گزارش از عبدالامیر ابراهیمی ـ سید جواد هاشمی فشارکی
نحوهی تأمین ماشینآلات مهندسی در دوران دفاع مقدس
برخی از ماشین آلات مهندسی نقش زیادی در تامین نیازهای مهندسی رزمی و امور دفاع مقدس داشته که گستره جبهههای دفاع مقدس وانبوه نیازها، ماشین آلات موجود کفاف لازم را نمیداده است.
برخی از ماشین آلات مهندسی نقش زیادی در تامین نیازهای مهندسی رزمی و امور دفاع مقدس داشته که گستره جبهههای دفاع مقدس وانبوه نیازها، ماشین آلات موجود کفاف لازم را نمیداده است. در این گزارش نحوهی تأمین ماشین آلات مهندسی در دوران دفاع مقدس تبیین شده است.
وضعیت ماشین آلات مهندسی در ابتدای جنگ
«در ابتدای جنگ تعداد تجهیزات مهندسی ارتش از تعداد انگشتان دست در هر گردان تجاوز نمیکرد. دو نوع بولدوزر در آن زمان در تمام ارتش داشتیم. یکی تراکتورهای کابلی قدیمی بود که برمی گشت به آن زمانی که سیستم هیدرولیک مطرح نبود و با استفاده از کابل، بیل بولدوزر بالا و پایین میرفت و بعدها یک بولدوزر ۷-۱۰ هیدرولیکی آمد که این هم از محل کمک نظامی مارشال آمریکا و از ویتنام به ما تعلق گرفت. این دو تا بولدوزر اساس کار ما را تشکیل میدادند. حدود پنج یا شش سال قبل از انقلاب اقداماتی انجام شد برای خرید تجهیزات مهندسی از روس ها.
نحوهی تأمین ماشین آلات مهندسی در دوران دفاع مقدس
با شناختی نسبی که از تجهیزات مهندسی روسیه وجود داشت، جهت تامین نیازهای ماشین آلاتی؛ با خرید ماشین الات روسی چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی از همان اول مخالفت همه محالفت کردند. زیرادر آن زمان به جز یک سری وسایل بی کفایت چیز دیگری نمیساختند.
بلدوزر
دو نوع بلدوزر از روسها خریدیم، یکی DOT۲۰۵ و دیگری T۱۳۰ بلدوزر نوع اول، بولدوزری بود با وزن ۴۰ تن و کلاً برقی بود. نیروی محرکه اش عبارت بود از موتور ۱۲ سیلندر، ژنراتوری به وزن ۶ هزار کیلوگرم را به حرکت در میآورد و این ژنراتور بعد از تولید برق DC، برق آن بعد از گذر از مدارهای مختلف و فیوزهای مختلف وارد یک الکتروموتوری در انتهای بولدوزر به وزن ۵۲۰۰ کیلو میشد و در نهایت آن باعث گردش نهایی و اسپراگت و شنیها میشدند. کلاً یک وسیلهی برقی بود. برای اولین بار روسهای یکی از این وسایل را در کنار سد کرج مورد آزمایش قرار دادند که بلافاصله بارندگی شد و باران نفوذ کرد و راننده را برق گرفت و راننده به داخل سد سقوط کردند.
از این بلدوزرها کماکان تعداد زیادی در واحدهای ارتش بود، ولی حتی بیل اینها متناسب با خاک جبهه نبود و همهی اینها در نهایت از کار افتادند و از بین رفتند. بعد از این بلدوزرها، بلدوزر دیگری از روسها خریدیم به نام T۱۳۰ که موتور آن تقریباً اقتباسی بود از موتور آمریکایی، ولی ضعیف ساخته شد. اینها را ما سوار قطار کردیم و به اندیمشک بردیم و در بالای اندیمشک همهی اینها دچار سوخت گیری موتور شدند و همهی اینها دوباره بدون اینکه کوچکترین فعالیتی داشته باشند از کار افتادند.
گریدر
بعد از این بلدوزرها به سراغ گریدر رفتیم، برای اولین بار گریدری با مدل DZ۹۸A از روسها خریداری کردیم؛ و به اندازهی یک ساختمان دو طبقه و سه طبقه ارتفاع داشت. ولی اولین بیلش را که به زمین گذاشت که زمین سختی را بتراشد، کلاچ آن سوخت و برای همیشه از کار افتاد. دلیلش هم این بود که در تمام گریدرهای دنیا فقط چرخهای عقب دارای نیرو است و چرخهای جلو فاقد نیرو است، ولی این گریدر برخلاف همه هر شش تا چرخش دارای نیرو بود لاستیکهای جلو همه یخ شکن بود به علت شرایط آب و هوایی شوروی؛ و وقتی تحویل ما شد.
