به گزارش خبرگزای بسیج، ایران در میان کشورهای اسلامی، تنها کشوری است که توانست به اتکای رهنمونهای امام خمینی (ره) در برابر قدرتهای بزرگ دنیا بایستد و نلرزد. هر آنچه امام راحل به ما آموخت که به وسیله آن میتوان قدرتمندانه حرکت کرد در عبارت جمهوری اسلامی ایران خلاصه میشود.
امام خمینی (ره) در دهم اسفند 1357 پس از آنکه وارد شهر قم شدند با حضور در مدسه فیضیه یکی از تاریخیترین سخنرانیها خود را ایراد کردند، ایشان در این سخنرانی به نکات مهم، کلیدی و ارزشمندی اشاره داشتند که گرد زمان روی آن ننشسته و هنوز برای مسئولین و مردم راهگشا و کارگشا هستند.
متن خلاصه شده این سخنرانی را در ادامه میخوانید:
جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر
«ملت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد، تجدید حیات کرد براى اسلام و مسلمین؛ کوششهاى قریب سیصد ساله استعمار را خنثى کرد. قریب سیصد سال اجانبْ علیه اسلام و همه ادیان، تبلیغ کردند. این عمال اجنبى (رژیم پهلوی) در این پنجاه و چند سال تمام حیثیات ملت ما را پایمال کردند.
خیانتها کردهاند که روى تاریخ را سیاه کرده است. ملت ما را به اسارت کشاندند؛ خزاین ما را به یغما بردند؛ از همه مهمتر نیروى انسانى [ما را از بین بردند]. کوشش کردند جوانهاى ما، دانشگاههاى ما و مدارس علمیه ما عقب نگهدارند.
من از شما ملت ایران باید تشکر کنم که در این قیام [خود] عمال استعمار را از مملکت خودتان راندید، دست استعمار را کوتاه کردید و دست چپاولگران بین المللى را قطع کردید. خون دادید، جوان دادید [و این ایثارها] براى اسلام بود. اسلام عزیزتر از آن است که ما خوف داشته باشیم که جوانانمان در راه آن شهید شوند. امیرالمؤمنین (ع) حسین بن على (ع) در راه اسلام شهید شدند. ما باکى از شهادت نداریم، ما باکى از کشته دادن نداریم.
شما این راه را تا اینجا رساندید.[اما باید بدانیم] آشفتگى مملکت ما و از هم ریختگى مملکت ما طورى نیست که بتوان با یکى دو سال جبران کرد. این محتاج به این است که همه ملت ایران دست به هم بدهند و با هم این خرابه را آباد کنند. ننشینند که دولت آباد کند؛ دولت [به تنهایی] نمىتواند آباد کند.
همه با هم، از کشاورز و کارگر تا روحانى و دانشگاهى و ارتشی باید کمک کنند. این نهضت که تا اینجا رسیده است نیمه راه است؛ فقط خرابکارها را بیرون کردید؛ لکن خرابه مانده است. مهم این است که این خرابیهایى که براى ما گذاشتهاند با همت شما، آباد شود.
[باید] مفسدهجوها در کمینند، آنها نخوابیدهاند، مشغول کشیدن نقشه هستند مىخواهند حالا که رژیم منحط سلطنتى از بین رفت، با فرمهاى دیگر به میدان بیایند و باز همان چپاولگریها از سر بگیرند.
آنهایى که تا کنون در خدمت استعمار و رژیم سلطنتى بودند باید بروند [و] به جاى آنها پاکدامنها بیایند، ما باید همه با هم به این آشفتگیها و خیانتها خاتمه دهیم. اگر خداى نخواسته این نهضت رو به سردى برود، آمادگى برگشت همان مصایب را داشته باشید. اگر بخواهید ایران و اسلام را نجات دهید باید نهضت را نگهدارید.
سستى و سردى به خودتان راه ندهید؛ نگویید [شاه] رفت و تمام شد. استعمار سیصد سال یا بیشتر روحیات شما را مطالعه کرده و به این نتیجه رسیده است که باید بین طوایف مسلمین؛ اختلاف بیندازد و شما را از هم جدا کند.
اینها که ادعا مىکنند کارى نشده است براى تفرقه اندازى است. اگر کسانى درصدد تفرقهاندازى شدند، از خودتان طرد کنید، اجازه ندهید حرفهایى بزنند که تفرقه بیاورد.
کارگران، کشاورزان و تجار باید حس تعاون پیدا کنند؛ همه با هم باشید. از آن چیزهایى که در این پنجاه سال در بین شما زیاد شد از قبیل دروغ گفتن و خدعه کردن، احتراز کنید. امروز سایه اسلام روى سر شماست و خداى تبارک و تعالى پشتیبان شماست.
ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهى از منکر [آغاز میکنیم.] ان شاءاللَّه با فساد مبارزه مىکنیم؛ فحشا را قطع مىکنیم؛ مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سینماها را اصلاح مىکنیم. غربزدگى را مىزداییم و یک «مملکت محمدى» ایجاد مىکنیم.
ما تا آخرین نفس ایستادهایم. از شما مىخواهم این نهضت را نگه دارند تا تأسیس حکومت عدل اسلامى. از آن وقت تا حالا مىگفتید تا مرگ [شاه] نهضت ادامه دارد، حالا باید بگویید تا اقامه حکومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آنکه ملت ما مى خواهد جمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمکراتیک، نه جمهورى دمکراتیک اسلامى؛ فقط «جمهورى اسلامى». از حذف «دموکراتیک» نترسید؛ این فرم غربى است؛ ما فرمهاى غربى را نمىپذیریم. تمدن غرب را قبول داریم لکن مفاسدش را نمى پذیریم.
[کسی] که مىگوید جمهورى باشد اسلام نباشد، باید پرسید که از اسلام چه مىدانى و چه دیدى؟ باید گفت که اسلام دست طاغوت را قطع کرد نه مردم؛ ایمان طاغوت را قطع کرد نه من و تو! آنکه مىگوید ما جمهورى دمکراتیک مىخواهیم یعنى جمهورى به فرم غرب، چه مىدانید از اسلام؟ اسلام شخص اول مملکتش با یکى از رعایا فرق نداشت بلکه پایین تر از او بود در استفاده از مادیات.
از اختلافات دست بردارید. رمز پیروزى و همبستگى بود. به حرفهایى که مىزنند تا شما را از مراجع جدا کنند، گوش ندهید. حوزههاى علمیه نیز بیدار باشند. تقوا را نصبالعین خود قرار دهید. مکتب اسلام مکتب تهذیب است؛ به قرآن اتکال کنید. ابرقدرتها از اسلام مىترسند و آن را مى کوبند چون مکتبی انسانساز است. یک آدم میتواند یک ملت را درست مى کند و یک فاسد یک ملت را فاسد مىکند. خداوند تعالى به همه شما نصرت عنایت کند. اسلام را تقویت کند و روح نهضت را زنده نگه دارد.»
* جلد6 صفحه 269