محمدجان، تو در دلها، هماره جاودان هستی
توراباچشم دل دیدم،نهان درعمق جان هستی
به الطاف خداوندی، نهان از چشم این و آن
توای سرچشمه ایمان،به هستی جاودان هستی
تو دست آ و یز انسانی، برای اوج عرفانی
تودرسیرالی الله،بی گمان سرکاروان هستی
تو با بعثت پراکندی، چه زیبا عطر آزادی
تو باچتر نبوت، بر سر ما سایبان هستی
هدایت می کنی انسان،به سوی خالق مطلق
چرا که، تو برای خلق عالم، مهربان هستی
تو در اندیشه آنی ، کنی هدیه مسلمانی
تو ای پیغمبرخوبان،یقین خیرکلان هستی
گرو بردی دل مارا،ببرهرجاکه می خواهی
فدای چشم مست تو،به ما دارالامان هستی
خدا شان تو می داند،علی قدر تو می فهمد
به دشت تشنه جانم،تو چون آب روان هستی
نمی گنجد به فکر من، عزیزم جایگاه تو
چه میفهمم من نادان،که توجان جهان هستی
فقط این نکته می دانم،توهستی آیه ی رحمت
چراغ و هادی راه تمام عا شقا ن هستی
۱۳۹۴/۲/۱۹مطابق بابیستم ماه رجب۱۴۳۶