باکه گویم: جگرم سوخت، ملامت نکند
غم تلمبارشد آهم،ز نهادم آمد
***
" داغداریم "
دراین ایّام ماتم، داغداریم
تومیدانی خدایا،سوگواریم
بگویم: یا نگویم؟ دردِ پنهان
نمی گویم :ولیکن زارِ زاریم
درودیوارومیخ وجسمِ زهرا
بیا مهدی ، بیا که، بیقراریم
***
گلِ زهرا(س)چه شد،یکباره پژمرد
نمی گویم: چگونه، پشتِِ درمرد
خدایا:بشکن آن دستی که، گل را
به جرمِ حق پرستی، سخت آزرد
***
آقاجان، موکول کردم هجرِتو، تا روزِ بعد
سخت غمگینم،که حال مادرِتوخوب نیست
داستانِ سیلی ودیوارودر، یاسِ کبود
صبرِمولایم علی،یاتو،کم ازایّوب نیست
***
گل باغ محمدی زهراست/ ۲
کرم بی نهایتش دریاست
اوکه محبوبه ی خداوند است
جایگاهش رفیع وبس والاست
***
هرگاه دلم، روانه شد، آن درگاه
ره توشهِ دل بود،فقط شعلهِ آه
دیدی که دلم سوخت،عنایت کردی
یک روزنه بازشد، ازآن چشمهِ ماه
مروری بر فهرست سیاه اقدامات آلمان در جنگ تحمیلی هشت ساله
یادداشت | محمد یوسفیان
یادداشت |