خبرگزاری بسیج:امیرحسین کاوه/
۱) مدیر کارآمد؛ از ابتدا به دنبال کار است و بعد از موفقیتها احساس افتخار می کند و اگر قدر کارهای مثبت او را بدانیم خوشحال می شود.
ولی مدیر پر مدعا؛ از ابتدای ورود به شرکت توقع دارد همه قدر او را بدانند که افتخار داده و این مدیریت را قبول کرده و خوشحال می شود اگر همه او را بالاتر و بهتر از بقیه ببینند؛ حتی اگر هیچ کار مثبتی در سازمانش انجام نداده باشد.
۲) مدیر کارآمد؛ شرایط موجود را در ابتدای ورود به سازمان در کوتاهترین زمان میبیند و شروع به شناسایی فرصتهای موجود و همچنین شناسایی و همفکری با نیروهای خوب و با انگیزه سازمان میکند. او به تحول میاندیشد؛ ارتقا سازماندهی را توام و با کار جاری و تلاش در شرکت انجام میدهد.
ولی مدیر پر مدعا؛ ابتدا حتی کارهای جاری را با مشکل روبه رو کرده، سپس کارها را تعطیل و تغییر ساختار و چارت سازمانی را اولویت اول اعلام میکند، برای تغییرات پیدرپی بیش از کارِ شرکت وقت میگذارد و بعد از چند ماه (گاهی بعد از چند سال) میگوید: سازمان ضعیف و دارای نقاط ضعف بسیار است و سپس تیر آخر را میزند و میگوید: نمی گذارند کارم را انجام دهم! و بعد با بیان اینکه قدر من را ندانستند با تهدید به استعفا همچنان سازمان را فشل نگه میدارد و اگر کسی نازش را نکشد، با استعفا شرکت را ترک میکند.
۳) مدیر کارآمد؛ درآمد خلق میکند و درآمد حاصله را در سازمان برای کارهای جاری و توسعهای هزینه میکند. مدیر کارآمد؛ خودش کارآفرین است و از نقاط قوت سازمانش برای خلق پول و سود بیشتر استفاده میکند.
ولی مدیر پر توقع و مدعی؛ انتظار دارد از خزانه دولت یا سهامداران خصوصی، پول به شرکت بیاورند تا او خوب خرج کند و هنگام اعتراض به عدم کسب درآمد، میگوید: اگر من قرار بود پول خلق کنم که خودم برای خودم یک شرکت تاسیس میکردم و مدیر شما نمیشدم.
۴) مدیر کارآمد؛ برای پرسنلِ شرکت عاقلانه خرج میکند، ریخت و پاش نمیکند و حق همه را به میزان استحقاق بلافاصله میدهد؛ و پرسنل خوب را تشویق و پرسنل نالایق یا تنبل را تنبیه میکند.
اما مدیر پر مدعا؛ همیشه فقط برای کسانی که می بیند و نزدیکش و دور برش هستند تشویقی می نویسند و کار مثبت افراد دورتر را نمی تواند ببیند ؛ از تنبیه خاطیان میترسد. او گاهی اوقات بسیار بخشنده است. (البته از کیسه خلیفه! از جیب خودش خسیس ترین نفر است)خیلی راحت پاداشِ به کار انجام نشده یا کاری که وظیفهات بوده را بیش از استحقاق میدهد و دلش میخواهد به همه باج سیبیل دهد تا کسی موی دماغش نشود.
۵) مدیر کارآمد؛ خودش را وقف سازمانش میکند ولی مدیر پر مدعا؛ سازمان را وقف خودش میکند.
۶) مدیر کارآمد؛ وقت و آبرو و علم و توان و اعصاب و ذهن و جان خودش را در شرکتی که مدیریت میکند هزینه میکند تا موفقیت ها بیشتر شود.
اما مدیر پر مدعا؛ میگوید نباید کوپن خودم را خرج کنم شاید جای دیگر بتوانم امتیاز بیشتری برای خودم بگیرم و موفقیت و شکست شرکت زیاد برایش فرقی نداره چون خودش را برای موفقیت ها به آب و آتش نزده و در صورت شکست حقوق و دستمزد و پاداش خودش را حتی پیش پیش گرفته است!
۷)مدیر کارآمد؛ چشم به راه کسی نمیماند، دل به دریا میزند و با همت و توکل و اعتماد به تخصص همکاران پیش میرود. به مجموعه و پرسنل تحت مدیریش سرکشی میکند و با پرسنل ارتباط سازنده دارد!.
ولی مدیر پر مدعا؛ درِ اتاقش به روی همه بسته و خود را در پیلهی شأنیت مدیر ارشد پیچیده و در دسترس نیست و تا سیاه لشکری، پشت و پناهش نباشد؛ از صندلی خود تکان نمیخورد و مرتب میگوید: نمیشود؛ بس است و چرا و چگونه..بهانه زیاد دارد و آخرالامر کار را با تعلل و تاخیر، نیمه کاره انجام میدهد و در انتها میگوید: دیدید که گفته بودم!
شایان ذکر است این ۷ تفاوت؛ تفاوتهای عمومی است که برای طولانی نشدن مطلب از ذکر مابقی موارد که کم هم نیست خودداری میکنم.
مدیر کارآمد؛ نیاز امروز کشور ایران ،،، و کاش مدیران پر مدعا کمی به دیگران فرصت می دادند!...