با خود فکر میکردم سنجه شایستگی پاسداری و ارزشیابی من با رفقای شهیدم تقریبا برابر بود، ولی چی شد که آنها به فیض عظمای شهادت رسیدند و من جا ماندم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از قم،متن این یادداشت به قرار زیر است:
دل نوشتهای برای رفقای شهیدم
حجه الاسلام قلیزاده
علی اکبرعربی
حاج احمدجلالی نسب
محمود هاشمی
مهدی علیدوست
سید سجاد روشنایی
سعید سامانلو
ابراهیم عشریه
مهدی طهماسبی
محمد حسین سراجی
عبدالصالح زارع
حجه الاسلام قلیزاده
علی اکبرعربی
حاج احمدجلالی نسب
محمود هاشمی
مهدی علیدوست
سید سجاد روشنایی
سعید سامانلو
ابراهیم عشریه
مهدی طهماسبی
محمد حسین سراجی
عبدالصالح زارع
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با خود فکر میکردم سنجه شایستگی پاسداری و ارزشیابی من با رفقای شهیدم تقریبا برابر بود، ولی چی شد که آنها به فیض عظمای شهادت رسیدند و من جا ماندم.
با خود فکر میکردم سنجه شایستگی پاسداری و ارزشیابی من با رفقای شهیدم تقریبا برابر بود، ولی چی شد که آنها به فیض عظمای شهادت رسیدند و من جا ماندم.
چی شد که آنها حقایق عالم را به سرعت نور در یک شب طی کردند، ولی من.
با خود فکر میکردم اگر کسی حقایق این عالم را درک نکند به فیض شهادت نخواهد رسید.
یادم هست وقتی حالات حجه الاسلام والمسلمین قلی زاده، حاج احمد جلالی نسب و علی اکبر عربی را چند روز مانده به اعزام مشاهده میکردم میفهمیدم که بی قرارند. حاج احمد جلالی نسب جلوی حسینیه ثارالله بعد از نماز جماعت ظهر و عصر به من گفت: فردا اعزامم، از من راضی باشید، حلالم کنید فهمیدم که اینها از عالم اسرار، از لحظه شهادت و حتی نحوه شهادت خود باخبرند و نگاه معنی داری به ما زمینیها میکردند.
شهدا سِرِّ عالم را فهمیدند تسلیم محض شدند تا صاحب حکمت شوند مثل سلمان صاحب سِرِّ امام علی (ع) و جابر که صاحب سِرِّ امام باقر (ع) بودند. وقتی شهدا به این سِرِّ عالم دست پیدا کردند وصیت میکنند ماها برای عاقبت بخیری به خدا، پیامبر، ائمه معصومین علیهم السلام و ولایت فقیه و حجاب و ارزشهای دینی پایبند باشیم. ناگفته نماند شهدا در حیات زندگی و تربیتی خود به خدا و پیامبر و ولایت اعتقاد و ایمان داشتند و با رسیدن به مقام سِرِّ عالم به فعلیت رسیدند که در عالم بالا خبرهایی هست؛ و سردار دلها چه زیبا توصیه کردند که شرط شهید شدن، شهید بودن است.
وقتی شهید احمدی روشن یک نان سنگک کنجدی خرید و به منزل آورد متوجه شد که پشت نان، یک سنگ کوچک چسبیده و آن سنگ را در داخل دستمال کاغذی پیچید و خانمش ازش سوال کرد چه کار میکنی؟
گفت: با " فمن یعمل مثقال ذره شرا یره " چه کار کنم و این سنگ مال آن مغازه است.
آری شهدا در این دنیا زندگی شهدایی داشتند و به این مقام رسیدند و مدال افتخار مدافع حرم عمه جانمان حضرت زینب سلام الله علیها را بر سینه چسباندند و در شناسنامه خود مُهر به فیض شهادت نایل آمد را ثبت کردند و من روسیاه با شنیدن خبر شهادتشان که فلانی به فیض شهادت نائل شد حسرت میخوردم.
شهدا ولایت فهمی و ولایت تسلیمی را به حکم عقل و نقل درک کردند " وسلِّموا تسلیما " و به مقام " سِلم " رسیدند نه " تسلیم ".
زیرا شئون عاقبت بخیری خود را در اطاعت از ولایت میدیدند و چه زیبا سیدالشهدای مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در وصیت نامه اش سه بار قسم یاد کرد که والله والله والله از شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی، دلی و حقیقی با این حکیمی است که سکان انقلاب به دست اوست .و در جای دیگر از وصیت نامه اش فرمودند:خامنهای عزیز را عزیز خود بدارید .
آری شهدا همه چیزشان را در طبق اخلاص گذاشتند و ره صد ساله را یک شبه طی کردند و به مقام بذل رسیدند نه بیع.
هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند
انتهای پیام/علی اکبر شفیعی
انتهای پیام/علی اکبر شفیعی
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار