به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، «استکبار» که در ادبيات سياسي انقلاب اسلامي به طور مکرر آمده، از تعاليم قرآن کريم مايه ميگيرد. اين واژه که مفهوم آن اظهار علو و برتري در زمين و بر ديگران بزرگي فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است، در آيات مختلف قرآني و براي نماياندن ماهيت قدرتهاي استکباري در هر عصر و زمان و معرفي خصال و صفات و روحيات و عملکردهايشان مطرح ميگردد. بیش از 1500 آیه قرآن در مورد دشمنشناسی است که 300 آیه آن در مورد منافقین و 48 آیه پیرامون استکبار میباشد.
بررسی ریشههای قرآنی استکبارستیزی و جستجوی آن در سیره و سنّت، گویای این است که فرد مسلمان نمیتواند نسبت به طاغوت و مستکبرین بیتوجه باشد و با رویکردی همواره مسامحهآمیز و سازشکارانه با آنان مواجه شود. این موضوع از مبانی فقهی محکمی نیز برخوردار است و از جمله مبانی آن، قاعده نفی سبیل که برگرفته از آیه چهار سوره نساء: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا» است، و یا حدیث پیامبر اسلام(ص)، «الإسلام يَعْلوا و لايُعْلي (عليه) و قال تعالي: و كلمةُ اللهِ هِيَ الْعُلْيا بَيانُه: و جَعَلَها كلِمَةً باقيةً في عَقِبِهِ»، که بر برتری اسلام بر هر آیین و مکتبی تأکید دارد، از جمله مبانی اسلامی و فقهی است که اجازه نمیدهد، مسلمین با مستکبرین، ارتباط گیرند، مگر آنکه مستکبر ویژگی استکباریاش را کنار گذارد.
برخی از آیات قرآن، همچون آیه 76 سوره نساء: «الذين آمنوا يقاتلون في سبيل الله والذين كفروا يقاتلون في سبيل الطاغوت فقاتلو أوليا الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفاً»، از ضرورت مقابله نظامی با مستکبرین سخن میگویند؛ برخی از آموزههای قرآنی ( همانند چگونگی برخورد حضرت موسی(ع) با فرعون) مبارزه فرهنگی با استکبار، بهمعنای آگاهسازی افکار عمومی جامعه تحت سلطه از ظلم و استبداد طاغوت را به ما میآموزد و بخش زیادی از آیات قرآنی خطاب به پیامبر گرامی اسلام (ص)، ترکیبی از روشهای نظامی، فرهنگی و حتی اقتصادی را در مقابله با استکبار آموزش میدهند و تشخیص استفاده از کدام روش در هر موقعیتی را به پیامبر و رهبر دینی جامعه واگذار میکند. براین اساس، در متن حاضر تلاش میشود تا الگوی قرآنی مواجهه با استکبار، تشریح و تبیین شود.
استکبار ستیزی در منظر بنیانگذار کبیر انقلاب
يکي از مشخصههاي بارز انديشه سياسي حضرت امام خميني(ره) تلاش براي وارد کردن واژهها و مفاهيم قرآني و اسلامي در ادبيات سياسي انقلاب اسلامي بود که از جمله مهمترين آنها، واژه استکبار است. حضرت امام(ره) از همان آغاز نهضت، نوک حمله تهاجم خود را به سوي استکبار جهاني و در رأس آن آمريکاي جنايتکار نشانه رفت و نهضت اسلامي خود را مبتني بر "دکترين استکبارستيزي" بنيان نهاد؛ آموزهاي قرآني که يکي از مهمترين اهداف ارسال انبياء و اوصياء الهي در طول تاريخ شمرده ميشود. البته حضرت امام(ره) تنها در مقام توصيف ويژگيهاي استکبار جهاني باقي نماند و با بصيرت و آگاهي و شجاعت تمام آمريکاي جنايتکار را به عنوان رأس استکبار جهاني معرفي و مورد خطاب قرار داد. رهبرکبير انقلاب اسلامي با فرياد برآوردن آنکه «همه بدبختي ما از آمريکاست» از خوي تجاوزطلبي و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استکبار چنين سخن گفت: «خيال نكنيد كه روابط ما با امريكا و روابط ما با نميدانم شوروي و روابط ما با اينها يك چيزي است كه براي ما يك صلاحي دارد. اين مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندي براي بره نيست، اينها ميخواهند از ما بدوشند، اينها نميخواهند به ما چيزي بدهند.» صحيفه امام، ج10، ص 360، 4/8/1358
ايشان با صراحت تمام آمريكا را «شيطان بزرگ » ناميده و اعلام ميدارند: «آمريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است» همان، ج 13، ص 212، 21/6/1359. و از ملت ايران و ملل مسلمان و محروم جهان چنين خواستند: «هرچه فرياد داريد سر آمريكا بكشيد.» همان، ج 13، ص 212، 21/6/1359 و همه مبارزان جبهه توحيد در سرتاسر جهان را اين گونه بشارت دادند: «اگر دقيقا به وظيفه مان كه مبارزه با آمريكاي جنايتكار است ادامه دهيم فرزندانمان شهد پيروزي را خواهند چشيد.» همان ج 15، ص 171، 15/6/1360. حضرت امام(ره) در اين مسير تلاش کرد تا با نمادسازي، جبهه مبارزه با استکبار جهاني را تثبيت کرده و بسط دهد.