این بلدوزر به محض اینکه با یک زمین سفت برخورد میکرد بکس باد میکرد، ولی کشش چرخهای جلو و کشش دیفرانسیل جلو باعث میشد که این گریدر بکس باد نکند و در نهایت برایند این نیروها به سیستم کلاچ این گریدر که از نوع خشک بود فشار وارد میکرد و میسوخت و از کار میافتاد که حتی اینها ده متر جاده را هم اصلاح نکردند و همه از کار افتادند و در داخل پادگانها ماندند. به علت اینکه خرید آنها هم توسط بخش خصوص به سادگی انجام پذیر میشد، همهی اینها بلاتکلیف رها شدند.
لودر
بعد از آن نوبت به خرید تعدادی لودر شد. لودرهای روسی که خریداری شد، به اندازهای ظرفیت اینها محدود بود که وقتی چند تا سرباز داخل بیل اینها قرار میگرفتند، انتهای لودر به حرکت در میآمد. یکی از اینها به بروجرد انتقال یافت و مسئولیت آموزش آن به عهدهی اینجانب بود. همین که شما وسیله را روشن نگه میداشتید و برای استراحتی میرفتید و میآمدید، دو سه مرتبه پیش آمد که لودر به علت نقص موجود در گیربکس حرکت کرده و ساختمانی را خراب کرد. این هم لودر بود که مطلقاً وارد جبهه شد و نه … بعد از آن کمپرسورهای روسی خریداری شد. کمپرسورهای بادی خریداری شد، ولی مطلقاً ابزار بادی به همراه نداشتند و هر قدر هم که در آن زمان مکاتبه کردیم، ابزار بادی آن را ندادند و اینها کماکان در پادگانها بلاتکلیف رها شد.
جرثقیل
تعدادی جرثقیل به نام K۱۶۲ روسی بود که خریداری شد و متأسفانه این جرثقیلها هم اکثرا برقی بود و اصلا ًبا فرهنگ رانندهی ما تجانس نداشت و بعد از مدتی آن هم از کار افتاد و یک بار ما نتوانستیم با این جرثقیلهای ۱۵ تن، عملا ۵ تن بار را بلند کنیم. یا فیوز آن میسوخت و یا ….
اینها همه قبل از جنگ انجام شد. خریده بودند که گردانهای مهندسی را با آن تجهیز کنند.
کمپرسی
تعداد زیادی کمپرسی روسی خریداری شد که اینها بیشتر از ۵۰۰ کیلو و یک تن بار که داخل اطاقشان بود، چکش قادر نبود برود بالا. درواقع اینها را برای تخلیهی آشغالهای پادگانها ساخته بودند. ولی هدف این بود که یگانهای مهندسی تقویت بشوند؛ و سایر وسایل روسی که ۱۰ تا ۱۲ نوع ما خریدیم، مطلقا اینها هیچ تأثیری در تقویت یگانهای مهندسی نداشتند…. این وسایل روسی نه تنها هیچ گونه نقشی در تقویت یگانهای مهندسی نداشتند بلکه بسیاری از نیروهای فیزیکی ما را هم عملاً به خودشان اختصاص میدادند. توان زیادی از نیروهای انسانی گردان مهندسی صرف نگهداری بی دلیل از اینها میشد. بالاخره اینها یک راننده میخواستند و …
آموزش
آموزش اینها در بروجرد نیز کماکان داده میشد، ولی هیچ کدام از اینها هیچ نقشی نداشتند و وقتی ما وارد جبهه شدیم صرفاً وسایلی که داشتیم همان دو نوع بولدوزر بود که در اوایل جنگ یک تعداد از شرکتهای مصادره شده مثل شرکت فیاتالیست و … به گردانهای مهندسی داده شد…. گردانهای مهندسی واقعاً با یک فقر مطلق تجهیزاتی به جبههها اعزام شدند. هیچ چیز نداشتند و ما در جبهه دیدیدم که واقعا این تجهیزات با این امکانات و این سازمان و این ساختار سیاسی، به هیچ وجه قادر به رفع نیازهای یک لشگر مطبوعه نبود…. بولدوزر DOT۲۵۰ صراحتاً در آئین نامه اش قید شده که در هر ساعت ۱۵ لیتر روغن از اگزوز آن بیرون میرود. از لحاظ بعد اقتصادی محکوم بود. همهی وسایل روسی اینطور بودند.
آنهایی که بنزینی بودند میبایست یک پمپ بنزین به دنبالشان راه میافتاد. با آن مصرفهای آنچنانی که در هر ۱۰۰ کیلومتر ۳۰ لیتر ۴۰ لیتر …
اینها در آن شرایط آب و هوایی ساخته شده بودند و اصلاً با شرایط آب و هوایی ما سازگاری نداشت.
