مهدی دانشیار مسئول علمی پژوهشی مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام با طرح این سوال که آیا در حرم مطهر اهل بیت علیهم السلام نباید انتظار ابتلا به ویروس کرونا و بیماری به طور عام را داشت؟ اظهار کرد: از سال پیش که بحث ویروس کرونا و لزوم رعایت پروتوکل های بهداشتی مطرح شد ،و تاکید مقامات ذی ربط به لزوم پایبندی مراکزتجمع مردم از جمله اماکن مذهبی ، مشاهد متبرکه اهل بیت علیهم السلام واجتماعات مذهبی نظیر جشن های ولادت و عزای ائمه علیهم السلام به این دستورالعمل ها ،بحث برسراینکه آیا مشاهد متبرکه و مجلس اهل بیت علیهم السلام می تواند کانون شیوع کرونا باشد یا خیر بالا گرفت،عده ای می گفتند این مکانها علی رغم مقدس بودن می تواند کانون شیوع کرونا باشند و عده ای دیگر با استناد به روایات و احادیثی این گفته را ناشی از کم اعتقادی و ضعف ایمان تلقی کرده و حکم براین دادند که در مجالس اهل بیت نظیر روضه ها و اماکن متبرکه هیچ کس به ویروس کرونا مبتلا نمی شود و کسانی هم که در سال گذشته مبتلا شده اند بیرون از این مراکز بوده اند یا در مسیر راه یا مترو یا اطراف، به هرحال کسی در این مراکز به کرونا مبتلا نشده است ، و اگر هم شده یا نشده قابل اثبات نیست، به هر حال لزوم پرداختن به این مساله از لحاظ علمی و تحقیقی نه وعظی و خطابه ای وجود دارد. برای ورود به بحث علمی در این خصوص خوب است ابتدا مساله را از توحید و اصل عبودیت شروع کنیم.
عبودیت خداوند متعال مساله ای است که بعد از ایمان قلبی انسان به وجود خدای متعال مطرح می شود که انسان می بایست در برابر دستورات و ارشادات خدای متعال عبودیت تام داشته ،ومطیع اوامر الهی باشد که البته افرادمختلفی در سیر به سوی عبودیت محض در مراتب مختلف توحید قرار دارند و مسالک و مراحلی را طی می کنند تا به عبد خدا مبدل شوند.
صحبت در این است که این عبودیت ،عبودیتی مشروط است یا بلا شرط. یعنی می توان کسی را که برای خدا عبودیت با شرط می گذارد، در زمره عابدان مخلص دانست .
مثال کسی که می گوید من خدا را به شرطی بندگی می کنم که به من ثروت فراوان بدهد و یا فلان مقام را به من ارزانی کند و یا فرزندم را شفا دهد و نعوذ بالله خدایی که فلان مقدار ثروت را به من ندهدیا بیماری عزیزم را درمان نکند خدا نیست که من عبد او باشم.
یعنی برای اطاعت و بندگی خدا شرط می گذارد و عبودیت خود را مشروط می کند،مسلما جواب این است که نه خیر عبودیت می بایست بلا شرط باشد.
کسی که عبودیت با شرط دارد اصلا عبودیت ندارد،بلکه تاجر مسلک است.
کسی که ایمان به خدا دارد اول می بایست قائل به کل صفات جمالیه و جلالیه خدا باشد نه اینکه صفتی را قبول و دیگری را نفی کند.
ثانیا چه خدا صفات جمالیه، چه صفات جلالیه ، خود را ظهور دهد از عبودیت خدای متعال دست برندارد.
مثل ماجرای حضرت ایوب پیامبر علی نبینا وعلیه السلام که ایشان در دو حال یعنی در زمانی که صفات جمالیه خدا و صفات جلالیه خدا را مشاهده کردند عبد و بنده مخلص خدا بودند بدون هیچ کم و زیادی ،یعنی چه زمانی که عافیت داشت عبد خدا بود و چه زمانی که بیمار و مبتلا شد باز هم عبودیت خدای متعال را داشت و عبودیتی مشروط نداشت چنانچه شیطان گمان می کرد که او عبودیت با شرط دارد.و این از ویژه گی های بندگان مخلص خدای سبحان است.
در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند: دلیل اینکه خداوند ایوب را به بلایی بزرگ گرفتار کرد این بود تا مردم از دیدن وضع او عبرت گیرند و هیچ گاه ضعیف، فقیر و مریض را تحقیر نکنند و بدانند که ممکن است خداوند ضعیف را قوی، تهیدست را توانگر و بیمار را بهبودی ببخشد و نیز هرکس را بخواهد بیمار میکند، گرچه پیامبر باشد.