تلاش استکبار برای خاموش کردن موتور اسلام ناب
قرآن بارها و با تعابیر مختلفی پیوند و دوستی و رکون به دشمنان و نادیده گرفتن کینه و دشمنی آنها را مذمت کرده و در کنار دعوت به توحید، کفر به طاغوت و در کنار تولّی، تبری و لزوم مرزبندی با قدرتهای ستمگر و ظالمان را مورد تاکید قرار داده است که نادیده گرفتن این هشدارها و دستورات الهی سبب تجرّی و جرأت یافتن و ادعاهای واهی پیش روی استکبار شده است. قرآن در آیه 217 سوره بقره تقابل و جنگ استکبار با شما را به دلیل مسائل دینی و مبانی اعتقادی می داند و می فرماید: «وَالْفِتْنَهُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان باز ميدارد) حتي از قتل بالاتر است و مشركان، پيوسته با شما ميجنگند تا اگر بتوانند شما را از آيينتان برگردانند.
در این خصوص مقام معظم رهبری بارها تصریح کردهاند که موضوعاتی مانند انرژی هستهای و مسئله موشکی و حقوق بشر برای دشمنان بهانه است و هدف اصلی استکبار خاموش کردن موتور حرکت انقلاب؛ یعنی اسلام و تسلط یافتن بر کشور و مردم است. هدف استکبار در طول سالیان متمادی، سرنگونی نظام اسلامی بوده است. اگر در نحوه برخورد استکبار با ایران اسلامی تأملی صورت گیرد، تلاش برای استحاله و نابودی اسلام، کاملاً مشهود و ملموس است. در این باره در آیات اول و دوم سوره ممتحنه آمده است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ ... إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ»
اي كساني كه ايمان آوردهايد دشمن من و دشمن خويش را دوست خود قرار ندهيد. شما نسبت به آنها اظهار محبت ميكنيد، در حالي كه به آنچه از حق براي شما آمده كافر شدهاند. اگر آنها بر شما مسلط شوند، دشمنتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدي بر شما ميگشايند و دوست دارند شما به كفر باز گرديد. براین اساس، جبههی استكبار به خيال خود ميخواهد روح و نرمافزار انقلاب را از آن بگيرد و موتور حركت نظام اسلامي را خاموش كند تا زمينه و فرصت براي تهاجمهاي ديگر فراهم گردد.
چرا تعامل با آمریکای مستکبر نه؛ ولی با روسیه و چین آری!
امروزه یکی از شبهاتی که توسط رسانههای معاند مطرح میشود، این است که اعلام میدارند سیاست نه شرقی و نه غربی اول انقلاب در ایران از بین رفته است و اگر ایران با آمریکا تعاملی ندارد در عوض به کشورهای دیگر مثل روسیه و چین باج میدهد. این شبهه در حالی مطرح میشود که هماکنون مدل رفتاری کشوری مستکبر مثل آمریکا با کشورهایی مثل روسیه و چین کاملاً متفاوت است. اهداف غرب در برخورد با ایران، از بین بردن گفتمان دینی و اسلامی است، اما کشورهایی مثل چین یا روسیه به دنبال نابودی دین اسلام نیستند و مقایسه کشورهای غربی مثل آمریکا با کشورهایی مثل روسیه و چین قیاس مع الفارق است. در این زمینه، خداوند در قرآن مسیری را پیشروی ملتهای اسلامی قرار میدهد و تعامل و ارتباط با کفاری که با دین اسلام در ستیز هستند را ممنوع میکند و هیچ خردهای در خصوص تعامل با سایر ملتها که به دنبال آسیب زدن به اسلام نیستند، نمیگیرد. «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ... .» خدا شما را نسبت به كساني كه در امر دين با شما پيكار نكردند نهي نميكند. «إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ» (ممتحنه 8و9) تنها شما را از دوستي كساني نهي ميكند كه در امر دين با شما پيكار كردند. بنابراین، نمی شود گفت چرا نظام اسلامی با برخی کشورهای کافر ارتباط و تعامل دارد و با برخی دیگر نه؛ زیرا شاخص و ملاک تعامل آنها با دین و ماهیت اسلامی انقلاب است.