در همان زمان اقدام به خرید تعداد زیادی برف روب شد. اینها را بین واحدها تقسیم کردیم که در مواقع بحرانی لااقل برای کمک به مردم بتوانند برف روبی کنند. به محض اینکه بیل آن با ۱۰ سانت برف روبرو میشد، فیوز گردون آنها میبرید و میایستاد عملاً اینها حتی قادر نبودند یک متر برف روبی کنند؛ که بعد از انقلاب اینها را به صورت توافقی به شهرداری تهران دادند و شهرداری تهران مطلقا نتوانست از آنها استفاده کند و انداخت به کنار و فرسوده شدند و …
در سال ۶۲ که بعد از اینکه ما تمام کشورها را محک زدیم، دیدیم که وسایل کوماتسو جانشین خوبی برای وسایل کاترپیلار میخواهد شود، ما اقدام کردیم به خرید حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ دستگاه مهندسی در سال ۶۲ و از آن زمان بود که نقطهی عطفی بود در تجهیزات مهندسی و تقویت یگانهای مهندسی.»
نحوه تأمین ماشین آلات مورد نیاز جبههها
ماشین آلات مورد نیاز جبهه، از راههای مختلفی تأمین میگردید که عبارت بودند از «کمکهای مردمی در داخل و خارج از کشور»، «خریداری از شرکتهای داخلی و خارجی»، «ماشین آلات ادارات استانها» که در ادامه بیان شده است:
الف -کمکهای مردمی در داخل و خارج از کشور
در اوایل جنگ، ماشین آلات مهندسی مورد نیاز جبهه به شدت کم بود و برای رفع نیاز جنگ، گروهی از پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی به نقاط مختلف کشور رفته و ماشین آلات مورد نیاز جبهه را از مردمی که این ماشینها را به جبهه اهدا میکردند. یکی دیگر از منابع تأمین ماشین آلات مهندسی، کمکهای مردمی در خارج از کشور بود که آمار دقیقی از این کمکها در دست نیست.
در این رابطه یکی از مسئولین ماشین آلات پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی میگویند: “مردم دبی مقدار زیادی لوازم مجانی برای ما تهیه کردند و فرستادند همانند لاستیک، لوازم یدکی موتوری و … بچههای زیادی بودند در آنجا که برای ایران کار میکردند و به طور مجانی قطعات میفرستادند، بارها شده بود که یک لنج را پر کرده بودم از لوازم یدکی و ماشین و میآوردم در ایران تخلیه میکردم…. به ما گفتند که مقداری کمکهای مردمی در کویت جمع شده و حدود ۷۰ کمپرسی شد که فرستادند به دبی و ما هم در دبی تحویل گرفتیم و آوردیم. ”
ارگانهای دیگری غیر از جهاد نیز در جمع آوری کمکهای مردمی نقش داشتند.
ب- خریداری از شرکتهای داخلی و خارجی
باتوجه به اینکه نیاز جبهه بیش از این بود که با ماشین آلات اهدایی مردم، تأمین شود، لذا از شرکتهایی که در واقع نمایندگان شرکتهای خارجی در ایران بودند، ماشین آلات مهندسی رزمی و قطعات آن خریداری میشد.
پس از چندی تصمیم بر این شد که ماشین آلات مهندسی و قطعات مورد نیاز آن، به جای اینکه از شرکتهای نمایندگی آنها در ایران خریداری شود، مستقیماً از شرکتها در خارج از کشور خریداری شود. دلایل این اقدام عبارت بودند از:
قیمت بالای ماشین آلات و قطعات خریداری شده در داخل که این تفاوت قیمت بین ۴۰ تا ۶۰ درصد بود.
ضعیف عمل کردن برخی از اینگونه شرکتها
لذا نمایندگانی از ایران به کشورهایی همچون ژاپن، دبی، کویت، لهستان، آلمان و… ارسال میشد و ماشین آلات و قطعات مورد نیاز، با قیمت مناسب خریداری میگشت که این کار تا آخر جنگ ادامه داشت.
البته پس از چندی واحدهای سازمانی مستقلی در جهاد، سپاه و ارتش بوجود آمد که مسئولیت خرید ماشین آلات و قطعات مهندسی را برعهده داشتند.
نمایندگان ایران از طریق ارگانهای مختلفی همچون پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی، سپاه، ارتش ارسال شده و سعی مینمودند تا مستقیماً از شرکت سازندهی ماشین یا قطعهی مورد نظر خریداری کنند.
به عنوان مثال اگر قطعهی بوش یا پیستون توسط کارخانهی ایزومی ساخته میشد و پس از ساخت، برای نصب در ماشین آلات مهندسی، به شرکت کوماتسو در ژاپن انتقال داده میشد، هنگام خرید ماشین آلات مهندسی از شرکت کوماتسو، قطعات مورد نیاز، دیگر از این شرکت خریداری نمیشد؛ بلکه از شرکت ایزومی که سازندهی این قطعات بود، تهیه میشد تا قیمت و هزینه پایینتر بیاید.
شرکتهایی که عموماً ماشین آلات مهندسی از آنها خریداری میشد، عبارت بودند از:
شرکت کوماتسو در ژاپن
شرکت میتسوبیشی در ژاپن
شرکت کاترپیلار در ژاپن (تحت لیسانس آمریکا)
شرکت ایزومی در ژاپن (قطعات ماشین آلات مهندسی را تولید میکرد)
شرکت بنز در آلمان
شرکت اینترناش در لهستان
شرکت بنز خاور در ایران (برخی از ماشین آلات، همچون کامیون مایلر و ۹۱۱ تا آخر جنگ، اغلب از شرکت خاور در ایران که نمایندهی آلمان بود، خریداری میشد)
شرکت گواه در ایران (قطعات بنز مایلر از این شرکت خریداری میشد)
شرکت خیبر در ایران (نمایندهی رسمی کوماتسو بود، ولی آنقدر ضعیف عمل کرده بود که شرکت کوماتسو مستقیماً به عنوان نماینده آن را قبول نداشت)
از محدودیتهایی که در این زمینه وجود داشت و باید به آن اشاره شود، تحریمهایی بود که ایران در آن قرار داشت و بعضاً نمیتوانست مستقیماً از شرکت سازنده در آن کشور خرید کند و میبایست از نمایندگیهایی که در کشورهای دیگر وجود داشت خرید نماید که باعث بالا رفتن قیمت دستگاه میشد.
از آنجا که خریدهایی که توسط نمایندگان صورت میگرفت، تنها از یک ارگان و زیرنظر یک واحد مدیریت نمیشد، بعضا وزارت بازرگانی با اختلافاتی از نظر قیمتی مواجه میگشت که در پی آن، نمایندگانی را که ماشین آلات را گرانتر خریداری کرده بودند، مجبور میکرد تا از شرکتهایی که ماشین آلات را با قیمت مناسبتر میفروختند، خریداری نمایند.
لازم به ذکر است که در زمینهی خرید ماشین آلات مهندسی برای جبهه در داخل و خارج از کشور، سپاه و ارتش نیز همانند جهاد، واحدهای مستقلی برای این کار داشتند.
ج- ماشین آلات ادارات استانها
نحوهی دیگر تأمین ماشین آلات مهندسی جبهه، به این شکل بود که ماشین آلات ادارات استان، بر اساس بخشنامهی دولت که باید ۵% از امکانات ادارات در جبهه حضور داشته باشند، وپس از هماهنگی به جبههها ارسال میشدند.
طرحی در خصوص وابستگی کمتر به واردات ماشین آلات مهندسی
یکی از طرحهایی که در زمان جنگ مطرح بود، طرحی بود که براساس آن، دستگاههای دولتی به منطقه اعزام شده و به جای آنها از ماشین آلات مردمی برای آن اداره استفاده شود.
جمعبندی
ابتدای ورود به دفاع، سپاه نیز نونهال بوده و نیروهای بسیجی نیز عاشقانه، ولی بدون تجربه و با حداقل ماشین الات مهندسی وارد امور مهندسی رزمی دفاع مقدس شدند، ولی با به غنیمتیهای عراق و خریدهای محدود ونیز آموزشهای خودجوش به مرور از توان بسیار بالایی برخودار شده و توسط همین ماشین آلات محدود، کارهای گسترده و خارق العادهای صورت گرفت.
اقدامات و عملیات مهندسی رزمی که حاصل انگیزه اسلامی، تجارب و ابتکارات و خلاقیتهای رزمندگان مهندسی رزمی کشورمان در دوران دفاع مقدس با همین ماشین الات محدود بوده است؛ که تقریبا مشابه خارجی در جنگهای طول تاریخ نداشته یا بسیار کم بوده است.
پس از پایان جنگ تحمیلی، فقط از توان اجرایی ماشین الات و تجهیزات مهندسی وبخشی از نیروها در سازندگی کشور بکار گرفته شد. درحالیکه اگر از فکر و روحیه جهادی و قوه ابتکار و برنامه ریزی درکشور استفاده میشد؛ همانند دوران مقدس، شاهد تحولات بسیار عظیمی در حوزه فنی ومهندسی میشدیم و کیفیت امورمهندسی، بسیار فراتر از شرایط امروزی میشد؛ و بسیاری از معضلات حرفه مهندسی یا اساسا بوجود نمیآمد و کمتر میبود. ولازم است این تحول در گام دوم انقلاب اسلامی محقق شود.
گزارش از عبدالامیر ابراهیمی ـ سید جواد هاشمی فشارکی
انتهای پیام/
وضعیت ماشین آلات مهندسی در ابتدای جنگ
«در ابتدای جنگ تعداد تجهیزات مهندسی ارتش از تعداد انگشتان دست در هر گردان تجاوز نمیکرد. دو نوع بولدوزر در آن زمان در تمام ارتش داشتیم. یکی تراکتورهای کابلی قدیمی بود که برمی گشت به آن زمانی که سیستم هیدرولیک مطرح نبود و با استفاده از کابل، بیل بولدوزر بالا و پایین میرفت و بعدها یک بولدوزر ۷-۱۰ هیدرولیکی آمد که این هم از محل کمک نظامی مارشال آمریکا و از ویتنام به ما تعلق گرفت. این دو تا بولدوزر اساس کار ما را تشکیل میدادند. حدود پنج یا شش سال قبل از انقلاب اقداماتی انجام شد برای خرید تجهیزات مهندسی از روس ها.
نحوهی تأمین ماشین آلات مهندسی در دوران دفاع مقدس
با شناختی نسبی که از تجهیزات مهندسی روسیه وجود داشت، جهت تامین نیازهای ماشین آلاتی؛ با خرید ماشین الات روسی چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی از همان اول مخالفت همه محالفت کردند. زیرادر آن زمان به جز یک سری وسایل بی کفایت چیز دیگری نمیساختند.
بلدوزر
دو نوع بلدوزر از روسها خریدیم، یکی DOT۲۰۵ و دیگری T۱۳۰ بلدوزر نوع اول، بولدوزری بود با وزن ۴۰ تن و کلاً برقی بود. نیروی محرکه اش عبارت بود از موتور ۱۲ سیلندر، ژنراتوری به وزن ۶ هزار کیلوگرم را به حرکت در میآورد و این ژنراتور بعد از تولید برق DC، برق آن بعد از گذر از مدارهای مختلف و فیوزهای مختلف وارد یک الکتروموتوری در انتهای بولدوزر به وزن ۵۲۰۰ کیلو میشد و در نهایت آن باعث گردش نهایی و اسپراگت و شنیها میشدند. کلاً یک وسیلهی برقی بود. برای اولین بار روسهای یکی از این وسایل را در کنار سد کرج مورد آزمایش قرار دادند که بلافاصله بارندگی شد و باران نفوذ کرد و راننده را برق گرفت و راننده به داخل سد سقوط کردند.
از این بلدوزرها کماکان تعداد زیادی در واحدهای ارتش بود، ولی حتی بیل اینها متناسب با خاک جبهه نبود و همهی اینها در نهایت از کار افتادند و از بین رفتند. بعد از این بلدوزرها، بلدوزر دیگری از روسها خریدیم به نام T۱۳۰ که موتور آن تقریباً اقتباسی بود از موتور آمریکایی، ولی ضعیف ساخته شد. اینها را ما سوار قطار کردیم و به اندیمشک بردیم و در بالای اندیمشک همهی اینها دچار سوخت گیری موتور شدند و همهی اینها دوباره بدون اینکه کوچکترین فعالیتی داشته باشند از کار افتادند.
گریدر
بعد از این بلدوزرها به سراغ گریدر رفتیم، برای اولین بار گریدری با مدل DZ۹۸A از روسها خریداری کردیم؛ و به اندازهی یک ساختمان دو طبقه و سه طبقه ارتفاع داشت. ولی اولین بیلش را که به زمین گذاشت که زمین سختی را بتراشد، کلاچ آن سوخت و برای همیشه از کار افتاد. دلیلش هم این بود که در تمام گریدرهای دنیا فقط چرخهای عقب دارای نیرو است و چرخهای جلو فاقد نیرو است، ولی این گریدر برخلاف همه هر شش تا چرخش دارای نیرو بود لاستیکهای جلو همه یخ شکن بود به علت شرایط آب و هوایی شوروی؛ و وقتی تحویل ما شد.
این بلدوزر به محض اینکه با یک زمین سفت برخورد میکرد بکس باد میکرد، ولی کشش چرخهای جلو و کشش دیفرانسیل جلو باعث میشد که این گریدر بکس باد نکند و در نهایت برایند این نیروها به سیستم کلاچ این گریدر که از نوع خشک بود فشار وارد میکرد و میسوخت و از کار میافتاد که حتی اینها ده متر جاده را هم اصلاح نکردند و همه از کار افتادند و در داخل پادگانها ماندند. به علت اینکه خرید آنها هم توسط بخش خصوص به سادگی انجام پذیر میشد، همهی اینها بلاتکلیف رها شدند.
لودر
بعد از آن نوبت به خرید تعدادی لودر شد. لودرهای روسی که خریداری شد، به اندازهای ظرفیت اینها محدود بود که وقتی چند تا سرباز داخل بیل اینها قرار میگرفتند، انتهای لودر به حرکت در میآمد. یکی از اینها به بروجرد انتقال یافت و مسئولیت آموزش آن به عهدهی اینجانب بود. همین که شما وسیله را روشن نگه میداشتید و برای استراحتی میرفتید و میآمدید، دو سه مرتبه پیش آمد که لودر به علت نقص موجود در گیربکس حرکت کرده و ساختمانی را خراب کرد. این هم لودر بود که مطلقاً وارد جبهه شد و نه … بعد از آن کمپرسورهای روسی خریداری شد. کمپرسورهای بادی خریداری شد، ولی مطلقاً ابزار بادی به همراه نداشتند و هر قدر هم که در آن زمان مکاتبه کردیم، ابزار بادی آن را ندادند و اینها کماکان در پادگانها بلاتکلیف رها شد.
جرثقیل
تعدادی جرثقیل به نام K۱۶۲ روسی بود که خریداری شد و متأسفانه این جرثقیلها هم اکثرا برقی بود و اصلا ًبا فرهنگ رانندهی ما تجانس نداشت و بعد از مدتی آن هم از کار افتاد و یک بار ما نتوانستیم با این جرثقیلهای ۱۵ تن، عملا ۵ تن بار را بلند کنیم. یا فیوز آن میسوخت و یا ….
اینها همه قبل از جنگ انجام شد. خریده بودند که گردانهای مهندسی را با آن تجهیز کنند.
کمپرسی
تعداد زیادی کمپرسی روسی خریداری شد که اینها بیشتر از ۵۰۰ کیلو و یک تن بار که داخل اطاقشان بود، چکش قادر نبود برود بالا. درواقع اینها را برای تخلیهی آشغالهای پادگانها ساخته بودند. ولی هدف این بود که یگانهای مهندسی تقویت بشوند؛ و سایر وسایل روسی که ۱۰ تا ۱۲ نوع ما خریدیم، مطلقا اینها هیچ تأثیری در تقویت یگانهای مهندسی نداشتند…. این وسایل روسی نه تنها هیچ گونه نقشی در تقویت یگانهای مهندسی نداشتند بلکه بسیاری از نیروهای فیزیکی ما را هم عملاً به خودشان اختصاص میدادند. توان زیادی از نیروهای انسانی گردان مهندسی صرف نگهداری بی دلیل از اینها میشد. بالاخره اینها یک راننده میخواستند و …
آموزش
آموزش اینها در بروجرد نیز کماکان داده میشد، ولی هیچ کدام از اینها هیچ نقشی نداشتند و وقتی ما وارد جبهه شدیم صرفاً وسایلی که داشتیم همان دو نوع بولدوزر بود که در اوایل جنگ یک تعداد از شرکتهای مصادره شده مثل شرکت فیاتالیست و … به گردانهای مهندسی داده شد…. گردانهای مهندسی واقعاً با یک فقر مطلق تجهیزاتی به جبههها اعزام شدند. هیچ چیز نداشتند و ما در جبهه دیدیدم که واقعا این تجهیزات با این امکانات و این سازمان و این ساختار سیاسی، به هیچ وجه قادر به رفع نیازهای یک لشگر مطبوعه نبود…. بولدوزر DOT۲۵۰ صراحتاً در آئین نامه اش قید شده که در هر ساعت ۱۵ لیتر روغن از اگزوز آن بیرون میرود. از لحاظ بعد اقتصادی محکوم بود. همهی وسایل روسی اینطور بودند.
آنهایی که بنزینی بودند میبایست یک پمپ بنزین به دنبالشان راه میافتاد. با آن مصرفهای آنچنانی که در هر ۱۰۰ کیلومتر ۳۰ لیتر ۴۰ لیتر …
اینها در آن شرایط آب و هوایی ساخته شده بودند و اصلاً با شرایط آب و هوایی ما سازگاری نداشت.
در همان زمان اقدام به خرید تعداد زیادی برف روب شد. اینها را بین واحدها تقسیم کردیم که در مواقع بحرانی لااقل برای کمک به مردم بتوانند برف روبی کنند. به محض اینکه بیل آن با ۱۰ سانت برف روبرو میشد، فیوز گردون آنها میبرید و میایستاد عملاً اینها حتی قادر نبودند یک متر برف روبی کنند؛ که بعد از انقلاب اینها را به صورت توافقی به شهرداری تهران دادند و شهرداری تهران مطلقا نتوانست از آنها استفاده کند و انداخت به کنار و فرسوده شدند و …
در سال ۶۲ که بعد از اینکه ما تمام کشورها را محک زدیم، دیدیم که وسایل کوماتسو جانشین خوبی برای وسایل کاترپیلار میخواهد شود، ما اقدام کردیم به خرید حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ دستگاه مهندسی در سال ۶۲ و از آن زمان بود که نقطهی عطفی بود در تجهیزات مهندسی و تقویت یگانهای مهندسی.»
نحوه تأمین ماشین آلات مورد نیاز جبههها
ماشین آلات مورد نیاز جبهه، از راههای مختلفی تأمین میگردید که عبارت بودند از «کمکهای مردمی در داخل و خارج از کشور»، «خریداری از شرکتهای داخلی و خارجی»، «ماشین آلات ادارات استانها» که در ادامه بیان شده است:
الف -کمکهای مردمی در داخل و خارج از کشور
در اوایل جنگ، ماشین آلات مهندسی مورد نیاز جبهه به شدت کم بود و برای رفع نیاز جنگ، گروهی از پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی به نقاط مختلف کشور رفته و ماشین آلات مورد نیاز جبهه را از مردمی که این ماشینها را به جبهه اهدا میکردند. یکی دیگر از منابع تأمین ماشین آلات مهندسی، کمکهای مردمی در خارج از کشور بود که آمار دقیقی از این کمکها در دست نیست.
در این رابطه یکی از مسئولین ماشین آلات پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی میگویند: “مردم دبی مقدار زیادی لوازم مجانی برای ما تهیه کردند و فرستادند همانند لاستیک، لوازم یدکی موتوری و … بچههای زیادی بودند در آنجا که برای ایران کار میکردند و به طور مجانی قطعات میفرستادند، بارها شده بود که یک لنج را پر کرده بودم از لوازم یدکی و ماشین و میآوردم در ایران تخلیه میکردم…. به ما گفتند که مقداری کمکهای مردمی در کویت جمع شده و حدود ۷۰ کمپرسی شد که فرستادند به دبی و ما هم در دبی تحویل گرفتیم و آوردیم. ”
ارگانهای دیگری غیر از جهاد نیز در جمع آوری کمکهای مردمی نقش داشتند.
ب- خریداری از شرکتهای داخلی و خارجی
باتوجه به اینکه نیاز جبهه بیش از این بود که با ماشین آلات اهدایی مردم، تأمین شود، لذا از شرکتهایی که در واقع نمایندگان شرکتهای خارجی در ایران بودند، ماشین آلات مهندسی رزمی و قطعات آن خریداری میشد.
پس از چندی تصمیم بر این شد که ماشین آلات مهندسی و قطعات مورد نیاز آن، به جای اینکه از شرکتهای نمایندگی آنها در ایران خریداری شود، مستقیماً از شرکتها در خارج از کشور خریداری شود. دلایل این اقدام عبارت بودند از:
قیمت بالای ماشین آلات و قطعات خریداری شده در داخل که این تفاوت قیمت بین ۴۰ تا ۶۰ درصد بود.
ضعیف عمل کردن برخی از اینگونه شرکتها
لذا نمایندگانی از ایران به کشورهایی همچون ژاپن، دبی، کویت، لهستان، آلمان و… ارسال میشد و ماشین آلات و قطعات مورد نیاز، با قیمت مناسب خریداری میگشت که این کار تا آخر جنگ ادامه داشت.
البته پس از چندی واحدهای سازمانی مستقلی در جهاد، سپاه و ارتش بوجود آمد که مسئولیت خرید ماشین آلات و قطعات مهندسی را برعهده داشتند.
نمایندگان ایران از طریق ارگانهای مختلفی همچون پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی، سپاه، ارتش ارسال شده و سعی مینمودند تا مستقیماً از شرکت سازندهی ماشین یا قطعهی مورد نظر خریداری کنند.
به عنوان مثال اگر قطعهی بوش یا پیستون توسط کارخانهی ایزومی ساخته میشد و پس از ساخت، برای نصب در ماشین آلات مهندسی، به شرکت کوماتسو در ژاپن انتقال داده میشد، هنگام خرید ماشین آلات مهندسی از شرکت کوماتسو، قطعات مورد نیاز، دیگر از این شرکت خریداری نمیشد؛ بلکه از شرکت ایزومی که سازندهی این قطعات بود، تهیه میشد تا قیمت و هزینه پایینتر بیاید.
شرکتهایی که عموماً ماشین آلات مهندسی از آنها خریداری میشد، عبارت بودند از:
شرکت کوماتسو در ژاپن
شرکت میتسوبیشی در ژاپن
شرکت کاترپیلار در ژاپن (تحت لیسانس آمریکا)
شرکت ایزومی در ژاپن (قطعات ماشین آلات مهندسی را تولید میکرد)
شرکت بنز در آلمان
شرکت اینترناش در لهستان
شرکت بنز خاور در ایران (برخی از ماشین آلات، همچون کامیون مایلر و ۹۱۱ تا آخر جنگ، اغلب از شرکت خاور در ایران که نمایندهی آلمان بود، خریداری میشد)
شرکت گواه در ایران (قطعات بنز مایلر از این شرکت خریداری میشد)
شرکت خیبر در ایران (نمایندهی رسمی کوماتسو بود، ولی آنقدر ضعیف عمل کرده بود که شرکت کوماتسو مستقیماً به عنوان نماینده آن را قبول نداشت)
از محدودیتهایی که در این زمینه وجود داشت و باید به آن اشاره شود، تحریمهایی بود که ایران در آن قرار داشت و بعضاً نمیتوانست مستقیماً از شرکت سازنده در آن کشور خرید کند و میبایست از نمایندگیهایی که در کشورهای دیگر وجود داشت خرید نماید که باعث بالا رفتن قیمت دستگاه میشد.
از آنجا که خریدهایی که توسط نمایندگان صورت میگرفت، تنها از یک ارگان و زیرنظر یک واحد مدیریت نمیشد، بعضا وزارت بازرگانی با اختلافاتی از نظر قیمتی مواجه میگشت که در پی آن، نمایندگانی را که ماشین آلات را گرانتر خریداری کرده بودند، مجبور میکرد تا از شرکتهایی که ماشین آلات را با قیمت مناسبتر میفروختند، خریداری نمایند.
لازم به ذکر است که در زمینهی خرید ماشین آلات مهندسی برای جبهه در داخل و خارج از کشور، سپاه و ارتش نیز همانند جهاد، واحدهای مستقلی برای این کار داشتند.
ج- ماشین آلات ادارات استانها
نحوهی دیگر تأمین ماشین آلات مهندسی جبهه، به این شکل بود که ماشین آلات ادارات استان، بر اساس بخشنامهی دولت که باید ۵% از امکانات ادارات در جبهه حضور داشته باشند، وپس از هماهنگی به جبههها ارسال میشدند.
طرحی در خصوص وابستگی کمتر به واردات ماشین آلات مهندسی
یکی از طرحهایی که در زمان جنگ مطرح بود، طرحی بود که براساس آن، دستگاههای دولتی به منطقه اعزام شده و به جای آنها از ماشین آلات مردمی برای آن اداره استفاده شود.
جمعبندی
ابتدای ورود به دفاع، سپاه نیز نونهال بوده و نیروهای بسیجی نیز عاشقانه، ولی بدون تجربه و با حداقل ماشین الات مهندسی وارد امور مهندسی رزمی دفاع مقدس شدند، ولی با به غنیمتیهای عراق و خریدهای محدود ونیز آموزشهای خودجوش به مرور از توان بسیار بالایی برخودار شده و توسط همین ماشین آلات محدود، کارهای گسترده و خارق العادهای صورت گرفت.
اقدامات و عملیات مهندسی رزمی که حاصل انگیزه اسلامی، تجارب و ابتکارات و خلاقیتهای رزمندگان مهندسی رزمی کشورمان در دوران دفاع مقدس با همین ماشین الات محدود بوده است؛ که تقریبا مشابه خارجی در جنگهای طول تاریخ نداشته یا بسیار کم بوده است.
پس از پایان جنگ تحمیلی، فقط از توان اجرایی ماشین الات و تجهیزات مهندسی وبخشی از نیروها در سازندگی کشور بکار گرفته شد. درحالیکه اگر از فکر و روحیه جهادی و قوه ابتکار و برنامه ریزی درکشور استفاده میشد؛ همانند دوران مقدس، شاهد تحولات بسیار عظیمی در حوزه فنی ومهندسی میشدیم و کیفیت امورمهندسی، بسیار فراتر از شرایط امروزی میشد؛ و بسیاری از معضلات حرفه مهندسی یا اساسا بوجود نمیآمد و کمتر میبود. ولازم است این تحول در گام دوم انقلاب اسلامی محقق شود.
گزارش از عبدالامیر ابراهیمی ـ سید جواد هاشمی فشارکی
انتهای پیام/
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار