عضو دفتر مرکز مطالعات وزارت خارجه و سفیر سابق ایران در نامیبیا:

در استراتژی امنیتی انگلیس، جمهوری اسلامی ایران دشمن تلقی می‌شود

عضو دفتر مرکز مطالعات وزارت خارجه و سفیر سابق ایران در نامیبیا در سخنرانی که در چهل‌نهمین شماره نشریه تحلیل بصائر آمده است، تصویری از جایگاه انگلیس در روابط بین‌الملل ارائه داده است. 
کد خبر: ۹۳۲۰۰۵۲
|
۲۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۷:۴۳

به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج،کریمی عضو دفتر مرکز مطالعات وزارت خارجه و سفیر سابق ایران در نامیبیا در سخنرانی که در چهل‌نهمین شماره نشریه تحلیل بصائر آمده است، تصویری از جایگاه انگلیس در روابط بین‌الملل ارائه داده است. 

چهل‌وهفتمین شماره نشریه تحلیلی بصائر

در بخشی از سخنرانی عضو دفتر مرکز مطالعات وزارت خارجه و سفیر سابق ایران در نامیبیا آمده است:

متاسفانه در 41 سال گذشته در جمهوری اسلامی ایران سیاست انگلستان درمنطقه و روابط بین‌الملل مغفول واقع شده در حالی که این موضوع خیلی جدی است. یکی از ویژگی های سیستم حکومتی انگلستان نسبت به سایر حکومت های دیگر این است که قوه مجریه ومقننه در هم ادغام هستند که این خیلی خوب است؛ من در یک میهمانی جک استراو را دیدم می گفت انتخابات آمریکا را می بینی؟ سه چهار ماه طول می کشد تا نتیجه را اعلام کنند ولی نتیجه انتخابات ما در انگلیس همان روز حاضر و اعلام می شود و مثلا پست یک وزارتخانه با یک تلفن 30 ثانیه ای نخست وزیربه وزیر مربوطه اعلام می شود که برو فلان وزارت خانه و پست را تحویل بگیر. رفتار این مدلی منجر به انجام سریع کارها می شود زیرا کمیسیون سیاست خارجی در آنجا بسیار قوی و شناخت شان نسبت به مسائل منطقه و روابط بین الملل خیلی علمی است و به نظرم خوب است که شما این بررسی را در دستور کارتان بگذارید و این مباحث را بخوانید راجع به میانمار یا ویتنام، ژاپن و... خیلی علمی و مطلع بحث می کنند.

بحث، بحث قدرت نرم است، در این که آمریکا قدرت سخت است شک نکنید اما  قدرت نرم امپریالیست در جایی دیگر مثل اروپا است که آن جا تصمیم گیری می شود و متاسفانه این یک معضل است که ما در 41 سال گذشته همه تمرکزمان روی آمریکا بوده است؛ اخیرا اوباما کتابی نوشته است سعی کنید حتما این کتاب را بخوانید در این کتاب می گوید آیزنهاور در کودتای علیه ایران اغفال شد، پیرو طرح چرچیل شد و این نشان می دهد که هدایت آمریکا در خارج از آن رقم می خورد؛ اوباما وقتی می­خواست رئیس جمهور شود به جو بایدن پیشنهاد پست مشاورت داد ، بایدن شرط گذاشت وگفت به شرط آن که من در حلقه مشاوران ، آخرین نفر باشم که مشورت می دهم لذا بایدن در تمام تصمیمات اوباما، حرف آخر را می زد؛ دو ماه قبل از اوباما، فیلیپ گوردون عضو شورای سیاست خارجی آمریکا کتابی را می نویسد و در آن تایید می کند که آیزنهاور با اکراه پیرو سیاست کودتای انگلیس علیه مصدق شد؛ به هر حال مقصودم آن است که ما اگر بتوانیم انگلستان را کنترل کنیم احتیاج به چیز دیگری نداریم اگر من می توانستم و در توان من می بود یک دانشگاه برای انگلیس شناسی می زدم چرا؟ زیرا مگر ما با چند کشور درگیری داریم، همین چهار پنج کشوراروپایی هستند. آلمان که اساسا سیاست خارجه مستقل ندارد وعملا یک پادو و کشوراشغال شده است؛ چندین بار تا حالا  زیر دریایی ساخته و تحویل دژیم صهیونیستی به عنوان غرامت جنگی می دهد یا انگلستان با اتحادیه اروپا توافق کرده است که علی رغم خروج از این اتحادیه در مورد ایران سیاست های این اتحادیه با توافق انگلستان باشد؛ من توئیت زده بودم حالا که انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شده است کشور دیگری در مسائل ایران به جایش بیاید مثل اسپانیا، ایتالیا و... که سیاستهای شان در قبال ایران نرم تر و آرام تر است؛ بعد از دادگاه نورنبرگ هیچ وقت این گونه نبوده است که یک کشور را یک طرف بنشانند و چندین کشور دیگر دوره اش کنند. این امر چند ضرر دارد اولاً: این چند کشور متحد هستند بر علیه یک کشور و در شورای امنیت سازمان ملل علیه ما لابی می کنند یا در1+5 که یک تله بوده و هست همین طور. شورای امنیت پاشنه آشیل ایران است و با این ابزار بازی را در دست گرفته اند و با همین بازی انگلستان در ترور دانشمندان هسته ای ایفاگر نقش است.

