رئیس حوزه هنری یزد از انتشار کتاب «به من نگو فرمانده» روایت زندگی شهید «محمود حاج مهدیئی» خبر داد.
به گزارش خبرگزاری بسیج از یزد، محمدصادق کوچکزاده گفت: کتاب "به من نگو فرمانده" روایت زندگی و مجاهدتهای شهید «محمود حاج مهدیئی» به قلم نجمه السادات موسویبیوکی نویسنده یزدی آماده انتشار است.
وی با بیان اینکه این کتاب اولین اثر مکتوب درباره این فرمانده یزدی دوران دفاع مقدس است، ادامه داد: با توجه به این که ایشان از طرف سپاه استان اصفهان به جبهه اعزام شده، کمتر اطلاعاتی از وی در دسترس بود و کمتر همرزمانش در استان یزد حضور داشتند، ولی با توجه به روحیه همکاری بالا و لطف خانواده شهید، خاطرات و ناگفتههای مرتبط با این شهید گرانقدر تدوین شد.
رئیس حوزه هنری یزد، نثر داستانی ساده، روان، خودمانی و قابل فهم برای طیفهای مختلف را از ویژگیهای کتاب دانست و افزود: در این زندگینامه داستانی سعی شده تا خدمات و فعالیتهای واحد مهندسی و تلاشهای فرماندهان آن در دوران دفاع مقدس برجسته و نمایان شود.
کوچکزاده بیان کرد: در این اثر بخشی از سبک زندگی، منش، شخصیت و رویه شغلی این شهید جهادگر از زبان همسر، خواهر، برادرها و همرزمانش روایت شده و حاوی اطلاعاتی است که شنیدن آن برای بسیاری تازگی دارد و در عین حال جذاب و شیرین است.
وی افزود: این کتاب در بیش از ۲۰۰ صفحه با قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد.
«به من نگو فرمانده» با همکاری حوزه هنری یزد و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان تولید شده است.
محمود حاج مهدیئی، مرداد ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و متدین در یزد به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه با شرکت در کنکور سراسری در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد. همزمان با شروع جنگ تحمیلی به پاوه رفت و سپس از آنجا عازم خوزستان شد. در همان ایام خبر شهادت برادرش را شنید.
از دیماه ۶۱ دوباره برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس در رشته عمران ادامه داد. اواخر تحصیلاتش همراه با خانواده به اهواز رفت و همکاری با قرارگاه «صراط المستقیم» را شروع کرد.
سردار شهید مهندس محمود حاج مهدیئی در عملیات والفجر ۸ و فتح «فاو»، عملیات کربلای چهار و پنج، مهندسی پل رودخانه بهمنشیر، ساخت بیمارستان صحرایی و پروژههای متعدد در مقر حضرت صدیقه (س) حضوری فعال داشت و پس از آن با توجه به توانایی، لیاقت و کاردانی به فرماندهی لشکر بقیه الله الاعظم (عج) منصوب شد.
وی از اسفند ۱۳۶۴ تا لحظه شهادت، معاونت اجرایی قرارگاه مهندسی صراط المستقیم را بر عهده داشت و در زمان شهادت به روایت همرزمانش فرمانده لشکر حضرت بقیه الله (عج) بود.
لبخند دائمی، صبر، افتادگی، اخلاص و بی¬توقعی از جمله ویژگیهای او بود و همین خصوصیات سبب جذب بسیاری از جوانان یزد به جبهه شده بود.
وی با بیان اینکه این کتاب اولین اثر مکتوب درباره این فرمانده یزدی دوران دفاع مقدس است، ادامه داد: با توجه به این که ایشان از طرف سپاه استان اصفهان به جبهه اعزام شده، کمتر اطلاعاتی از وی در دسترس بود و کمتر همرزمانش در استان یزد حضور داشتند، ولی با توجه به روحیه همکاری بالا و لطف خانواده شهید، خاطرات و ناگفتههای مرتبط با این شهید گرانقدر تدوین شد.
رئیس حوزه هنری یزد، نثر داستانی ساده، روان، خودمانی و قابل فهم برای طیفهای مختلف را از ویژگیهای کتاب دانست و افزود: در این زندگینامه داستانی سعی شده تا خدمات و فعالیتهای واحد مهندسی و تلاشهای فرماندهان آن در دوران دفاع مقدس برجسته و نمایان شود.
کوچکزاده بیان کرد: در این اثر بخشی از سبک زندگی، منش، شخصیت و رویه شغلی این شهید جهادگر از زبان همسر، خواهر، برادرها و همرزمانش روایت شده و حاوی اطلاعاتی است که شنیدن آن برای بسیاری تازگی دارد و در عین حال جذاب و شیرین است.
وی افزود: این کتاب در بیش از ۲۰۰ صفحه با قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد.
«به من نگو فرمانده» با همکاری حوزه هنری یزد و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان تولید شده است.
محمود حاج مهدیئی، مرداد ۱۳۳۸ در خانوادهای مذهبی و متدین در یزد به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه با شرکت در کنکور سراسری در دانشگاه صنعتی اصفهان پذیرفته شد. همزمان با شروع جنگ تحمیلی به پاوه رفت و سپس از آنجا عازم خوزستان شد. در همان ایام خبر شهادت برادرش را شنید.