ایوب به درگاه خدا برای رفع شدن این بلا دعا کرد و خدا هم خواسته او را اجابت کرد:»فَاستَجَبنا لَهُ فَکَشَفنا مابِهِ مِن ضُرّ«، ، همان گونه که دعای حضرت یعقوب (ع) در فراق یوسف (ع) را که گفت:"اِنَّما اَشکوا بَثّی وحُزنی اِلَی اللّهِ" من غم واندوهم را تنها به خدامیگویم و شکایت نزد او می برم.اجابت کرد.
خداوند ایوب (ع) را به سه صفت مهم:مقام عبودیت ، صبر و استقامت ، و بازگشت پیاپی به سوی خدا وصف کرده است:»اِنّا وجَدنهُ صابِرًا نِعمَ العَبدُ اِنَّهُ اَوّاب«خداوند ایوب را »نعم العبد« خوانده، زیرا در حال نعمت وسختی شکرگزار بود.
نبوت هم به همین گونه است کسی که به نبوت ،پیامبری از پیامبران خدا یقیین کرد می بایست بلا شرط این نبوت را قبول کند و اگر مثال مسلمان شد ، این مسلمانی بلا شرط باشد نه اینکه بگوید پیامبری که نتواند شکم یارانش را سیر کند پیامبر نیست ، وفقط به پیامبری ،پیامبر وقتی ایمان دارد که هیچ گزند مالی و جانی وی را تهدید نکند واگر یک چنین پیشامد هایی پیش آمد بگوید نعوذبالله من دیگر مسلمان نیستم .
بلکه مسلمان واقعی کسی است که نبوت را بلا شرط قبول دارد چه گزندی به او برسد چه نرسد،ممکن است در زمانی پیامبر مظهر جمالی اهل را نشان دهد و گاهی مظهر جلالی وی باشد گاهی در تنگنا باشد گاهی در گشایش کسی که پیامبر را با شرط ،پیامبر بداند در واقع ایمان به پیامبر ندارد و منافقانه عمل می کند.
. خداوند متعال درباره صداقت و استقامت و ثبات بعضی ازاصحاب و به آراسته بودنشان بر خالق برجسته می فرماید:
» مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوااللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَابَدَّلُوا تَبْدِیلًا«.
»در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند،بعضی پیمان خود را به آخربردند )و در راه او شربت شهادت نوشیدند(، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر وتبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند«.)احزاب/۳۲)
ولایت هم بالشرط است ،نه اینکه مادامی که امام مظهر جمالیه خدا را نشان دهد ما تحت ولایت امام باشیم و زمانی که مظهر جلالیه خدا را آشکار کرد بگوییم این اگر امام بود،نمی گذاشت چنین شود.
اینگونه ولایت داشتن در واقع نداشتن ولایت است ، ولایت تاجر مآبانه تا مادامی که امام طبق خواسته ما عمل کرد ما ولایت مداریم و چون از دایره خواسته ها و انتظارات ما خارج شد در ولایت شک کنیم،مثل طلحه و زبیر که با امامت علی بن ابی طالب علیه السلام می خواستند به شرط معامله کنند در صورتی که عمارت بصره و کوفه بدانها واگذار شود تحت ولایت علی با شند والا در مقابل علی علیه السلام.
یا ولایت با شرط که بسیاری از افراد چون اشعث بدان گرفتار شدند در صورتی که ولایت علی را قبول دارند که بدانها ثروت دهند. این ولایت با شرط بسیار خطرناک است و بسیاری را از تحت ولایت علوی خارج نموده است و تحت ولایت معاویه وارد کرد.
حالا در این دوران عده ای می گویند من به امامت، امامی که در حرمش مردم مبتلا به کرونا می شوند راقبول ندارم،یا اینکه مگر می شود در حرم و خانه امام کسی بیمار شود ،اگر چنین شد این حرم ،حرم امام نیست ،اینگونه ولایت مداری می شود ولایت باشرط، نه بلا شرط، ولایت بلاشرط این است که من به امامت امام حسین علیه السلام ایمان دارم چه باخوردن تربت ایشان شفا بگیرم چه نگیرم،من به امامت و ولایت مولی علی بن موسی الرضا ایمان دارم چه در حرم ایشان بیمار بشوم چه نشوم ویا در حرم ایشان شفا پیدا بکنم یا نکنم ، یعنی ولایت بلاشرط،اگر در خانه و حرم ایشان بیمار نشوم ویا شفا بگیرم که چه بهتر و اگر هم بیمار هم شدم ویا شفا نگرفتم بازهم چیزی از ارادت من نسبت به امام کم نمی شود و هیچ شرطی برای پذیرش ولایت ائمه ندارم، من ولایت امام را قبول دارم چه حرمش بسته باشد چه نباشد.
