شهر اقبالیه سالهاست که در سکوت با مشکلات مربوط به آب شرب دست و پنجه نرم می کند، از فرسودگی شبکه توزیع و نبود حجم مخزن مناسب تا عدم تناسب جمعیت و امکاناتش که شرح و بسط حل مشکلات آن دستمایه ی قلمی شدن این یادداشت و میهمانی نگاهتان شده است.
این روزها که اخبار خشکسالی و کمآبی و بیآبی در سیستان و صد جای دیگر بر صدر اخبار نشسته، کمکرسانی ارتش و سپاه و شیر مردان جهادی، کمی از داغِ آلاممان کاسته و درد محرومیت، همراه داغ هایی از جنس بی ادب نشینی و تبختر مدیریتی هشت ساله ی امثال کلانتری را اندکی فرونشانده.
اما شاید کمتر کسی در استان شنیده باشد از تشنگی شهر اقبالیه! اقبالیه و بیشاز بیست چاهی که از دشت بی آبش برای شرب شهرنشینان مرکز استان و شهرستانش قزوین برداشت میشود و شنیده باشد از لبان تشنه و تفتیده ی شبکه بی آب شربش.
شهر اقبالیه نه مانند سیستان بهسبب دوری از مرکز یا صد دلیل صد من یک غاز دیگر، بلکه به واسطه قُرب به قزوین و نجابت ساکنینش از اقتضائات ابتدایی آب و آب رسانی و اسباب آن بیبهره مانده!
شهری آباد با دشتی که روزگاری در حدود هفت متری سطح مزارع سر سبزش آب زلال در دسترس داشت، امروز باید در بیشاز دویست و چند متریِ فرو در کُنهِـ زمینش دنبال نمِ آب گشت .!
این یعنی فاجعه! فاجعه ی زیستی و محیطی در روزهای آتی و بروز پدیده ی زشت و زمخت لوله زایی و فرونشست زمین! مثل زمین های نه چندان دور از نزدیکِ دیدمان، یعنی همین بوئین. و سکوت بر این یعنی رسیدن زودترِ این آینده ی کویری!
سابق بر این، این سامان و سامانه ی آبرسانش ساعتها بیآب و روزها کم آب بود و البته آبدار بودن نیمبند لولهها و دوش و شیر و شلنگ آب و آب گرمکنش هم لازمهاش به جان خریدن و بر دوش کشیدن بار گران برق و پمپ، بر گُرده ی نازنین مردمِ نیازمند یا غنیِّ این زمین بود.
البته که امروز دیگر بعضا" حتی با بودن برق و پمپ هم، آن آب کم فشار و نیم بند هم نیست! بد اوضاعیست با بی برقیِ دست ساخته ی دولتِ برجامی تدبیر! حال یا به خاطر عدم پیش بینی درست رشد مصرف و مصرف برای رمز ارز و متعهد بودن به معاهده آب و هوایی بدعهدان پاریس!
یا خود تحریمی با نساختن نیروگاه هسته ای و دوصد دسته بی عقلی دیگر! از برق بگذریم! که دادمان اینجا درد بی آبی اقبالیه است و بس! هر چند که به هم مربوط هم هست سخت.
اهمیت مخزن و هزینه قریب به بیست میلیاردی!
مخزن مهم است. مخزنی که نبود حجم مناسبش مایه ی تقلیل فشار جبری و جدی آب است. مخزنی که کمبود ظرفیتش مشکل مضاعف شده در شهر برای مردم
و همچنین سبب نگرانی مهندسان که مبادا با نبود آب، هوا جاری شود جای آن.
که این هم خسارتیست بس بزرگ بهنظر اهل فن برای دستگاه ها و تاسیسات آب! و میطلبد تا نگاهی فراسازمانی و قطعا" استانی، به این بنا و بنیان باقیات صالحاتی، برای اصلاح و تامین و تدارک اداری و اجرایی و البته حقوقیِ زمین و ثمن و سایر هزینه های آن شود.
برآورد مهندسان و کارشناسان برخوردار از خِبره، خبر از هزینهها در حدودِ دو ده میلیارد تومان فقط برای بهروزرسانی مخزن میدهند که خارج از عهده یِ نحیف و بودجه ی ناچیز این شهر شریف است. مخزنی که پشتوانه ی ضروری نیاز روزها و ساعت های بحرانی و بی آبی این شهر است.
فرسودگی، درد دیگر شبکه!
نمی شود از آب شرب و شبکه ی آبرسانی این شهر گفت و از فرسودگی شبکه اش نگفت. که با زمانبندی و بودجه و امکانات تخصیصی امروز و محاسبات به روز ، قریب به ده سال دیگر باید به اصلاح کامل و کار بِدِهِ آن دل بست!
آنهم اگر با دیدهی خیر بنگریم و به فال نیک بگیریم که الهی خللی در خلال اجرایش پیش نیاید! که با این بودجه و برنامه، فشار آب شهر حتی با بودن برق و تامین آب هم، شاید حالا حالاها در بر همین پاشنه ی قطره چکانی بچرخد!
راه چاره! تخصیص بودجه، استانی یا از هرجای ممکن!
بایسته است مسولان و مطالبه گران برای شناخت بیشتر و محاسبه دقیق تر و برنامه ریزی بهتر و اخذ تصمیم ثواب، سایر نیازها و موءلفه ها در زمینه آبرسانی، منجمله جمعیت در آمار نیامده شهر و درخواست های مردم و قول های شورای پیشین و پسینش شهر در بابِ آبادی بخشی از زمین های موسوم به باغ عمران و غیره را هم در نظر گیرند.
که اگر فقط بافت همین زمینهای باغ عمران، عمران شوند و مردم و جمعیتش ساکن شوند مانند سکنه ی ساخت و ساز های غیر مجاز زمین ها و طبقات دوم و سوم اکبرآباد و زورآباد از اواخر سال ۹۸ به بعد بدون تامین و درنظر گرفتن آب و خدمات مورد نیازش، داغ بی آبی شهر تا چه پایه بحرانی و بسا امنیتی شود! که علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد.
با این وصف قصه ی روزهای پسین و نیامده بدترست بی بودجـــه و برنامه و پیگیری، مگر اینکه مدیران و مسولان و زبان داران و بزرگان و با نفوذان این بوم، همه و همه، از شوراوشهردار تا نماینـــدگان مجلــس و معتمدان شهر، مجدّانه همداستان راستین و نه از سر رفع تکلیف شوند و توانشان یک کاسه شود برای برداشتن این سنگ سترگ از سر راه مردم و محل.
باید که با همت و همکاری هرجای ممکن، مثل مرکز استان و فراتر از استان البته به سرعت، بودجــــــه ای ببینند و برنامه ای در خور، تا باری برداشته شود از دوش، تا منابع مورد نیازِ نوسازی شبکه و مهمتر از همه تامین مخزن و همچنین مقدمات عقلی و فرهنگی و قانونیِ جمع آوری پمپ های خانگیِ برق خور و اعصاب خوارِ شهر،با بار مالی مضاعف بر جیب مردم، تدارک شود.
کلام آخر!
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ...
(و به آنها گفتیم:) اگر نیکى کنید، به خودتان نیکى مى کنید. و اگر بدى کنید باز هم به خود مى کنید...
(اسراء/7)
نگارنده: حسین رستمی، فعال رسانه