شهید الیاس سوری در سال ۱۳۴۷ در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود.
کد خبر: ۹۳۳۸۴۰۹
|
۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۴

به گزارش خبرگزاری بسیج از لرستان، شهید الیاس سوری در سال ۱۳۴۷ در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود.

گشودنی که همواره به دنبال روزنه‌ای برای خروج و عروج به دنیای دیگر بود هنوز بیش از ۵ سال از عمر کوتاهش سپری نشده بود که طعم تلخ بی‌مادری را چشید.

در شروع انقلاب با اینکه بیش از ۱۰ - ۱۲ سال نداشت در فعالیت‌های مذهبی و انجمن‌های اسلامی حضور فعال داشت.

بالاخره در سال ۶۶ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و لباس مقدس سپاه را قامت رعنای خود پوشید. پس از مدتی در سمت معاونت گردان تخریب منصوب و مدتی نیز به‌عنوان مربی تخریب انجام‌وظیفه نمود.

ایشان در مأموریت‌های جدید تیپ در منطقه عملیاتی بانه بااینکه مجروح شده بودند روح بزرگش اجازه استراحت نداد و تقاضای برگشت به منطقه را کرد که سرانجام در لحظاتی که برای بازدید از میادین مین به منطقه می‌رود در اثر انفجار مین به دیدار محبوب می‌شتابد.

فرازهایی از وصیت‌نامه شهید الیاس سوری

بسم الله الرحمن الرحیم

بار خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و یاری نما فرزند خلف رسول‌الله امام امت خمینی بت شکن را و سلام بر ارواح پاک و مطهر شهدای خفته انقلاب اسلامی.

بار خدایا قلب این بنده حقیر را با نور خود منور گردان و ایمان مرا چنان استوار کن که حتی در برابر کوهی از بلایا و مصائب خم به ابرو  نیاورم، عشق خودت را نیز چنان در سینه‌ام بنشان که در واپسین دم حیات نام تو بر زبانم، عشق حسین در دلم و شور خمینی در سرم باشد بارالها سخن تو با بنده رسولت حضرت محمد (ص) اشک شوق در چشمانم جاری کرده آنگاه‌که فرمودی
 ((یا ایهالذین آمنو هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم تو منون با لله و رسو له و تجاهدون فی سبیل الله با اموالکم و انفسکم))

ای اهل ایمان آیا می‌خواهید شما را به تجارتی سودمند دعمت کنم تجارتی که شما را از عذاب سخت روز قیامت نجات دهد ایمان بیاورید به خدا و رسولش و جهاد کنید در راه خدا با اموال و جانهایتان.

ای مولا و آقای من امروز را امید و عفو و گذشت و با در خواست احسان و بخشش به سوی تو آمده‌ام، بار خدایا اگر حیاتم در پیش برد اسلام ثمر نمود خونم را عامل حرکت و وحدت هر چه بیشتر برادران مسلمان بگردان و این را هم به شما امت مسلمان بگویم که همه رزمندگان با دیده باز قلبی سر شار از عشق به اسلام و انقلاب به جبهه حق علیه باطل می‌روند و بنده هم با آگاهی کامل به جبهه آمده‌ام و همیشه آرزوی شهادت در سر داشته.

بار خدایا یا ایمان مرا محکم گردان تا از امتحان تو برایم و یا امتحان را بر من آسان گردان تا موفق شوم و ای کسانی که در جای حاکم شده‌اید و پشت میز ریاست نشسته‌اید به آن میز دلخوش مباشید و بداد مردم مستضعف برسید و هرگز  به خان و خوانین دست سازش ندهید تا می‌توانید با آنها مبارزه کنید.

ای مسؤلین منطقه در هر پست و مقامی که هستد همیشه با بسیج همکاری مستمر داشته باشید و اگر اشتباه کوچکی از یک بسیجی سر زند اشتباه او را به گردان همه بچه‌های خالص نگذارید و کاری نکنید که منافقین سوء استفاده نمایند.

رزمندگان را یاری کنید و ای برادر اسلحه بر زمین افتاده مرا بردار و تیرش را به طرف دشمن خالی نما.

مادر عزیزم مبادا مرگ من تحمل تو را از بین ببرد و صدای گریه و ناله تو به گوش نامحرم برسد مادر جان با استقامت و صبرتان به زمان درس عبرت بدهید زیرا قربانی کردن در راه خدا گریه و شیون ندارد.

پدرم مرا ببخش که نتوانستم جبران زحماتت را بکنم مبادا به عنوان اینکه شهید داده‌اید از دولت انتظار کمک داشته باشید چون هما نطوری که فروختن گوشت قربانی حرام است انتظار ازحد از دولت هم صحیح.

انتهای پیام

ارسال نظرات