مثال در مورد بیماری اخیر کرونا ،من برای اثبات اینکه ولایت بلاشرط دارم، نه ولایت باشرط ،دستورالعمل های بهداشتی را در ساحت پاک ایشان رعایت می کنم ،یعنی چه ویروسی در این درگاه باشد و چه نباشد من ولایت شما را دارم ،مثل اینکه شما به دیدار کسی که دوستش دارید بروید ولی درذهن شما این باشد که
اگر این دوست به من شام وناهار نداد از دست او ناراحت می شوم یا اگر به من مکانی برای خواب نداد از ارادت من به او کم می شود ،یعنی ارادت دارم به دوستم، با شرط ،به شرط اینکه ناهار و شام و جا به من بدهد اگر ندهد ،از دست او ناراحت می شوم وارادت من به وی کم می شود اگر چه شهره باشد که کریم است ،حاال به من به دلایلی نداده که من نمی دانم .
اما شرط دوست داشتن این است که من همه تمهیدات را خودم برای خودم فراهم کنم که اگر مبادا آن دوستم به هر دلیلی نخواست که آنها را برای من فراهم کند من از دست او گله نکنم و اندوهگین نباشم اگر داد که چه بهتر واگر نداد هم دوستی ما پابرجاست ، این است نشانه ارادت بلا شرط وحقیقی نه حالت اول .
و ایمان داشتن به ولایت ائمه به این چیزها نیست که با یک ویروس بیاید یا از بین برود،کما اینکه هیچ کسی از دوستداران امام حسین در راهپیمایی اربعین برای تناول غذا و خوابیدن در موکب به کربلانمی رود چه مواکب باشد چه نباشد می رود چه بیمار بشود چه نشود می رود ،خوب مسلم است کسی که با شرط برود اخلاص ندارد و یا به زیارت امام رضا علیه السلام می رود، چه از غذای حضرتی به او بدهند چه ندهند حالا اگر کسی بدون آذوقه و غذا و پول کافی به مشهد رفت و غذای حضرتی به او ندادند وجای مناسب هم برای بیتوته پیدا نکرد باید از امام گله وشکایت کندونعوذبالله بگوید امامی که وسایل رفاه زائرش را درست نمی کند امام نیست،آیا این طرز فکر عقلانی است؟
یا اینکه زائر بارگاه منور امام رضا علیه السلام تمهیدات سفر خود را فراهم کند، آذوقه و غذای خود را با خود ببرد، جای سکنای خود را مشخص کند،لباس مناسب به همرا ببرد ، نه اینکه مثال در اثر برودت ونداشتن لباس بیمار شود وبگویدامامی که نتواند زائرش را از سرما حفظ کند امام نیست ،هرچند امام کریم است ولی هرکاری راه و روش خود را می طلبد.
بدیهی است در مواجهه با بیماری های مسری نظیر کرونا هم می بایست به همین گونه عمل کنیم که خودمان تمام تمهیدات برای جلوگیری از شیوع آن را در بارگاه ائمه فراهم کنیم و بلاشرط برای زیارت ائمه برویم .
به هرحال طبق عقیده ما شیعیان امامیه ،امام مظهر تامه جمال و جلال الهی است و تمام صفات الهی درآن تجلی پیدا کرده که به مقام ولایت و"ولی" بودن رسیده است ،نمی شود ما بگوییم نخیر مافقط یک تعداد از صفات را قبول داریم مابقی راقبول نداریم ،همانگونه که عقیده به توحید آن است که هم بیماری را از خدا و هم شفا را از خدا بدانیم و بگوییم الموثر فی الوجود الی الله می بایست همین عقیده را در باره نبوت و امامت و ولایت هم داشته باشیم که اگر امام خلیفه خدا بر زمین است و ما قایل بدان هستیم که الموثر فی الوجود الی الله ،امام هم می تواند هم مظهر رحمانیت خدا و هم مظهر رحیمیت خدا برزمین باشد و هم می تواند مظهر جالل و خشم خدا باشد چنانچه در سوره توبه لمعاتی از آن را مشاهده می کنیم.
پس عقیده پاک و درست براین است که ما توحید و نبوت و امامت را بلاشرط بپذیریم و ظهورآن بدین گونه است که هیچ گاه طلب کار از خدا و نبی و امام نباشیم بلکه بنده ومطیع خدا باشینم چه زمانی که به ما امن و امان و آسایش و آرامش و عافیت دهند و چه زمانی که به مصلحتی برای ما نا امنی و بیماری پیش آید./انتهای پیام