در محل انتشارات آستان قدس رضوی:

مراسم رونمایی از کتاب «همیشه مربی» برگزار شد/ شهید عبدی بعد از شهادت هم مربی گری می کند

آئین رونمایی از کتاب «همیشه مربی»، ناگفته هایی از سیره تربیتی مربی شهید "محمد عبدی" به قلم برادر حسن مجیدیان با حضور خانواده محترم شهید، تعدادی از دوستان و شاگردان شهید در کتابفروشی به نشر تهران برگزار شد.
کد خبر: ۹۳۲۱۷۲۸
|
۲۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۱
به گزارش خبرگزاری بسیج، آئین رونمایی از کتاب «همیشه مربی»، ناگفته‌هایی از سیره تربیتی مربی شهید "محمد عبدی" به قلم برادر حسن مجیدیان با حضور خانواده محترم شهید، تعدادی از دوستان و شاگردان شهید در کتابفروشی به نشر تهران برگزار شد.
 
 
مراسم رونمایی از کتاب «همیشه مربی» برگزار شد/  شهید عبدی بعد از شهادت هم مربی گری می کند

حسن مجیدیان نویسنده کتاب «همیشه مربی» در ابتدای مراسم گفت: بعد از شهادت شهید عبدی و در جریان کتاب‌هایی که درخصوص شهدا و ادبیات پایداری رواج داشت، بسیار علاقه مند بودم راجع به این شهید کتابی را بنویسم. در دهه هشتاد کم سن و سال بودم و در رؤیا هم نمی‌دیدم چنین کاری از عهده ام بر بیاید. قدری که با این فضا انس پیدا کردم احساس کردم اگر خاطرات ایشان را جمعآوری کنیم، بعد‌ها دست توانمند نویسند‌ه ای می تواند این خاطرات را در قالب کتاب، بازنویسی کند.

وی افزود: اوایل دهه نود با چند نفر از دوستان خصوصا آقای میثم اورنگ، کار را شروع کردیم. به ذهنمان رسید سراغ تمام کسانی که شهید را دیده اند اعم از خانواده، همرزمان و شاگردان برویم. بالغ بر ۶۰ نفر را طی ۵ – ۶ سال دیدیم و مصاحبه کردیم. البته اگر امروز این کار را شروع می کردیم در گرفتن مصاحبه‌ها حرفه ای‌تر عمل می‌کردیم. من وقتی مصاحبه میرفتم به قدری شیفته شهید عبدی بودم که فقط لذت می‌بردم چه چیزی درباره ایشان می گویند. مخصوصا شهید شبانی مطالبی را درباره سلوک شهید در سیستان می‌گفتند که بسیار شنیدنی بود.

نویسنده کتاب «همیشه مربی» ادامه داد: وقتی مصاحبه‌ها را گرفتیم، مشکلمان این بود که آن‌ها را در چه قالبی تنظیم کنیم؟ من دوست داشتم در کتاب حرف بزنیم و شهید عبدی بارزترین وجههاش «مربی گری» بود و به طور ذاتی بلد بود با بچه‌های مردم چگونه رفتار کند.

مجیدیان تصریح کرد: شهید عبدی با این که فقط ۲۲ سال داشته، اما هر کدام از خصوصیاتش یک فصل است. مثلا طلیعه کتاب با گریه‌های ایشان شروع می‌شود. ایشان در خلوت و جلوت اشک میریختند. دوندگی و خستگی ناپذیری ایشان هم از نکات مهم بود. وقتی هم که تصادف کردند و پایشان به مشکل خورد، باز هم از فعالیت دست نکشیدند.

وی افزود: به ذهنم رسید همه گفتار‌های راویان را با هم تلفیق کنم و بنویسم. کتاب را هم در چهار فصل تدوین کردم. کودکی، فعالیت در بسیج و هیئت، فصل مربوط به کار‌های تربیتی و تحولاتشان در روز‌های آخر و فعالیت‌های سیستان که منجر به شهادتشان شد. البته فصل کودکی را به خاطر کم حجم بودن حذف کردیم، اما خاطراتشان را در فصل‌های دیگر آوردیم. خاطرات خوبی مثل شرکت در راهپیمایی‌های زمان انقلاب و دیدار با امام در ۵ سالگی و دستی که حضرت امام بر سر ایشان میکشند، از جمله مطالب فصل کودکی بود.