رضایت مستکبرین غیر ممکن است
نخستين گام دشمن ديدن استكبار، غفلت نكردن از تقابل و جنگ هميشگي مستكبران با جبهه انقلاب ميباشد. استكبار بر اساس خُلق و خوي استكباريش جز به تسليم كردن امتها و پذيرش سلطه مستكبرانهاش و حذف هر رقيبي راضي نميباشد و در همان حالي كه يك دست خود را براي مذاكره و دوستي دراز ميكند، با دست ديگر آن را نقص و حمله مينمايد. لذا باید دشمن را دشمن دید و به او سوء ظنّ داشت؛ چرا که سوءظن به همه اقدامات او موجب هشياري، حفظ روحيه مبارزاتي و فرهنگ جهادي و بازي نخوردن از سوی وي ميباشد. اين واقعيتي است كه قرآن با تعابير مختلفي مسلمانان را نسبت به آن آگاه كرده است؛ گاهي سفارش مي كند كه شيطان و اياديش را دشمن ببينند «إِنَّ الشَّيْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا فاطر/6»، گاهي خطاب به پيامبر(ص) و رهبري جامعه ديني مي فرمايد: « وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ بقره 120» هرگز يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد تا (بطور كامل تسليم خواسته هاي آنها شوي و) از آئين (تحريف يافته) آنان پيروي كني. بگو هدايت تنها هدايت الهي است و اگر از هوي و هوسهاي آنها پيروي كني، بعد از آنكه آگاه شدهاي هيچ سرپرست و ياوري از ناحيه خدا براي تو نخواهد بود.
بنابراین، دشمنان اهل منطق و تعامل بُرد بُرد نیستند و به کمتر از استعمار و تسلیم شدن شما در برابر اراده خود راضی نمیشوند. نمونه راضی نشدن را در مسئله مذاکرات هستهای بارها دیدهایم. از دست دادن مؤلفههای قدرت در ایران اسلامی یکی پس از دیگری (دادن امتیازات هستهای) باعث شد که آمریکای مستکبر روز به روز جریتر شده و در تلاش برای نابودی سایر مؤلفههای قدرت مثل مسئله موشکی و مسائل منطقهای و... باشد. مطمئنا اگر همه مؤلفهها و دستاوردهای کشورمان در راستای رضایت مستکبرین باشد، بازهم به هیچ وجه امکان راضی شدن دشمن از ما وجود نخواهد داشت مگر آنکه به طور کامل گفتمان انقلاب و اسلام ناب از بین برود و ملت مسلمان ایران را از دین و آیین خود باز بدارد. در این زمینه، باز قرآن میفرماید:
«وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى يَرُدُّوکُمْ عَنْ دينِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا» بقره/217
بنابراین، جنگ جبهه كفر و استكبار تا زماني كه اگر بتوانند شما را از دين و اصولتان جدا كنند، ادامه دارد. برخی افراد بیبصیرت و غافل، دشمنان و استکبار را اهل دوستی میدانند و معتقدند از طریق مذاکره و گفتگو میتوان مستکبرین را قانع کرد و آنها را در مسیر درست قرار داد. این نوع تفکر نه تنها هیچ منفعتی نخواهد داشت، بلکه بيشترين فرصت را به جبهه استكبار ميدهد و توطئههاي او را توهم مينماياند. حضرت امیر(ع) پس از انتقاد نسبت به غفلت مسلمانان از تهاجمات دشمن ميفرمايد: «إنَّ أَخَا اَلْحَرْبِ اَلْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ نهج البلاغه نامه 62 » و همانا برادر جنگ، بيدارى و هوشيارى است، هر آن كس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابيد.
چگونگی مواجهه با استکبار
دربارهی الگوی قرآنی مواجهه با استکبار، حداقل میتوان به 10 شیوه و دستورالعمل قرآنی متقن و حکیمانه اشاره کرد:
براین اساس، به همان ميزان كه ضعف نشان دادن و انفعال به جبهه مقابل جرأت و جسارت حمله و تجاوز ميدهد، پيشرفتهاي علمي و كسب آمادگيهاي روحي و تقويت توانمنديهاي عملي و نمايش اقتدار ملي در عرصههاي نظامي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي، يأس و اضطراب و ترس را در جبهه استكبار بيشتر ساخته و خواب راحت را از آنها ميگيرد و لذا طاغوتها و سردمداران جبهه استكبار تلاش ميكنند مردم را تحقير و تضعيف كنند تا فرمان آنها را ببرند و سلطه آنها را بپذيرند. قرآن در توصيف سمبل استكبار و استبداد فرعون ميفرمايد:«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهْ زخرف/54»
بنابراین، از دشمن نباید جز دشمنی انتظار داشت. شیوهها و راهبردهای او تغییر میکند، اما حمله و نقشه و دشمنی او همیشگی و دائمی است. مخصوصاً دشمنی که میبیند انقلاب اسلامی موجودیت او را به خطر انداخته و چهل سال است او را به عقبنشینی وادار کرده و گفتمان مقاومت و استکبارستیزی را در جهان نهادینه ساخته است. آنچه مهم است این است که نباید از دشمنان و نوع حملات آنها غفلت کرد و نسبت به آنها خوش گمان و منفعل گردید و موضع تقابل و مبارزه را از دست داد؛ زیرا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا در حقيقت شيطان دشمن شماست شما [نيز] او را دشمن گيريد.
ذکر یهود و نصاری در این آیه از باب نمونه است، و گرنه شکی نیست که ولایت هیچ کافری هم نباید پذیرفته شود. وقتی یاری گرفتن از کفار (استکبار) مورد نهی قرآن است، قطعاً در روابط و سیاست خارجی، نیز پذیرش ولایت و سلطه اهل کتاب و کفار نیز ممنوع است. نکته بسیار مهمی که در این آیه است آن است که هرچند بین یهود و نصاری اختلاف شدید وجود دارد، اما پیوند آنها بخاطر نابودی اسلام است و آنها تنها نسبت به تعهدات میان خودشان شاید وفادار باشند اما نسبت به تعهدات با مسلمانان هرگز پایبند نیستند. بر اساس این آیه، دولتهای اسلامی همانند عربستان و امارات و...که ولایت و سلطه کفار را پذیرفتهاند، خودشان خصلت استکباری به خود گرفته و در راستای منافع استکبار جهانی گام بر میدارند که نمونه آن را در نسلکشی ملت یمن شاهدیم. درواقع، این کشورها خود در اردوگاه استکبار در حال ایفای نقش هستند.
در همین راستا باید به نهراسیدن از هجمههای تبلیغاتی و روانی دشمنان هم اشاره کرد. از جو سازیها و هجمههای تبلیغاتی ( مانند آنچه تحت عنوان اجماع جهانی و قطعنامههای بینالمللی مطرح می کنند) هراسی نداشته باشید که شما خدا را دارید. قران در توصیف پیروان رسول خدا می فرماید: «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ آل عمران 173 » اينها كساني بودند كه (بعضي از) مردم، به آنها گفتند: «مردم ( لشكر دشمن) براي (حمله به) شما اجتماع كردهاند؛ از آنها بترسيد!» اما اين سخن بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را كافي است و بهترين حامي ما است.»
خوشبینی به استکبار یکی از معضلات جبرانناپذیر برای ملتها است. وقتی این آیه را مطالعه میکنیم به گونهای است که گویی امروز نازل شده است. در این آیه، خداوند مؤمنین را از خوشبینی به دشمن باز میدارد و آنها را به هوشیاری در برابر دشمن فرا میخواند و اعلام میدارد که نباید دشمن را محرم خود قرار داد و به او اعتماد کرد. براین اساس، رهبر معظم انقلاب بارها فرمودهاند که به آمریکاییها اعتمادی نیست و نباید خوشبین بود؛ چرا که دشمن هر کاری از دستش برآید علیه ملتهای مسلمان انجام میدهد و دوست دارد که ملتهای مسلمان در سختی و مشقت باشند. استکبار خود را مدافع حقوق بشر معرفی میکند اما از طرفی جهت درمان بیماران لاعلاج، حتی دارو را تحریم میکند و انواع تحریمها و تهدیدها را علیه ملت ایران اعمال میکند.
دشمنی استکبار از مدل سخنانشان آشکار است. برای نمونه امروزه سیاستمداران آمریکا به عنوان «من دون» رسماً علیه نظام اسلامی سخن میگویند و بحث سرنگونی نظام را مطرح میکنند، اما متأسفانه عدهای با توجه به همه این وقایع، باز هم امید به گشایش از طرف غرب دارند. در حالی که خداوند دستور میدهد تا با تعقل نیت پلید دشمن را بشناسید. در آیه 119 سوره آل عمران نیز بار دیگر بغض و کینه دشمنان را تبیین میکند و خطاب به مؤمنین میفرماید که به دشمنان بگویید از شما عصبانی باشد و از این عصبانیت بمیرد: « هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِآل عمران 119 » آگاه باشید، چنانچه شما آنها را دوست میدارید آنان شما را دوست نمیدارند، و شما به همه کتب آسمانی ایمان دارید، و آنها در مجامع شما اظهار ایمان کرده و چون تنها شوند از شدت کینه بر شما سر انگشت خشم به دندان گیرند. بگو: بدین خشم بمیرید، همانا خدا از درون دلها آگاه است.
در قرآن بارها تاکید شده است که نباید به دشمنان متکی شد و عزت و اقتدار را در ارتباط و تعامل با آنان جستجو کرد؛ چرا که این اتفاق نشانه نفاق و رفتار منافقانه است و قرآن در این باره می فرماید: «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا نساء 139 » همانان كه غير از مؤمنان كافران را دوستان [خود] مى گيرند آيا سربلندى را نزد آنان مى جويند [اين خيالى خام است] چرا كه عزت همه از آن خداست. در همین راستا باز قرآن میفرماید:« َیا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا نساء 144 » اي كساني كه ايمان آوردهايد، كافران را بجاي مؤمنان، ولي و تكيهگاه خود قرار ندهيد. آيا ميخواهيد (با اين عمل) دليل آشكاري بر ضرر خود در پيشگاه خدا قرار دهيد؟!
جبهة استكبار با اين تحليل كه اولاً آنچه نميگذارد موتور اسلام خاموش و تحريف شود ولايت است و ثانياً ولايت بدون امت اقتدار و فرصت مبارزه ندارد و امت بيامام خطر ندارد و در مبارزه و جنگ با استكبار ثبات قدم نخواهد داشت، ولي هرگاه امام و امت به هم متصل گرديدند و امت از فرماندهي و مديريت جبهه انقلاب فرمانبري كامل داشتند، هيچ قدرتي را ياراي مقابله با آنها نيست، تلاش ميكنند پيوند و اتصال امت با ولايت را مورد تهاجم و حمله قرار دهند و با جدا كردن مردم از رهبري آنها را از جهاد و مبارزه بازدارند و بلكه در جبهه خود درآورده و پياده نظام خويش سازند.
در پایان به وعدهی خداوند به مؤمنین اشاره کرد. خداوند به مومنان وعده قطعی داده که در صورت ایستادگی و مقاومت در جبهه حق، آنان را مورد حمایت قرار داده و از سختیها خارج و پیروزی حتمی را نصیب آنان گرداند، «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا» حج 38، «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» شرح5 و6، « ... سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» طلاق7، «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ» حج40، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ» محمد 7، «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ» روم 47
پس اگر پایبندی به ایمان را با همه لوازمش از جمله جهاد و استقامت رعایت کنیم، حق سست شدن و هراسیدن در این میدان را نداریم؛ چرا که خدا با مومنان است و از آنان دفاع میکند، « وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ» آل عمران 139، و اینجاست که دیگر از قلت عدد و کمی تعداد و محدودیت همپیمانان، خوفی نخواهیم داشت ، چون کسی که خدا با اوست پیروز است ولو آنکه همه دنیا مقابل او باشد، «... كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ». بقره 249 آیاتی که ذکر شد و بسیاری از آیات دیگر بخوبی نشان میدهد که مبانی اعتقادی و فکری مواضع حکیمانه و قاطع و انقلابی و بر حق رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) بر اساس مبانی کلام وحی و قرآن است و سزاوار است که خدا را بخاطر این نعمت بزرگ شاکر باشیم و با ولایت محوری کامل و مطلق حرکت در صراط مستقیم خویش را تضمین کنیم. ان شاءالله
انتهای پیام/