به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمان،«كرامت شمسالدينی» يكم ارديبهشت 1340، در روستای گنجان از توابع شهرستان «رابر» متولد شد. وی خواندن و نوشتن را در مكتب آموخت. سال 1358، ازدواج كرد و صاحب یک پسر شد. پاسدار بود، سرانجام شانزدهم آذر 1360، در بستان به شهادت رسيد.
در ادامه بخشهایی از وصیتنامه شهید «شمسالدينی» را میخوانید:
سپاس خدایی که در زمان مردی از تبار هابیلیان و از دودمان حسین (ع) زندگی کردم و در دوران مبارزات امت قهرمانمان با رژیم منفور آرزویش را داشتم، لکن مصلحت خداوند بود که علیرغم زمینههای فراوان برای شهادت شهید نشدم.
پس از پیروزی انقلاب خونبار به رهبری امام خمینی عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدم و در این نهاد جوشیده از متن تودههای مردم محروم و مسلمان است که می توانم شهادت را جویا شوم و خوشحال هستم که در این نهاد مردمی کار می کنم و شغلم نیز شغلی است که امام خمینی فرموده اند از بهترین شغل ها می باشد.
اینک که در دوران جنگ هستیم بر خود لازم دانستم که بر حسب وظیفه شرعی خودم چند کلمه ای به عنوان وصیت به بستگان خود تذکر دهم. اولا دوستان و آشنایان و کسانی که به نحوی با آنها آشنایی داشته ام می خواهم که هر بدی از من دیدید به خاطر خدا مرا ببخشید و ثانیا پدر و مادر عزیزم شمایی که مرا تربیت کرده اید و بخاطر من رنج های طاقت فرسایی تحمل نموده اید به شما بشارت می دهم راهی را که اینجانب انتخاب نمودم، انشاالله راه ائمه اطهار و راه شهداست.
تنها خواهشم از شما این است که اولا حلالم کنید و ثانیا در شهادتم بی تابی نکرده و با روحیه ای بسیار عالی و اتکا به نیروی ایمانتان الگو و نمونه ای برای پدر و مادرهای دیگر باشید و صبر را پیشه خود سازید که طبق فرموده قرآن (ان الله مع الصابرین) خدا با صابران است و به خواهران و برادرانم توصیه کنید که در مرگم بی تابی نکنند چرا که مرگ امری است الهی که برای همه می باشد.
ای همسرم با اینکه بی اندازه نسبت به یکدیگرعلاقمند هستیم، لذا به تو اطمینان کامل دارم که در مرگم صبر خواهی نمود، امیدوارم که اگر شهادت نصیبم شد صبور و شکیبا باشید، به خاطر شهادت همسرت خدای عزیز را سپاس گویی. بدان که شهید همیشه زنده است پس مطمئن باش که چیزی را از دست نداده ای و فقط خواهشم از تو این است که خواندن نماز و مسئله حجاب را یکی از مهمترین وظایف شرعی خود دانسته و شب های جمعه برایم دعا کن که خداوند از گناهانم در گذرد و با صبر و استقامت زینب گونه ات روحم را شاد کن.
باز هم توصیه می کنم به تو ای همسرم در شهادتم ناراحت نشوید، فکر مکن که عشق من به شهادت به خاطر این است که تو را نمی خواهم، مطمئن باش که تو جای خویش را در قلب من باز نموده اید و اما بدان که عشقی برتر و عشقی جانسوزتر از علاقه به تو دارم و آن عشق به الله و شهادت در راه اوست و دیگر امیدی که از تو دارم این است که در پروش نمودن فرزندمان ابوذر کوتاهی نکرده سعی کنید آنرا طوری پرورش دهید که بتواند یکی از سربازان واقعی امام زمان باشد.
انتهای پیام/