سید هادی موجانی سال 1315 در تهران متولد شد. او دارای یک برادر و 6 خواهر بود که خانواده ای ده نفره را تشکیل می دادند. موجانی می گوید: با اینکه پدرم سرمایه خوبی داشت، اما من متکی به ثروت او نبودم و بعد از 3 سال کار و تلاش در کنار پدرم، به فوت و فن کار آشنا شدم و تصمیم گرفتم مستقل شوم و برای خودم کار کنم.
روزی که از کارخانه پدرم بیرون آمدم، تعدادی چک و مقداری پول نقد مربوط به پدرم بود که همه را تحویل ایشان دادم. وقتی از کارخانه خارج می شدم، دو ریال بیشتر در جیب نداشتم. همان روز اول همه چیز را به خدا سپردم و از او خواستم در کار خستگی ناپذیر باشم و به من توفیق بدهد که بتوانم برای عده ای شغل ایجاد کنم. سرمایه زندگی ام اخلاق خوب، قول درست، کار و تلاش و انصاف بود.
روز اول که شروع به کار کردم؛ خداوند شخصی به نام مرحوم حاج یحیی حقیقت خواه را که کارخانه آجر فشاری داشت سر راه من قرار داد. او جلوی کارخانه پدرم من را دید و گفت یکی از دوستانش مقداری سنگ برای نمای ساختمان خانه اش نیاز دارد و مبلغ 15 هزار تومان هم بیعانه به من داد.
این صحنه را هیچ گاه فراموش نمی کنم؛ سر ظهر بود و صدای الله اکبر اذان ظهر از مناره مسجد به گوش می رسید و نسیم خوش اذان، فضای کوچه را معطر کرده بود و من بی اختیار در حالی که از شوق اشک می ریختم و گریه می کردم، با خدای خودم حرف می زدم و می گفتم: خدایا! من از تو خواهش کردم برای غروب، مزد کارگران را برسان! تو اینقدر کریم هستی که به ظهر نرسیده رقم زیادی نصیب من کردی؛ کنترل خودم را نداشتم و نمی دانم تا سر خیابان ثبت چطوری آمدم، انگار در رحمت حسابی به رویم باز شده بود و مزد تکیه کردن به خدا را می گرفتم. چند قدم پایین تر یکی از مشتری ها که تیمسار ارتش بود و در محمود آباد کارخانه کوره پزخانه داشت، من را صدا زد و گفت: سید! می خواهم برای بچه هایم خانه بسازم سنگ نمای ساختمانها را می خواهم از تو بخرم. او معمولا چک های خرد و مدت دار به مشتری می داد. به او گفتم من از پدرم جدا شدم و توانایی آن را ندارم که سنگ به طور چکی و مدت دار بفروشم. گفت: من نقد پرداخت می کنم و مبلغ 20 هزار تومان پیش پرداخت داد. گفتم خدایا بزرگی ات را شکر و از همان روز تا امروز همه کار من توکل به خدا بوده و لحظه ای او را فراموش نکردم.
آن پول سرمایه اولیه فعالیت من شد. حدود 10 سال در بازار سنگ کار کردم. همه این در گفتن ساده است، من به راحتی صاحب کارخانه نشدم. در روز بیشتر از 16 ساعت کار می کردم. کارگاه سنگتراشی و یک معدن داشتم مقاطعه کاری نماهای ساختمان هم انجام می دادم.
سال 1342 سرمایه ای دست و پا کردم. پدرم قطعه زمینی در چهار راه بعثت نبش خیابان شهرزاد داشت با او به طور شراکت کارخانه سنگبری احداث کردم. سهم من یک چهارم بود که بعدها به یک دانگ تبدیل شد. بعد از یک سال از راه اندازی و رونق کارخانه دیدم یک دانگ آینده من و فرزندانم را تامین نمی کند، مجددا خارج کارخانه شروع به فعالیت و کارهای بزرگ تر ساختمانی، نما کاری و مقاطعه کاری کردم.
کارخانه پدرم به نام موجان بود زمین را خریدم و کارخانه فرد موجان را راه اندازی کردم. سال 82 سازمان محیط زیست اعلام کرد فعالیت کارخانه های سنگبری برای محیط زیست ضرر دارد، قبل از اینکه اخطاریه ای به من برسد خودم داوطلبانه اینجا را تعطیل کردم و در شهرک صنعتی شمس آباد کارخانه دیگری به نام «شرکت موجان ایران» راه اندازی کردم که در حال حاضر یکی از پسرانم مدیر عامل آن است و کاربری اینجا را به نمایشگاه تغییر دادم.
شکر گذار خدا هستم که خداوند چهار پسر و یک دختر به من عطا فرمود که همه فوق لیسانس هستند. پسر بزرگ من جانباز 70 درصد است. پسر دوم کارمند وزارت امور خارجه، محقق، نویسنده و پژوهشگر است که چندین کتاب هم از وی منتشر شده است. پسر سوم در کنار خودم مشغول فعالیت است و چهارمین پسرم مدیر عامل کارخانه شمس آباد است و دخترم دکترای تغذیه و همسرش هم دکترای توانبخشی دارد که هر دوی آنها خارج از کشور تحصیل کردند اما پس از پایان تحصیلات برای خدمت به مردم ایران و هموطنان خودشان به کشور بازگشتند.