مجیدیان ادامه داد: در نهایت به سه فصل رسیدیم و من نام فصل‌ها را هم از جملات خودشان انتخاب کردم. مثلا روز‌های آخر بار‌ها گفتهاند که من مثل حضرت زهرا (س) شهید می‌شوم. یا درباره دودندگیهایشان آرزو داشتند که همیشه جا برای دویدن و فعالیت باشد. برای فصل معلمی، نام‌های به پدر نوشته اند که: بابا اصلا اصرار نکن به سپاه بروم؛ چون خدا من را برای مربیگری و معلمی آفریده ... یا در فصل نوجوانی که میگویند: من از سوم راهنمایی وصیتنامه داشته ام. نهایتا کتاب در سه فصل تدوین شد.

نویسنده کتاب «همیشه مربی» گفت: اسم کتاب را از همان اول، «همیشه مربی» گذاشتم و در طلیعه کتاب هم توضیحاتی دادهام. معتقدم شهید محمد عبدی هنوز هم مربی است و در رفتار بچه‌ها تاثیر دارد و هنوز هم دستاندرکار تربیت است.
مجیدیان افزود: این کتاب به درد مربیان تربیتی میخورد؛ معلمانی که با نوجوان‌ها سر و کار دارند و در بسیج و هیئت مشغول هستند. هر جوانی که این کتاب را دست بگیرد و رفتار این شهید را با پدر و مادرش ببیند، برایش آموزنده است. مثلا روز‌های آخر میآید و کف پای مادرش را می‌بوسد تا صورتش نور بگیرد.

وی خاطرنشان کرد: حیای شهید عبدی هم زبانزد بود. مثلا با ما که دوستانش بودیم استخر نمیآمد. وقتی به بالای زانویش تیر خورده و مادرشان اصرار داشتند جای گلوله را ببینید، ایشان زیر بار نمیرفت و بهانه میآورد تا در نهایت، پاچه شلوار را از پایین پاره کرد تا ردی از زخم‌ها پیدا شود. هر کسی سلوک رفتاری این شهید را بخواند، کِیف می کند. هر خوانند‌های بدون تعصب این کتاب را بخواند از خصوصیات این شهید لذت می‌برد.

مجیدیان افزود: درخواست می‌کنم همه کسانی که این مطلب را میبینند و میخوانند، همت کنند و کتاب را معرفی کنند. حتی به نویسندگان هم پیشنهاد می‌کنم رمانی از شخصیت این شهید بنویسند. معتقدم درباره شهید عبدی می‌شود چندین کتاب نوشت.

نویسنده کتاب زندگی شهید عبدی در آخر از خانواده شهید عبدی تشکر کرد و گفت: از آقای محمد علی جعفری، از نویسندگان خوب کشورمان تشکر می‌کنم که کتاب را خواندند و نکاتی را مطرح کردند. از آقای میثم اورنگ هم تشکر میکنم که در تنظیم و تدوین کتاب، تلاش‌های زیادی داشتند و در واقع من این کتاب را با کمک ایشان نوشتم. از دوستان نشر شهید کاظمی خصوصا آقای خلیلی هم تشکر می‌کنم. از همسرم سرکار خانم جمشیدی هم که به عنوان یک مخاطب، راهنمایی‌های موثری برای بهبود کیفیت کتاب داشتند سپاسگزارم.

حجت الاسلام اقبالی از علاقمندان شهید عبدی نیز در این مراسم گفت: آنچه ما از خاطرات شهید عبدی شنیدهایم، علاقه زیاد ایشان به حضرت زهرا سلام الله علیها است. من از فرصت استفاده می‌کنم و روایتی از ایشان نقل می‌کنم که فرمودند: بالاترین مرگ، مرگ شهدا است که این شهادت به سبب جهاد، برای اسلام، عزت است.

وی افزود: این که شهید، مرگ تاجرانه را انتخاب کند، برای ما آشناست، اما این که در زمانی غیر از ایام خاص مثل دفاع مقدس در این راه بودن، خیلی می‌تواند برای جوانا راهگشا باشد.

