به گزارش خبرگزاری بسیج ؛ حنان سالمی در یادداشتی نوشت: دستهایش را در زنجیرها بستیم و از جلال هیبتش به آه اکتفا کردیم. خطبهاش را در کتابها به دستان امانتدار راویان حدیث سپردیم و تنها هر سال، جهت رفع تکلیف از روحمان، اشارهای دور به جبروت جملاتش کردیم که روزگاری، زنی، در برابر ننگ حکومتی ایستاد و سنگ روی یخشان کرد! برای قبلترش هم روضه خواندیم، برای مادری که داغ فرزند دیده، خواهری که داغ برادر، عمهای که داغ برادرزاده و زنی که داغ قوموخویش و از اشکهایمان برای روز حساب، کنتور انداختیم که خب کجای بهشت بفتیم بهتر است!
ما به او، چون شکسته، رنجور و اسیر دیدیمَش، ظلم کردیم، و خواستیم در ادامهی جفایمان، از عمق جنایتی که چشمهایش به دوش کشیده قصه ببافیم اما تصویر پیامبری چون او آنقدر بزرگ بود که کلمات ناقص و دنیاییمان از توصیفش به رنج بیفتد و کم بیاورد؛ اصلا مگر میتوان موسای رسالت کربلا را آنگاه که نیلِ پیکرهای به خون پیچیده را شکافت و به آسمان رسید به قلم کشید؟ چه یاوهسراییایی! ما، شاعران و نویسندگان و ادیبان، پا را از گلیم قلم فراتر گذاشتیم اگر اینگونه گمان بستیم و امید، که خدا، این گناه نابخشودنی را بر ما ببخشد.
او، که بود؟ هان؟ کسی هست که جوابی در خور این سوال در چنته داشته باشد؟ نه، هیهات! که هرگز نخواهیم توانست جوابی برای پیچیدگی این سوال کوتاه باشیم. باید سالها در کنج خلوتی نشست و تمام سکنات و حرکات و مُقالات او را زیر ذرهبین اندیشه گرفت، آنگاه شاید، به تعریفی از سرگشتگی خودمان برسیم و به بارگاه عقیلهی بنیهاشم راهمان دهند. آه از این لقب باشکوه، عقیله؛ در فرهنگ عرب، عقیله به زنی خردمند گویند که مسائل را با صبر و خرد بالا حلوفصل کند و در کارش دوراندیشی و آیندهنگری داشته باشد؛ تو گویی که او سالها قبلتر از کربلا به پیامبری برگزیده شده بود، آنهم در طور سینای دردهایی که بعد از سینهی شکستهی مادر و سر شکافتهی پدر و جگر آتشگرفتهی برادر به قلبش نیش میزد.
حال بین ما و او یک کربلا فاصله است، او که اولیالعظمترین پیامبر یک واقعه بود؛ اگر نوح را به کشتی، ابراهیم را به کعبه، موسی را به نیل، عیسی را به زنده کردن مردگان و محمد را به قرآن میشناسید اینبار زینب را، آن کوهِ ایستاده در چشم تاریخ را، به معجزهی کربلا بسنجید که این واقعه برای اولیالعظم شدن تمام پیامبران تاریخ کافیست! آنگاه دیگر او را آنگونه که میدیدید نخواهید یافت و به ناگاه، به عظمت رسالتش شهادت خواهید داد، رسالتی که هنوز پس از یک هزار و چند صد سال، بوی خون خدا را میدهد.
انتهای پیام/