از دیماه ۶۱ دوباره برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس در رشته عمران ادامه داد. اواخر تحصیلاتش همراه با خانواده به اهواز رفت و همکاری با قرارگاه «صراط المستقیم» را شروع کرد.
سردار شهید مهندس محمود حاج مهدیئی در عملیات والفجر ۸ و فتح «فاو»، عملیات کربلای چهار و پنج، مهندسی پل رودخانه بهمنشیر، ساخت بیمارستان صحرایی و پروژههای متعدد در مقر حضرت صدیقه (س) حضوری فعال داشت و پس از آن با توجه به توانایی، لیاقت و کاردانی به فرماندهی لشکر بقیه الله الاعظم (عج) منصوب شد.
وی از اسفند ۱۳۶۴ تا لحظه شهادت، معاونت اجرایی قرارگاه مهندسی صراط المستقیم را بر عهده داشت و در زمان شهادت به روایت همرزمانش فرمانده لشکر حضرت بقیه الله (عج) بود.
لبخند دائمی، صبر، افتادگی، اخلاص و بی¬توقعی از جمله ویژگیهای او بود و همین خصوصیات سبب جذب بسیاری از جوانان یزد به جبهه شده بود.
سرانجام این سردار شجاع و جهادگر به همراه برادر همسرش (سردار محمود مقدم فرمانده تیپ رزمی الهادی) در ۲۸ مهر ۱۳۶۶ در منطقه ماووت عراق به خیل شهدا پیوست.
از این شهید بزرگوار سه فرزند به یادگار مانده است.
گزیدهای از کتاب:
بچهها داشتن پتو بالشت خودشان را جمع میکردند که فرمانده با یک سینی چایی آمد توی اتاق. هر دو پتو به دست خبردار ایستادند و به سینی چایی توی دستهای فرمانده نگاه میکردند. چند ماه پیش وقتی بهشان گفتند قرار است بروند دفتر فرمانده حاج مهدیئی از بقیه میشنیدند که امکان ندارد بتوانند زودتر از فرمانده بیدار شوند، بهشان سپرده بودند که منتظر دستور فرمانده نباشند برای تمیز کردن اتاق. میگفتند فرمانده اگر حس کند باید اتاق تمیز شود خودش بیسر و صدا بلند میشود و دست به کار میشود. باورشان نشده بود که فرمانده قبل از بیدار شدنشان بیاید و دفتر را جارو بزند و چای دم کند و اگر ظرفی مانده بشوید و بعد آنها را بیدار کند. اما حالا بعد از چند ماه، نه شب رفتن فرمانده را دیده بودند و نه صبح آمدنش را.
نجمه السادات موسوی بیوکی متولد ۱۳۷۳ در یزد، دارای مدرک کارشناسی ریاضیات و کاربردها است. وی از تابستان ۱۳۹۷ در دورههای آموزش داستاننویسی و رماننویسی حوزه هنری یزد شرکت کرده و پس از دو سال موفق به نگارش نخستین اثر خود شده است.
کتاب «به من نگو فرمانده» حاصل سه ماه پژوهش، مصاحبه و نگارش این نویسنده جوان است.
او هم اکنون در حال نگارش کتاب زندگینامه داستانی «شهید محمدعلی شریفی» یکی دیگر از رزمندگان شاخص استان یزد در دوران دفاع مقدس است.
از این شهید بزرگوار سه فرزند به یادگار مانده است.
گزیدهای از کتاب:
بچهها داشتن پتو بالشت خودشان را جمع میکردند که فرمانده با یک سینی چایی آمد توی اتاق. هر دو پتو به دست خبردار ایستادند و به سینی چایی توی دستهای فرمانده نگاه میکردند. چند ماه پیش وقتی بهشان گفتند قرار است بروند دفتر فرمانده حاج مهدیئی از بقیه میشنیدند که امکان ندارد بتوانند زودتر از فرمانده بیدار شوند، بهشان سپرده بودند که منتظر دستور فرمانده نباشند برای تمیز کردن اتاق. میگفتند فرمانده اگر حس کند باید اتاق تمیز شود خودش بیسر و صدا بلند میشود و دست به کار میشود. باورشان نشده بود که فرمانده قبل از بیدار شدنشان بیاید و دفتر را جارو بزند و چای دم کند و اگر ظرفی مانده بشوید و بعد آنها را بیدار کند. اما حالا بعد از چند ماه، نه شب رفتن فرمانده را دیده بودند و نه صبح آمدنش را.
نجمه السادات موسوی بیوکی متولد ۱۳۷۳ در یزد، دارای مدرک کارشناسی ریاضیات و کاربردها است. وی از تابستان ۱۳۹۷ در دورههای آموزش داستاننویسی و رماننویسی حوزه هنری یزد شرکت کرده و پس از دو سال موفق به نگارش نخستین اثر خود شده است.
کتاب «به من نگو فرمانده» حاصل سه ماه پژوهش، مصاحبه و نگارش این نویسنده جوان است.
او هم اکنون در حال نگارش کتاب زندگینامه داستانی «شهید محمدعلی شریفی» یکی دیگر از رزمندگان شاخص استان یزد در دوران دفاع مقدس است.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار