روایت کتاب «همسفر شقایق» در گلزار شهدای کرمان

 به مناسبت هفته عفاف و حجاب و سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، کتاب «همسفر شایق» در گلزار شهدای کرمان با حضور همسر شهید «اشرف گنجویی» به جوانان معرفی و قسمتی از داستان‌های زیبا این کتاب روایت شد.
کد خبر: ۹۳۵۸۱۳۳
|
۲۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۵

به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان،  به مناسبت هفته عفاف و حجاب و سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، کتاب «همسفر شایق» در گلزار شهدای کرمان با حضور همسر شهید «اشرف گنجویی» به جوانان معرفی و قسمتی از داستان‌های زیبا این کتاب روایت شد.

نویسنده کتاب «همسفر شقایق»، «مرتضی سرهنگی» از نویسندگان حوزه دفاع مقدس و ناشر این کتاب لشکر 41 ثارالله است.

در قسمت‌هایی از این کتاب به نقل از همسر شهید یونس زنگی آبادی آمده است:

«من می خواهم یک کلام از خودت بشنوم تو از من راضی هستی یا نه؟ مرا حلال می کنی یا نه؟ از من ناراحتی یا مشکلی نداری؟ آن دنیا یقه ام را نگیری! من امشب باید خیالم راحت شود.من به شوخی گفتم: «آخر مگر الآن وقت این حرف هاست؟ من اصلا ناراحتی از دست تو ندارم.»حاج یونس گفت: «فردا صبح نشنوم بگویی تو مکه رفتی؛ مرا نبردی. نگویی دو ماه - دو ماه بچه هایت را گذاشتی و رفتی. نگویی با رفتن تو به جبهه، من چه قدر سختی و رنج بردم و چه قدر ناراحتی کشیدم. فردای قیامت این حرف ها را به من نزنی.»من دوباره خندیدم و گفتم: «من حلالت کردم. من از تو راضی هستم.»

رنگ حاج یونس تغییر کرد و دوباره گفت: «اگر از ته دل این حرف را گفتی، من اگر شهید شدم، آن دنیا شفاعتت می کنم.»من وقتی این برخورد حاجی را دیدم، ناگهان بغض کردم و زدم زیر گریه.رنگ چهره ی حاجی را دیدم، ناگهان بغض کردم و زدم زیر گریه.رنگ چهره ی حاجی کاملا عوض شده بود؛ سفید و سرخ. رگ های گردنش ورم کرده بود.من گریان گفتم: «حاجی، از دست من هیچ ناراحتی نداشته باش. من خودم بچه ها رو روی چشمم بزرگ می کنم.»حاج یونس هم گفت: من هم در آن دنیا حتما شفاعتت می کنم.

در پایان مراسم چند جلد از این کتاب با ارزش به بانوان اهدا شد.

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار