به گزارش خبرگزاری بسیج، سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران روز جمعه برگزار شد و مردم با حضور گسترده خود پای صندوقهای رای نامزد مطلوب خود را برای اداره کشور انتخاب کردند.
این انتخابات در شرایط بسیار ویژهای رقم خورد که شاید در طول چهار دهه عمر انقلاب اسلامی نمونه نداشت و از همین رو دشمنان ملت ایران تمام توان خود را صرف خدشهدار کردن آن نمودند.
انتخابات ۱۴۰۰ در حالی برگزار شد که دشمنان علاوه بر تحمیل سنگینترین رژیمهای تحریمی و فشارهای اقتصادی با بهرهگیری از حدود ۲۰۰ شبکه رادیو و تلویزیونی معاند و هزاران حساب مجازی در شبکههای اجتماعی پروژه تحریم انتخابات را ساماندهی و اجرا کردند تا به زعم خود پایههای مشروعیت مردمسالاری دینی در ایران را مخدوش کنند.
در این فرآیند که طی چند مرحله با محوریت «تحریف حقایق» و «پمپاژ ناامیدی» شکل گرفت، ابتدا سعی شد با انواع سیاهنماییها، مردم از مشارکت منصرف شوند، سپس فاز بعدی یعنی تشکیک در سلامت انتخابات کلید خورد و در نهایت با اعلام نتایج انتخابات، فاز جدید را با کلیدواژه «مشارکت حداقلی» آغاز نمودند تا اینگونه القاء کنند که مردم از نظام رویگردان شدهاند.
با این حال و با وجود مشکلاتی، چون همهگیری کرونا، گلایههای معیشتی و اقتصادی و اثرات نامطلوب تحریمها، مردم با حضور نزدیک به ۵۰ درصدی در انتخاباتی که میانگین ادوار گذشته آن عددی حدود ۶۵ درصد بوده، مشارکت پرشور و معناداری را با هدف تغییر در فضای مدیریتی کشور رقم زدند.
نکته آنکه؛ گرچه طی دو روز گذشته رسانههای معاند به کمک برخی جریانهای داخلی با مانور ویژه بر روی درصد آراء باطله در پی القاء عدم مشروعیت سیاسی نظام هستند، اما جمیع شواهد نشان از آن دارد که این کاهش حضور الزاما معنای سیاسی نداشته و دیگر عوامل ذکر شده موثرتر بودهاند.
از سویی؛ ناگفته پیداست که آراء باطله به معنای عدم پذیرش نظام سیاسی حاکم بر کشور نیست که اگر چنین بود فرد رای دهنده اساسا در انتخابات شرکت نمیکرد، لذا مشخص است که اتفاقا این آراء معنایی از جنس اعتراض به اوضاع اقتصادی و شیوه مدیریت اجرایی در چارچوب نظام دارد و حاضر به ساختارشکنی و عدم پذیرش اصل نظام سیاسی نیست.
از سوی دیگر باید توجه داشت که این سطح از مشارکت آن هم با وجود حجم گسترده تبلیغات منفی دشمنان، فشار و تحریم اقتصادی، همهگیری کرونا، باز گذاشتن دست تروریستها برای حمله به شهروندان ایرانی رای دهنده در کشورهای دیگر به ویژه در اروپای مدعی حقوق بشر، اجازه ندادن به برگزاری انتخابات در کشورهایی، چون کانادا و... نمونهای در دنیا ندارد.
بر این اساس؛ طعنه رسانههای وابسته به نظامهای سلطنتی و یا دیکتاتورهای متحجری که مردمانشان مجبور به تحمل منویات عقب مانده ملکه یا پادشاه خود هستند، طنز تلخی است که باید در تاریخ ثبت شود.
باید توجه داشت که برخی از دولتهای متحجری که با دلارهای نفتی نقش ویژهای در این خباثت رسانهای دارند، در مدت کوتاه تاسیس خود حتی یک بار هم انتخابات یا همهپرسی در کشورشان نداشتهاند.
آنچه مسلم است اینکه؛ فرآیند مترقی مردمسالاری دینی در ایران و برگزاری امن و سالم انتخابات در چنین شرایطی، بسیاری از جمله مستاجرین کاخ سیاه، صهیونیستهای مستاصل، استعمارگران پیر و فرتوت و عمال بیاراده عرب آنان در منطقه و روسیاهان منافق و سلطنتطلب را عصبی کرده است.
در مقابل اما؛ تیترها و تحلیلهای رسانههای نسبتا مستقلتر جهان بیانگر پیروزی مقتدرانه ملت ایران در عبور از این معبر مملو از خباثت و دشمنی است که همزمان شادی و امید را برای ملتهای آزاده جهان به ارمغان آورده است.
خلق این حماسه غرور آفرین همان اتفاق بزرگی بود که دشمنان نگران وقوعش بودند، چه، نه تنها شکست فشار و تحریم و پیروزی مقاومت و ایستادگی در برابر قلدری و زیادهخواهی غرب و عمالش را اثبات کرد بلکه این پیام را به ملتهای زیر ستم جهان داد که با امید به نصرت الهی و اتکاء به ظرفیتهای داخلی میتوان روی پای خود ایستاد و در برابر زورگویان سر خم نکرد.