به گزارش خبرگزاری بسیج در کرمان ، فروردین سال 39 بود که روستای سعدی فرزندی را به خود دید که بعدها آبرویی ویژه به این روستا بخشید. پدر نامش را محمد مهدی گذاشت و از همان کودکی علاقه عجیبی به یادگیری قران و احکام داشت و آنقدر این علاقه نمایان بود که دیگر همه آن را به عنوان ویژگی محمد مهدی می شناختند و برایشان جالب بود که یک کودک اینگونه است.
با اینکه مهدی کودکی بیش نبود اما جسارتی داشت که او را از هم سن و سال هایش جدا می کرد و همین مساله باعث پیش آمدن حوادث متفاوت در زندگی اش شده بود و با بزرگ شدنش این ویژگی اخلاقی اش هم رشد می کرد طوری که در روزهایی که اعتصابات و تظاهرات مردم اوج گرفته بود، با اینکه مهدی هنوز نوجوان بود اما می توانستی این صفت بارز را به خوبی در رفتارش ببینی و حضورش را به عیان در جریان مبارزات مردمی علیه رژیم شاه درک کنی.
مهر ماه 57 بود که مسجد جامع کرمان به دست عوامل رژیم به آتش کشیده شد و مهدی مانند بسیاری دیگر از مردم کرمان علیه این توطئه رژیم به مقابله برخاست.
با پیروزی انقلاب اسلامی توطئه از هر سو انقلاب نوپا را نشانه می رفت که مهدی با وجود کم سن و سالی اش، برای فرونشاندن توطئه ضدانقلاب راهی کردستان شد و در جریان عبور ماشینش از روی مین از ناحیه دست و سر زخمی شد.
مهدی در نقش یکی از فرماندهان سپاه کرمان با برنامه ریزی و تدبیر توانست بخش بسیار زیادی از توطئه های اشرار را در منطقه کویر خنثی کند.
تازه بیست و یک ساله شده بود که در قامت یکی از فرماندهان سپاه کردستان (شهرستان مهاباد) توانست با درایت صلح را در منطقه پیاده کند.
عملیات حصر آبادان بود که مهدی با اسلحه خالی توانست سه عراقی را اسیر کند.
مهدی معاون طرح و عملیات لشکر 41 ثارالله بود اما
حاج قاسم می گفت: او کلید لشکر بود، در جبهه همه کاری می کرد، رانندگی، کارهای اطلاعاتی و... .
عملیات والفجر ۴ در واپسین روزهای آبان ۱۳۶۲ در منطقه پنجوین و با هدف متصل کردن ارتفاعات سورن به سورکوه به اجرا درآمد. عملیاتی که نقطه رهایی مهدی کازرونی معاون طرح و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله (ع) و از دوستان و همرزمان سردار حاجقاسم سلیمانیبود.
شهیدی که حاجقاسم در وصفش اینگونه میگوید: «او کلید لشکر بود.» بسیاری از رزمندگان و همرزمانش، شهید محمدمهدی کازرونی را انسانی شجاع و بصیر میشناسند. حاجمهدی کازرونی در عملیات حصر آبادان مجروح شد و توانست با اسلحه خالی و مجروحیتی که داشت چند عراقی را اسیر کند، روی دوش یکی از آنها سوار شود و به سمت نیروهای خودی حرکت کند.
کتابهایی نظیر «ذرهای ترس»، «یک مرد یک شهر» و «روزهای سخت نبرد» در مورد ایشان منتشر شده و همچنین کتاب «داستان مصدر» که روایتی است از زندگی پدر برای کودکان و به همت کنگره حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به چاپ رسیده است.
موشن گرافیک یاران حبیب روایت شهید محمد مهدی کازرونی می پردازد که در مرکز تولید و نشر دیجیتال انقلاب اسلامی استان کرمان تولید شده است.
در این موشن گرافی ضمن معرفی شهید محمد مهدی کازرونی به شجاعت این شهید بزرگوار اشاره می کند شهید که به جرم آزادی مردم کردستان برای سرش در سال 60 جایزه 400 هزار تومانی تعیین می کنند که معادل ۱۴میلیارد ریال امروزه می باشد
در بخشهایی از وصیتنامه شهید محمد مهدی کازرونی سفارش کردهاند که: «پیشبرد تمام کارهای یک سازمان یا یک گروه و یا یک دسته و به هدف رسیدن آن در مرحله اول متضمن امر ولایت است. مسائل امنیتی، چون اماناتی نزد شما عزیزان هستند، امانت را حفظ کنید. هدفها یکی است. قدر همدیگر را بدانید. دوستی و اخوت اسلامی را پیشه خود سازید. در مقابل دشمن حتماً سلاح در مقابل سلاح نباید باشد بلکه ایثار و ایمان هم شرط است.»