به هرحال می خواهم بگویم که گزارش مجلس انگلیس در واقع نظر دولت انگلستان است. آن ها در لیبرال دموکراسی به مقررات شان واقعا عمل می کنند ؛ در انگلیس هر کاری بخواهد بشود باید از طریق مجلس تبدیل به قانون بشود، در ایران خودمان چطور؟ قانون اساسی گفته است که مجلس در رأس امور است ولی ریاست جمهوری و دولت، مجلس را زیر سوال می برند! یک نکته دیگر آن که در اروپا بر مبنای درصد مشارکت مردم یک کشور در انتخابات به رئیس جمهور منتخب احترام می گذارند مثلا سابقا در گزارشی که به دیوید کامرون داده بودند تبعات خروج از اتحادیه اروپا را به وی گوشزد کرده بودند. در آن گزارش قید کرده شده بود که اگر انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شود، مردم 4 هزار پوند از درآمدشان را از دست می دهند. کامرون این جمله را اضافه کرد که رای مردم را کسب کنید.

تفاوت ما با سیاستمداران غربی در قدرت ترغیب است. چرا ما هیچ وقت در لندن سفیر قوی قرار ندادیم؟ آقایان سیاست خارجی مجلس من خواهش می کنم که در این موضوع  ورود کنید سفیر را صدا کنید و از او سوال کنید این  حق مجلس است که بررسی کند که آیا سفرایی که وزارت امور خارجه معرفی می کند، آدم های قوی هستند یا خیر؟ انگلیس در ایران مبنا را بر این قرار داده است که سفیرش در تهران هدایت گر روابط باشد، این طلسم باید شکسته شود و امروز  مثل زمان شاه نباشد که سفیر بریتانیا مسلط باشد. به هر حال چیدمان افراد ما در سفارتخانه ها یک مشکل جدی است.

درکتاب سفیر بلر در واشنگتن نوشته کریستوفر میرآمده است که وقتی شنیدم جرج بوش پسر می خواهد رئیس جمهور شود ماموریت یافتم که بروم تگزاس و تمپرچر(سوابق) ایشان را بررسی کنم، دیدم عجب چیزی است خیلی عالی است و متوجه شدم برای انگلستان بسیار مناسب است لذا به لندن تلکس زدم که وی مناسب است؛ قبل از حمله بوش به عراق، لندن گزارشی دال بر وجود سلاح های ممنوعه در عراق را تهیه کرد و در اختیار بوش پسر قرار داد. بوش هم از همین گزارش برای گرفتن مجوز حمله به عراق از کنگره آمریکا استفاده کرد.نتیجه آن که پس قدرت نرم در انگلیس است.

آمریکایی ها کابوی هستند ولی اروپایی ها اغفال گر هستند و شیطنت اروپا نسبت به ایران و اسلام بیشتر از آمریکا است در استراتژی امنیتی انگلیس، جمهوری اسلامی ایران دشمن تلقی می شود. استراتژی امنیتی آمریکا هم از زمان ریگان، ایران را درکنار روسیه و چین قرار داده است. من وقتی نامیبیا بودم نامه نوشتم و خواستم که میز مطالعات آمریکا و انگلیس را ادغام کنید زیرا در زمینه ارتش و اطلاعات ومسائل اتمی، این دو کشور در همدیگر ادغام شده اند. گفتم تقسیم بندی های کشورها از روی نقشه و جغرافیا غلط است بلکه در عمل باید بررسی گردد. مثلاً فنلاند کنارگوش ما در افغانستان است و ما اشتباه می کنیم که این کشور را در اروپا می گذاریم.