این فعال فرهنگی ادامه داد: خیلی وقت‌ها کمکاری می‌کنیم و به جوانان می‌گوییم خودشان بگردند و راه را نتخاب کنند، اما جوان‌ها خیلی توان انتخاب ندارند و خانواده‌ها باید نقش آفرینی کنند. شهید عبدی به عنوان یک مربی تربیتی این خاصیت را دارد که در دوران غیر از دفاع مقدس، در فضای معمول زندگی روزنه شهادت را پیدا می‌کند و آن را به آغوش میکشد.

وی خاطرنشان کرد: من به قلم حاج حسن مجیدیان آشنا هستم و مشتاقم این کتاب را بخوانم. از همه انتظار دارم که کتاب را تبلیغ کنند.

اقبالی افزود: «شهید» با گذر زمان کهنه نمیشود و همیشه جویان ساز است؛ اما روایت هر شهید هم توفیقی است که خداوند نصیب هر کسی نمی‌کند. برخی در این مرحله صاحب توفیقند و زندگی خودشان را با شهید قسمت می‌کنند و این یعنی داشتن روحیه شهادت گونه. ان شا الله با توصیه حضرت آقا این روند با قدرت بیشتری ادامه پیدا کند.

حسن عبدی، برادر شهید محمد عبدی هم در این مراسم گفت: من ۵ سال کوچکتر از شهید محمد بودم. یکی از ویژگی‌های محمدآقا اطاعت از پدر و مادر بود و بسیاری از موفقیتهایش با گوش کردن به حرف آن بزرگواران بود. محمد آقا واقعا مطیع بود و یکی از موضوعاتی که همیشه به او کمک می‌کرد، همین مطلب بود.

وی افزود: جدیت محمد در کار بسیار بالا بود و اگر تصمیم می گرفت کاری را نجام بدهد با تمام وجود دنبال آن می‌رفت. عزم و ارادهاش برای انجام کار‌ها کم نظیر بود.

برادر شهید ادامه داد: محمدآقا خیلی صبور بودند. من نمی خواهم فقط از خوبی‌های ایشان بگویم، اما آنچه می‌گویم غلو نیست. محمدآقا بسیار صبور بود. کتاب همیشه مربی را با مسما دیدم، چون محمد، همیشه مشغول کار‌های تربیتی بود و در هر کاری می‌شد ایشان را الگو قرار داد.

وی ادامه داد: یادم هست من هنوز مکلف نشده بودم و سختم بود روزه بگیرم. خواب بودم که محمدآقا آمد و گفت: اگر یک مهمان در خانه را بزند باز نمیکنی؟ همین یک جمله من را کوک کرد که یک ماه روزه بگیرم؛ در حالی که پدر و مادر و خواهرم حریف من نشده بودند!

میثم رشیدی مهرآبادی هم در این مراسم گفت: این کتاب از نظر ساختار، ویژه است. آقای مجیدیان به خوبی از عهده سختی تدوین این کتاب برآمده اند. من کتاب را قبل از چاپ خواندم، اما بعد از چاپ هم مشتاق بود کتاب را بخوانم و انگار با موجود جدیدی روبرو بودهام و لذتش را دوباره تجربه کردم. امیدوارم جناب مجیدیان باز هم در حوزه شهدا و دفاع مقدس قلم بزنند.

وی افزود: دو ویژگی مهم این کتاب، کوتاهی جملات است. ما همواره به هنرآموزان نویسندگی اصرار داریم که جملات را کوتاه بنویسند. در جملات محاور‌های و دیالوگ‌ها هم روان بودن متن و حفظ لحن افراد از جمله ویژگی‌های این کتاب است که آن را خواندنی میکند و می‌شود آن را در یک نشست، خواند.

رشیدی ادامه داد: خواندن کتاب «همیشه مربی» نشان می دهد آقای مجیدیان از مسائل حاشی‌های هم گذر نکرده اند و امانتدار روایت راویان بوده اند و خاطرات را با صداقت کامل با خوانندگانش به اشتراک گذاشته اند.

در پایان این مراسم، لوح یادبود رونمایی کتاب توسط همرزمان و شاگردان شهید عبدی امضا شده و از کتاب همیشه مربی، رونمایی گردید.
ارسال نظرات
آخرین اخبار