زندگینامه شهید محمود امان ‌اللهی

شهید شاخص سال 1400 سازمان بسیج ادارات و کارمندان کشور

شهید محمود امان ‌اللهی در 25 خرداد 1339 در خانواد‌ه ای متدین و کشاورز در روستای جعفرآباد سیاه منصور از توابع شهرستان بیجار استان كردستان چشم به جهان گشود.جانباز، آزاده، حافظ و قاری قرآن، مداح اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام، فرزند شهید، ناطق و سخنور بسیار توانا به زبانهای فارسی، تركی و كردی ـ ایثارگری حتی پس از حیات ـ افتخار مجاهدت در بسیج ، سپاه ، ارتش ، ژاندارمری و نیروی انتظامی از ویژگی های برجسته شهید امان الهی است.
کد خبر: ۹۳۵۷۳۰۳
|
۲۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۹

به گزارش سرویس بسیج ادارات و کارمندان خبرگزاری بسیج، شهید محمود امان ‌اللهی در 25 خرداد 1339 در خانواد‌ه ای متدین و کشاورز در روستای جعفرآباد سیاه منصور از توابع شهرستان بیجار استان كردستان چشم به جهان گشود. او اولین پسر مشهدی احد است، شخصی که در نزد مردم آن سامان به شجاعت و جوانمردی شهره است و روزگاری ملجاء و پناه محرومان و مستضعفان آن ولایت بود.

محمود دوران كودكی و فراگیری تحصیلات ابتدایی را در روستا پشت سر نهاد و برای ادامه تحصیل علم، ناگزیر زادگاه خویش را ترک کرد و به ترتیب با تحصیل در شهرهای تكاب و كرمانشاه، در سال 1356 موفق به اخذ دیپلم شد و سپس در دانشكده افسری ارتش در تهران به آموختن علوم و فنون نظامی پرداخت و دوران شبانه‌روزی و دشوار دانشگاه را با موفقیت سپری کرد.

پدرش که باهدف مقابله با تهدیدات و ظلم وستم مکرر اشرار و ضدانقلاب، به سپاه شهر تکاب پیوسته بود در
ششم تیرماه 1359 در نبردی نابرابر در حالیکه چندین ساعت در محاصره بودند پس از مقاومت بسیار به اتفاق تمام همرزمانش به شهادت رسید.

هنگامیکه 31 شهریور 1359 ارتش تا بن دندان مسلح رژیم بعث عراق به سوی ایران تاخت، محمود و دوستانش اولین گروه از دانشجویان دانشكده افسری ارتش بودند که داوطلبانه به خرمشهر اعزام شدند. آنان دوشادوش پاسداران و جوانان شهر، مقاومت شگفت انگیزی از خود نشان دادند که تعدادی از ایشان پیش از آنکه تانک های عراقی به خرمشهر برسند، شهید شدند. در همان ایام محمود با آیت الله خامنه ای مدظله العالی و شهید دکتر چمران آشنا شد و مورد تشویق آنان قرار گرفت. او یک نظامی با تقوا و شجاع بود، در آن شرایط سخت و بحرانی نبرد خانه به خانه در خرمشهر اگر فرصتی پیدا می کرد در سنگر قرآن می خواند. در روزهای تاریخی مقاومت در خرمشهر، محمود دو بار مجروح شد که بار آخر در 23 مهر 1359 تن بی‌هوشش را عراقی ها به اسارت بردند.

با مشاهده جنایات و توحشی که بعثی‌ها در روزهای آغازین جنگ تحمیلی تعمداً برای ایجاد رعب و وحشت از خود نشان دادند و همچنین با توجه به شناختی که فرماندهان و همرزمان محمود از روحیه مقاومت و سلحشوری وی داشتند گمان می کردند او به شهادت رسیده و بعنوان اولین دانشجوی شهید مفقودالاثر دانشكده افسری، مراسم شهادت برای او در محل دانشگاه و زادگاهش برگزار نمودند.

غافل از آنکه در آنسوی مرز، محمود مدت 10 روز در بصره و سه ماه در سلول انفرادی در زبیر بود و مدتی هم در استخبارات حزب بعث در بغداد، تحت شكنجه قرار گرفت و در نهایت به اردوگاه رمادیه منتقل شد.

در اردوگاه اوقاتی که قرآن تلاوت می کرد و اذان می گفت و یا در ماه محرم در جمع اسرا مداحی می کرد و فریاد می‌زد "حسین حسین مرگ بر صدام حسین" همه اسرا هم صدا شعار را تکرار می‌کردند و ارودگاه را به لرزه در می‌آوردند؛ زندانبان‌های بعثی محمود را به شدت شكنجه و روزهای متمادی جسم مجروحش را بدون رسیدگی و مداوا در سلول انفرادی رها می‌کردند.

بر اساس اسناد سازمان صلیب سرخ جهانی، محمود اولین اسیر جنگ تحمیلی هشت ساله است که به میهن اسلامی بازگشت. در تاریخ 16 ژوئن 1981 مصادف با 26 خرداد 1360 همراه با 24 نفر از اسرای ایرانی در فرودگاه لارناکا قبرس با تعداد 17 نفر از اسرای عراقی مبادله و به وسیله هواپیمای صلیب سرخ ساعت 16 به وقت تهران، وارد فرودگاه مهرآباد شدند و مورد استقبال با شکوه فرماندهان عالی رتبه قرار گرفتند.

او اندکی پس از مداوا در بیمارستان، مجدد به خط مقدم جبهه بازگشت و همواره تا پایان دفاع مقدس، در مسئولیت‌های مختلف در ارتش و سپاه با حضور در قرارگاه حمزه سیدالشهداء علیه السلام در جبهه شمالغرب (ارومیه، تکاب، سردشت و بانه) و همچنین در قرارگاه‌های كربلا و خاتم‌الانبیاءصل الله علیه  در جبهه جنوب به مجاهدت و ایثار ادامه داد و سه بار شدیداً مجروح و تا یک قدمی شهادت پیش رفت.

در اواخر جنگ به ژاندارمری منتقل شد و پس از ادغام، یک دهه در نیروی انتظامی عاشقانه زندگی خود را وقف خدمت به مردم کردستان کرد. در ماه های پایانی عمر با برکت خویش بعنوان معاون مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری کردستان به وزارت کشور مامور شد و خدمات ارزنده ای انجام داد.

درد و رنج زخم های بر جای مانده از شکنجه‌های دوران تلخ اسارت و مجروحیت‌های متعدد در ایام جنگ، همواره با او دست به گریبان بودند. در بهار سال 1379 بعلت وخامت وضعیت جسمی، در شهرهای سنندج و تهران تحت معالجه قرار گرفت اما علی ‌رغم تلاش پزشكان، این رزمنده خستگی‌ناپذیر روز 17 خرداد 1379 ندای حق را لبیك گفت و به دیدار پدر و همرزمان شهیدش شتافت و بنا به وصیت او، قلب و كلیه‌‌هایش به سه نفر از بیمارانی كه سال‌ها از درد بیماری رنج می‌كشیدند، اهداء گردید. پیكر مطهر محمود پس از اجرای مراسم تشییع در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام و شهر بیجار، در زادگاهش و در میان سیل خروشان همرزمان، اقوام و مردم شهید پرور تشییع و در كنار مزار پدر شهیدش در آرامستان روستا به خاك سپرده شد.

از این شهید سرافراز 2 فرزند پسر و 2 فرزند دختر به یادگار مانده است .

روحش شاد و یادش پر رهرو باد.

 

ارسال نظرات