در نشست خدمات متقابل اسلام و هنر مطرح شد:

سینمای دینی سنت‌های الهی تکوینی را به تصویر می‌کشد

بهروز فرنو در نشست «رستاخیز واژه‌ها» گفت: سینمایی دینی است که بتواند سنت‌های الهی تکوینی را به تصویر کشیده و آن‌ها را نقض نکند.
کد خبر: ۹۳۵۵۹۶۳
|
۱۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، ویژه‌برنامه «رستاخیز واژه‌ها» عصر روز گذشته سه‌شنبه ۱۵ تیر با موضوع نسبت سینما با فرهنگ و هویت اسلامی با سخنرانی بهروز فرنو، محقق و پژوهشگر حوزه سینما و سیدمصطفی رضایی، استاد دانشگاه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.

فرنو در ابتدای این نشست گفت: در تاریخ عالم دوره مدرنی داریم که از حیث مبانی نظری متفاوت با ادوار گذشته است. بعضی‌ها معتقدند به دلیل استکبار که در این عصر ایجاد شده، عصر آخرالزمان است. به همین دلیل هم عده‌ای معتقدند سینما در این دوره مؤلفه‌هایی در راستای تبیین و تشریح آخرالزمان دارد.

وی افزود: یکی از موضوعات مهم توجه به دو مقوله «سینمای آخرالزمان» و «آخرالزمان سینمایی» است. سینمای آخرالزمان گونه‌ای از سینماست که وظیفه آن دفاع از مبانی بشرانگاری است. این سینما قصد دارد مفهوم متزلزل شده استکبار و یا فرهنگ نفسانی را با قهرمان‌پردازی‌ها، عشق‌های کاذب، رویاپردازی‌ها و ... حفظ کند. نمونه این سینما را در بالیوود، هالیوود، فیلم فارسی و ... می‌بینید. در نقطه مقابل، آخرالزمان سینمایی را داریم. در اینجا شاهد سینمایی هستیم که می‌خواهد آخرالزمان را با تمام ابعادش به نمایش بگذارد. برای مثال فیلم «ترومن شو»، رویاپردازی در سینمای هالیوود را به نقد می‌کشد؛ بنابراین سینمای آخرالزمان، همان صنعت رویاپردازی هالیوود و بالیوود است و آخرالزمان سینمایی، روایتی از سینمای جهانی در موضوع آخرالزمان است.

این محقق سینما با اشاره به سینمای ایران و ارتباط آن با موضوع آخرالزمان گفت: در سینمای داخلی باید این پرسش را مطرح کرد که بعد از پیروزی انقلاب، وضع آخرالزمانی که انقلاب با آن سر و کار داشته است چگونه در سینما منعکس کردیم و یا اینکه چه آثاری داریم که چنین ویژگی را دارند؟ مهم‌ترین آثاری که روایتگر وضع آخرالزمانی در جریان پیروزی انقلاب هستند، مجموعه مستند‌های روایت فتح شهید آوینی است. شهید آوینی فتح را به دو معنا روایت کرده است؛ یکی فتح به معنای مقابله و مقاومت فاتحانه که همان پیروزی ظاهری است و دوم اینکه وقتی کسی در مسیر فتح حرکت می‌کند، فتوحاتی نصیبش می‌شود که همان پیروزی نهایی است.

وی تصریح کرد: چنین ویژگی را می‌توان در آثار افرادی که از سینمای آوینی متأثر بودند، دید. برای مثال ابراهیم حاتمی‌کیا چنین ویژگی را در کار‌های خود از جمله «دیده‌بان»، «بوی پیراهن یوسف»، «از کرخه تا راین» و ... دارد. نمونه دیگر از آن را هم می‌توان در سینمای دفاع مقدس، کودک و ... دید که نمونه‌اش کار‌های مجید مجیدی، کمال تبریزی و ... است. همچنین معتقدم کار‌های نرگس آبیار از جمله «شبی که ماه کامل شد»، «نفس»، «شیار ۱۴۳» و ... انعکاسی از اوضاع آخرالزمانی دارد. آثار محمدحسین مهدویان و منیر قیدی هم در این موضوع قابل بررسی است. در این آثار، سینما از حالت قهرمانی و رویاپردازی خود خارج شده و یک درد را بیان می‌کند.
رمان محملی برای ظهور سینماست
سیدمصطفی رضایی دیگر سخنران این نشست گفت: هنر و هنرمندی نسبت ذاتی با مباحث حکمی و دینی ما دارد. بسیاری از حکمای بزرگ شعر می‌گفتند و داستان می‌نوشتند، اما سینما هنر و صنعت مدرن است و از سنت حکمی ما به وجود نیامده است. سینما محصول تمدن غرب است؛ بنابراین برای شناخت سینما و پیدا کردن نسبت آن با حکمت اسلامی باید مبانی فلسفی تمدن غرب را بشناسیم. علاوه بر این برای اینکه بتوانیم سینما را به خدمت بگیریم و از آن استفاده کنیم باید مبانی فلسفی سینما را بشناسیم.

وی با اشاره به خاستگاه سینما گفت: قصه و داستان از سال‌ها قبل وجود داشته و در تحولاتی تبدیل به رمان شده است. رمان محملی برای ظهور سینماست. در واقع، توصیفات تصویری که در رمان دیده می‌شود توسط سینما تبدیل به تصویر واقعی می‌شود. پس سینما زاییده رمان است.

این محقق و پژوهشگر با اشاره به تفاوت‌های سینمای غربی و دینی گفت: اگر سینمای غرب تمرکز خود را بر روی غرایز انسانی قرار داده است، در سینمای دینی می‌توانیم روی فطرت بشر تأکید کنیم. همچنین می‌توان به روابط متعالی انسانی اشاره کرد. اگر سینمای غرب سعادت بشر را در موضوعات مادی می‌بیند، سینمای دینی باید به سمت روح معنوی حاکم بر افراد برود. از این منظر، سینمایی، دینی است که بتواند سنت‌های الهی تکوینی را به تصویر کشیده و آن‌ها را نقض نکند.

رضایی در پاسخ به سؤالی درباره خدمتی که سینمای دینی می‌تواند به تبلیغ دین کند، گفت: سینما در تصویر عالم غیب می‌تواند به ما کمک کند. توصیف عالم غیب در قرآن و روایات آمده است، اما تصویر عینی از آن نداریم. اگر سینما به سمت نمایش این صحنه‌ها حرکت کند، می‌تواند این توصیفات را عینیت بیشتری ببخشد. عده‌ای معتقدند توقع از سینمای دینی این است که مردم را دیندار کند، اما باید دقت داشت که کارکرد مهم سینما، تأمین سرگرمی بشر است. وقتی انسان‌ها به سینما می‌روند می‌خواهند تفریح کنند، اما، چون سینما در غرب تعریف شده است، بشر را به سمت تفریح مادی و لذایذ می‌برد. این موضوع در حالی است که سرگرمی در نگاه دینی دارای تعریف است؛ بنابراین توقع از سینما این نیست که همه را دیندار کند، اما باید دقت داشت تفریحی که برای بشر به وجود می‌آورد مغایر با مفاهیم دینی نباشد.

آیا سینما می‌تواند مردم را دیندار کند
فرنو در پاسخ به سؤال دیگری درباره هنرمند ارزشی و غیرارزشی گفت: هنر بدون الهام نیست، اما باید دید که این الهام از سوی چه کسی است؟ باید دید که این الهام چقدر از سوی غیب و برگرفته از تقواست. این موضوع مشخص می‌کند هنر ارزشی یا غیرارزشی است.

رضایی در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه آیا سینما می‌تواند مردم را دیندار یا بی‌دین کند، گفت: این پرسش‌ها سال‌ها محل بحث بوده، اما هنوز ابهاماتی وجود دارد. اولاً باید بپرسیم که تعریف ما از دین چیست؟ آیا منظورمان احکام و مناسک ظاهری است یا دید عمیق‌تری به دین داریم. از این منظر، چون سینما در روحیه، تفکر و تمایلات افراد تاثیرگذار است، اگر مخاطب را به سمت تمایلات نفسانی سوق بدهد، او را از مسیر دینی دور می‌کند. اما در عین حال می‌تواند غفلتزا باشد و تمایلاتش را به سمت جنبه‌های متعالی‌تر سوق بدهد. در این حالت سینمای ما دینی شده است.

فرنو با اشاره به عنصر حماسه به عنوان ابزاری برای ایجاد جذابیت در سینما گفت: دقت کنید که در اتفاقات تاریخی خود نظیر پیروزی انقلاب و دفاع مقدس عنصر حماسه را داریم و لازم نیست همت خود را صرف داستان‌پردازی و جذابیت‌های سینمایی بکنیم. بعضی از این حماسه‌ها دارای همان جذابیت‌هاست. نمونه این صحبت را در فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» می‌بینید. یا مثلاً در فیلم «شیار ۱۴۳» دلتنگی‌های یک مادر که منتظر فرزندش است را می‌بینیم؛ بنابراین نمونه‌های خوبی وجود دارد، فقط باید این داستان‌ها را به فیلم سینمایی تبدیل کنیم.

ارسال نظرات