در یک کلام، برنامه «جهاد اکبر» امام ما، کوچک‌ترین ظرفیت‌های تاریخ‌ساز انسان‌ها را نه فقط در سرتاسر کشور، بلکه در سرتاسر عالم علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی، «بسیج» کرد.
کد خبر: ۹۳۳۲۰۱۹
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۹

به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، حامد حاجی‌حیدری در یادداشتی به موضوع مزیت مدیریت جهادی پرداخته است.

فهم مزیت مدیریت جهادی

در متن این یادداشت آمده است:

قضیه؛

بی‌گمان، از دیدگاه تحلیل‌گران امروز دنیای سیاست، مهم‌ترین مفهوم سیاسی اسلام، مفهوم «جهاد» است، و از دیدگاه خاص بنیادگرایی شیعی به رهبری امام خمینی (ره)، «جهاد اکبر»، یک مفهوم عمیقاً فرهنگی و اجتماعی دارد، که بهترین تبلور خود را در دو نهاد انقلابی «بسیج» و «جهاد سازندگی» یافت، و پروژه انقلاب اسلامی را از «کوره‌راه‌های محال» عبور داد.

 چگونه؟

در یک کلام، برنامه «جهاد اکبر» امام ما، کوچک‌ترین ظرفیت‌های تاریخ‌ساز انسان‌ها را نه فقط در سرتاسر کشور، بلکه در سرتاسر عالم علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی، «بسیج» کرد.


کاوش نظری در قضیه؛

ملهم از آلفرد شوتس و توماس لوکمان، می‌توان میان دو نوع عملکرد سیاسی تمایز قائل شد؛ «دکترین سیاسی سطح دور» و «دکترین سیاسی سطح نزدیک». پرداختن به «آمارهای کلان» در چارچوب «دکترین سیاسی سطح دور» دوران دکتر حسن روحانی، خلأی را در پرداختن به پرسش‌های ذهنی روزمره مردم پدید آورده و حوزه زندگی واقعی و ملموس را نحیف ساخته است؛ در حالی که اصلی‌ترین محرک پیشبرد زندگی اجتماعی دقیقاً در همین عمق زندگی انضمامی کنشگران واقعی جامعه و تاریخ نهفته است.

 معمولاً چنین دوگانگی‌ای میان آگاهی سیاسی واقعی مردم در مقابل میدان انتزاعی نخبگان، به عنوان «پیش‌بینی‌ناپذیری جامعه ایران» تعبیر می‌شود، حال آنکه فرهنگ نخبگان در فضای مفهومی خود که اغلب هم غرب‌زده و بیگانه از فرهنگ بومی ماست، واقعیت‌ها را شکل می‌دهند و سپس به تحلیل آن می‌پردازند؛ آن‌ها به گسترش هر چه بیش‌تر پیچیدگی سیستم نظری و عملی سطح دور خود می‌پردازند، حال آنکه با پیچیده شدن هر چه بیش‌تر، فاصله این نظام انتزاعی از زندگی واقعی فزونی می‌یابد و به عدم تفاهم کامل می‌رسد. در چنین شرایطی است که نخبه و روشنفکر از سر تعارض با جامعه بر می‌آید و در حالی که به مذاکره با خصم افتخار می‌کند، از گفت‌وگو با مردم خود ناتوان می‌شود!

از این دیدگاه نظری شوتسی، دلیل اصلی ضعف دولت آقای روحانی در پیشبرد سیاست‌هایش همین بود؛ چنین مشی سیاسی به تدریج به سمت ایدئولوژی «فقط در اتاق‌های فکر» گرایش پیدا می‌کند، و نخستین نتیجه‌اش، بیگانگی فزاینده مردم با سیاستی است که آن‌ها با نخبه‌گرایی گروه عقلا ساز می‌کنند. چنین مشی سیاسی، نمی‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند و عقلانیت خود را برای آنان توجیه نماید. به این ترتیب، باید به تدریج، از صحنه سیاسی خارج شود و جای خود را به یک «حکمت» و «بصیرت» سیاسی جدید و نو بسپارد.

در شرایط امروز و در پایان هشت سال حکمرانی خشک و غیرصمیمی این گروه عقلا، نوعی رکود در هرگونه فعالیت معطوف به تغییرات اجتماعی رخ می‌دهد، و مردم تا هنگام ظهور یک فرمول جدید، به نوعی سکوت سیاسی دست می‌زنند. در این میان، چند سالی است که نیروهای جهادی تا حد زیادی توانسته‌اند جایگاه خود را به عنوان یک نیروی تازه، با حرف‌هایی که به زندگی واقعی نزدیک و در خورد نیروهای عمیق مردمی است، معرفی کنند. آن‌ها هم‌اکنون در جریان یک آزمون فیصله‌بخش، می‌خواهند قابلیت خود را در پیشبرد پیکره اجرایی کشور در بالاترین سطح، بر حسب معیارهای «زندگی واقعی» به اثبات برسانند. این طرح فیصله‌بخش، به ویژه از آن رو اهمیت دارد که در شرایط حساس کنونی، سیاست را بار دیگر پس از سال‌ها به سوی مردم باز می‌گرداند.

مکانیسم زندگی واقعی جوامع مبتنی بر «دکترین سیاسی سطح نزدیک» است و «دکترین سیاسی سطح دور» تا جایی که بتواند خود را با طرح مسأله‌های تازه‌ای که در «دکترین سیاسی سطح نزدیک» انعکاس می‌یابد همراه کند، مفید و تر و تازه باقی می‌ماند، در غیر این صورت، به یک مجموعه تاریخ گذشته تبدیل خواهد شد، که صرفاً برای ارتزاق جمعی از نخبگان مناسب خواهد بود.

نکته مهم اینکه «دکترین سیاسی سطح نزدیک» تمایل به رخنه کردن در شکاف‌ها و لا به لای جامعه، مسائل حاشیه‌ای، و یا غیرقابل پیش‌بینی جامعه و زمانه دارد. به نظر می‌رسد چیزی که بیش‌تر محرک پویایی در «دکترین سیاسی سطح نزدیک» است، حاصل، چیزهایی است که آن‌ها را پدیده‌های «در حاشیه» می‌نامند؛ یعنی درست در لبه ساختار واقعیت‌های معمولی. «دکترین سیاسی سطح نزدیک» قادر است به دلیل همین ویژگی خود، نقاط پیچیده زندگی تک تک افراد جامعه را به نحو شایسته‌ای توجیه و روشن کند.

«دکترین سیاسی سطح نزدیک» به همین دلیل، معمولاً گرایش به التقاط دارد و از اختلاط باورهای عوام و آداب محلی یا «سنت کوچک» به وجود می‌آید، و به همین ترتیب، همیشه، مادام که بیش از حد تئوریک نشده است، آماده پذیرش تحولات جدید خواهد بود. نمادهای اساسی فکر سیاسی جاری در این چارچوب، به موازات فرهنگ رایج عامه حرکت می‌کنند، چرا که در فرهنگ عامه باورها و اعتقادات سیاسی از تجربیات روزمره و واقعاً مؤثر مردم نشأت می‌گیرند. «دکترین سیاسی سطح نزدیک» معمولاً فاقد ساخت رسمی است و بیش‌تر شامل گفتارها و کلمات قصار و شعارها هستند که هر چند به رغم افاده‌های نخبگان‌اند، ولی در عمل راهگشا از آب در می‌آیند.روزمره و واقعاً مؤثر مردم نشأت می‌گیرند. «دکترین سیاسی سطح نزدیک» معمولاً فاقد ساخت رسمی است و بیش‌تر شامل گفتارها و کلمات قصار و شعارها هستند که هر چند به رغم افاده‌های نخبگان‌اند، ولی در عمل راهگشا از آب در می‌آیند.

ویژگی مهم دیگر «دکترین سیاسی سطح نزدیک» در پیوند آن با حوادث بحرانی است. عناصر «دکترین سیاسی سطح نزدیک» از میان جمعیت‌های کوچک و به هم پیوسته برمی‌خیزند و همه تجربیات حاضر در این جمعیت‌ها را تلفیق می‌کنند. ارتباط «دکترین سیاسی سطح نزدیک» با گروه‌های کوچک پرانگیزه، اطلاعات بیش‌تری درباره خصلت پایدار نظریات عامه مردم به دست می‌دهد، و واقعی‌تر است. به استناد این نظریات واقعی‌تر، به راه‌حل‌های واقعی‌تر و عملی‌تر نیز می‌توان دست یافت. این دست راه‌یابی‌هاست که اغلب، در مسیرهای جهادی و بسیجی راهگشا می‌شود و مؤثر واقع می‌گردد، به طرزی که نخبگان را حیران می‌کند. این، آن چیزهایی است که انقلاب ما در این مقطع حساس باید به آن بازگردد و احیا نماید.

انتهای پیام/

 

ارسال نظرات