در روابط آمریکا و انگلیس چند اصل مهم وجود دارد. یکی آن که آمریکا در هیچ جنگی در خاورمیانه بدون انگلیس وارد نشده است به عنوان مثال  در کتاب جان بولتون آمده است که زمانی که ایران پهپاد آمریکایی را در خلیج فارس زد، جان بولتون فشار می آورد که آمریکا به ایران حمله کند، ولی پومپئو گفت این منوط به همراهی انگلیس است! و انگلیس همراهی نکرد و جنگی هم نشد. اگر این تصاویررا از انگلیس داشته باشیم به این نتیجه می رسیم که برای مهار آمریکا باید لندن زیر چتر موشک های ما باشد

نکته دوم آن که روابط دیپلماتیک ما با انگلستان متوازن نیست و یک فاصله عمیقی وجود دارد. سفارت انگلیس در تهران مثل لانه جاسوسی آمریکا است. سفیر انگلیس مدام به عراق سفر دارد و دیپلمات های آمریکایی را در جریان اخبار ایران قرار می دهد لذا معتقدم این سفارت (انگلیس) باید محدود شود. اگر اهرم های انگلیس را از دستش بگیرید این اهرم ها متعلق به شما می شود؛ اینها با حضور خود در تهران، کل ناتو و کل آمریکا و کل موسسات تحقیقاتی غربی ها را ساپورت می کنند. در برنامه ترور دانشمند هسته ای ( شهید فخری زاده)، ناتو و انگلیس نقش زیادی داشته اند. اینها با همکاری همدیگر این کارها را انجام می دهند. به نظر من  اگر همه کشورها را تعطیل کنید و روی انگلستان کار کنید همین کفایت خواهد کرد.

جرج بوش پسر در کتابش می نویسد، در شورای امنیت ملی آمریکا بودیم و داشتیم برای حمله به عراق تصمیم گیری می کردیم که آیا منتظر قطعنامه دوم سازمان ملل برای حمله به عراق بمانیم یا نمانیم! همه اعضای آمریکایی حاضر در جلسه گفتند که منتظر نمانیم، ولی تونی بلر گفت منتظر بمانیم و بوش با بلر موافقت کرد.

دو گروه با نظر من مبنی بر اینکه انگلیس شیطنتش از آمریکا بیشتر است، مخالف هستند. یکی نخبگان ایرانی و یک گروه انگلیسی­ها و دو گروه موافق هستند یکی نخبگانی آمریکایی ودومی، عوام در ایران. احمق ترین رئیس جمهور آمریکا جورج بوش پسر بود که انگلیس اختیار وی را کاملا به دست گرفت. بوش می گوید ما دوستی بهتر از انگلیس و بلر نداریم؛ دولت انگلیس در خصوص دستگیری دو تابعیتی های ایرانی-انگلیسی به شدت تحت فشار لابی های داخلی است و این برای ایران خیلی خطرناک است و باید به نوعی این مسئله حل گردد.

فعالیت سفیر انگلیس در ایران را به شدت محدود کنید. از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور استفاده کنید. از بی بی سی فارسی خواسته اند در رابطه با انتخابات ایران فعال تر شود. بودجه اش را هم زیادتر کرده اندشنیده ام مقام معظم رهبری با نفس و اصل مذاکره مشکلی ندارند بلکه با طریقه مذاکره است که مشکل دارند. روابط باید دوجانبه باشد  ولی نه بصورتی که ما همیشه تحت تاثیر آنها واقع شویم. ما باید نشان دهیم که یک قدرت جهانی با نگاه جهانی هستیم و  از نقطه ضعف های انگلیس و اتحادیه اروپا در جهان آگاه هستیم .در زمان شاه، مرکز بریتیش کانسر، نخبه های ما را می برد انگلستان و هزینه دانشگاهی آنها را هم پرداخت می کرد؛ ما بعد از انقلاب گفتیم خودمان نخبگان را در دانشگاههای خودمان حمایت کنیم ولی متاسفانه سیاست ها همان سیاستی هستند که مورد نظر غرب است! یک دکتر را باید بر مبنای تز غربی ها ارزیابی کرد. باید در ملاقات های خصوصی با مقامات انگلیسی اگر امکانش هست یک هیات از کمیسیون سیاست خارجی مجلس به مجلس انگلیس برود و بررسی کند که موضوع چیست؟

انتهای پیام/

 

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار