به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، حامد حاجیحیدری در یادداشتی آورده است:
قضیه؛
یک مقام مطلع در وزارت اطلاعات گفت: «هویت فردی که با ایجاد اختلال در سیستم برق مجتمع غنیسازی شهید احمدی روشن نطنز باعث قطع برقرسانی به یکی از سالنهای این مجتمع شده بود، شناسایی شده است». بدین ترتیب، این اختلال، حاصل یک حمله سایبری نبوده و عامل انسانی موجب این تخریب شده باشد. تحلیلهای مختلفی بر این رویداد نوشته خواهد شد؛ شماری توصیه به عقبنشینی و توقف برنامههای اتمی میکنند؛ و شماری نیز دل قوی میدارند و بر ثبات قدم تا پیروزی حق علیه باطل ابرام میورزند. ولی واقع آن است که اگر ذرهای تردید بود، حالا برطرف شده است؛ اگر ذرهای تردید بود، در این حقیقت که روزگار ما، مطلقاً روزگار صلح امام حسن علیهالسلام نیست، بلکه مصداق «جنگ احزاب» است، حالا و در فرجام روزگار «بیتدبیری امید به غرب» که دیگر جایی برای پا پس کشیدن، به غیر از غلطیدن به قهقرای ذلت و استثمار تاریخی نیست، حالا دیگر جای هیچ تزلزل نیست.
در عین حال، ما در این گفتار، به جنبهای از این موضوع میپردازیم که احتمالاً سایر تحلیلگران از فرط چشمگیری سایر ابعاد، به آن نخواهند پرداخت؛ و آن، موضوع مهم «جاهطلبیها و دنیاطلبیهای فردی» است که برخی از ما را به صلح با ذلت، و یکی از ما را حتی از آن پستتر، به پذیرش خاری خیانت به وطن در ازای قدر و سهمی از دنیای مادی زوالپذیر کشانده است. این روزها، اسرائیل، بیپرده در خبرگزاریهای فارسیزبان، آگهی «استخدام جاسوس» منتشر میکند؛ آشکارا از «استخدام جاسوس» سخن میگوید، و گسترش و استمرار این آگهیها نشان از آن دارد که گویا جواب هم میگیرند. چرا در بین برخی از ما، هر چند معدود، کسانی هستند که آنچنان زندگی و رفاه شخصی برایشان اهمیت مییابد که این تبلیغات را دنبال میکنند؟ چرا در بین ما کسانی هستند که برای تشفی پیشرفت شخصی حاضرند به موطن خود پشت کنند؟ به قول امام، به «تهذیب» نیاز داریم. و باز، به قول امام، «حب نفس»، اصل و ریشه خطایاست. یادمان هست که چقدر این عبارت «تهذیب نفس» تکیه کلام امام راحلمان بود و پیوسته و پیوسته و هر روز به آن سفارش میفرمودند.
تأمل در اطراف موضوع؛
در اغلب موقعیتهای اجتماعی در دنیای امروز، به انگیزههای فردی اصرار میشود، و قواعد و ضوابط، از «فرهنگ مسؤول و جهادگر» حمایت نمیکنند. هدف این است که افراد، با چنگ و دندان، خود را بالا بکشند، شاید کلیت برنامه توسعه جامعه را نیز با خود بالا ببرند. در یک فرهنگ «حق به جانب و طلبکار»، قاعده به این صورت است که خود را ببین و خود را بالا بکش و مطمئن باش که سایرین هم، خود به فکر خودشان هستند. اصلاً خارج از «تو» هیچ حقیقت قابل اعتنایی وجود ندارد، و هر چه هست، تو هستی! در چنین تلقی فردمحوری، نفع شخصی از هزینههای اجتماعی و سیاسی مهمتر تلقی میشود.
در یک فرهنگ «مسؤول و جهادی»، مردم، مانند واحدهای فرهیخته هماهنگ با عملکرد جمعی عالی فعالیت میکنند؛ کمک به دیگران، به اشتراکگذاری ظرفیتها، ارائه آموزشها، و برقراری ارتباطات بدون این که در قبال بخشایش، انتظار و توقعی داشته باشند. در فرهنگ «مسؤول و جهادی»، جایی که مردم در پی بیشینه کردن ارزش امت، بدون کسب امتیاز شخصی و فردی هستند، هر کس، بیشتر ارتباط برقرار، میکند و روی کمک شایستهترین افراد حساب باز میکند، نه فقط کسانی که با آنان بده بستان دارد. در واقع، افراد، در بدو امر باید بدانند که در سایه یک فرهنگ «مسؤول و جهادی» و در ظل برقراری ارتباط برادرانه، چیز بیشتری هم گیر خودشان میآید، ولی از آن بیش، باید، زمینههای تهذیب اخلاقی در جامعه آن قدر نیرومند گردد که افراد، با سرسپردگی به حقایق متعالی اساساً به بهره دنیوی و زوالپذیر خود، وقعی نگذارند و به ارزشهای برتر و پایندهتری دل بسپارند.
فرهنگ اجتماع ما به صورت «برنده، همه چیز را میبرد» درآمده و به ارزش «مسؤول و جهادگر بودن» پاداشی نمیدهد. هنگامی که مدیران جامعه برای پاداش به عملکرد فردی، سیستمهای ردهبندی مادی را اجرا میکنند، آنها عملاً بر ضد فرهنگ مسؤولیتشناسی و جهادگری اقدام مینمایند. به رقابت واداشتن مردم علیه یکدیگر، باعث میشود تا ارزش «مسؤول و جهادگر بودن» غیر عاقلانه به نظر برسد، مگر این که در ازای «کمک به دیگران»، حداقل به همان اندازه چیزی دریافت شود. در این وضع و حال، مردمی که جهادگر هستند، بخشایشگر هستند، و به دیگران کمک میکنند، به سرعت به هزینههای این کار خود پی میبرند؛ بهرهوری آنها در اثر سوءاستفاده گیرندگان کاهش پیدا میکند؛ در دراز مدت، مردم انتظار این رفتار «حق به جانب و طلبکار» را از یکدیگر خواهند داشت، و برای حفاظت از خودشان، همچون گیرندگان عمل کرده یا معاملهگر میشوند،
به طوری که در ازای انجام کمک، انتظار لطف متقابلی را خواهند داشت. این روحیه، نه فقط چرخش چرخ اجتماع را کند میکند، بلکه در یک موقعیت میتواند یک فاجعه چرنوبیلی به راه اندازد؛ تهذیب، تهذیب، تهذیب، ... .
انتهای پیام/