سید هادی در مورد فرزند ارشد خود، سعید می گوید: او دائم در مسیر جبهه در تردد بود. سال 62 ساعت یک بعد از ظهر از بیمارستان پاستور نو به من تلفن شد که سعید پایش تیر خورده خودت را به بیمارستان برسان. وقتی بالای سر او رسیدم متوجه شدم موضوع فقط اصابت تیر به پا نیست، بلکه بر اثر اصابت گلوله به کمرش قطع نخاع شده است. گلوله در کانال نخاع او گیر کرده و پزشکان اعلام کردند 10 -15 روز بیشتر زنده نیست. آنها گفتند: در ایران با این امکانات و تجهیزات نمی توانیم کاری برایش انجام دهیم و امکان زنده ماندن او کم است مگر اینکه به آلمان اعزام شود.
از طریق دوستان با بیمارستانی در آلمان تماس گرفتیم و ظرف مدت 24 ساعت با هواپیما او را به آلمان منتقل کردیم و در آنجا پرفسور مارکوت از جراحان معروف آلمان بلافاصله عمل را آغاز کرد و گلوله را از کانال نخاع او خارج کرد. زمانی که سعید به جبهه رفت دیپلم بود؛ بعد از اینکه مجروح شد و دیگر نتوانست به جبهه برود، بیکار ننشست، درس را ادامه داد و موفق به اخذ فوق لیسانس در رشته مدیریت صنعتی شد.الان هم روحیه خیلی خوبی دارد.
سید هادی موجانی در مورد نحوه آشنایی خود با مجمع خیرین مدرسه ساز می گوید: موقعی که مدرسه می رفتم، کنار مدرسه ما میدان میوه و تره بار و سبزی میدان شوش قرار داشت که کامیون ها بار میوه و سبزیجات به آنجا می آوردند. پشت اغلب کامیون ها اشعار پر معنا و جالبی می نوشتند. یکی از اشعاری که خیلی در من اثر گذاشت، این شعر بود:
دانی که چرا خدا تو را داده دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سرّی است
یک دست به کار خویش پردازی
با دست دگر تو دیگران گیری دست
دفترم را باز کردم و شعر را نوشتم. مرتب این شعر را می خواندم و حفظ شدم. از همان موقع انگیزه داشتم که کاری برای کسی انجام دهم. آن روز شاید نمی دانستم که این شعر نوشته های پشت کامیون در آینده مرا وارد عرصه ای بزرگ خواهد کرد که دنیا و آخرتم را آباد کند. کار خیر بویژه مدرسه سازی بزرگراه بهشت است؛ هر کس وارد این مسیر شود بدون شک لغزش در کارش نخواهد بود و وارد راهی شده است که خداوند وعده آن را در سوره بقره آیه 261 به نیکان داده است: یک دانه گندم بکارید از آن 7 خوشه بروید و از این هفت خوشه 100 گندم بروید. در این مسیر حتی یک آجر حکم یک دانه گندم را دارد و خداوند به کسانی که با مال خود در راه خیر جهاد می کنند پاداشی بس بزرگ می دهد. همانگونه که رهبر معظم انقلاب هم فرمودند: مدرسه سازی جهادی مقدس است.
سید هادی می گوید: پدر و پدر بزرگ من هم خیر بودند. پدرم در زمان خودش مسجد، حسینیه و درمانگاه ساخته بود. بستگی به شرایط، گاهی اوقات سنگ آن را اهدا می کرد و پول نمی گرفت و خیلی وقت ها مایه به مایه سنگ می فروخت و سود نمی گرفت.
پدرم در امور خیر مشارکت جدی داشت و بدون اینکه کسی متوجه شود دست نیازمندان را می گرفت. او به برخی کسانی که خانه نداشتند کمک می کرد اگر کسی می خواست عروسی بگیرد یا بیمار بود به آنها کمک می کرد اگر کسی فوت می کرد و خانواده او وضع مالی خوبی نداشت بدون اینکه کسی متوجه شود هزینه مراسم کفن و دفن و خیرات متوفی را می پرداخت و آبروی خانواده اش را حفظ می کرد. او مرد با گذشت و جوانمردی بود. پدرم سال 65 فوت کرد او من را وصی خودش انتخاب کرده بود و به همراه برادرم برای اینکه نام او زنده بماند مدرسه 20 کلاسه ای در بلوار امام حسین شهرری در محله دیلمان به نام پدر ساختیم.
در آن زمان خیرین بسیاری در سطح منطقه و کشور بودند که به لحاظ ضعف اطلاع رسانی و تبلیغات کارهای آنها نمود پیدا نمی کرد و مردم از کم و کیف کارهای آنها مطلع نمی شدند.
آن تعداد افرادی را که ما می شناختیم انگشت شمار بودند، مجمع خیرین مدرسه ساز را با کمک این افراد تشکیل دادیم. در ابتدای شکل گیری این مجمع حتی مکانی برای تشکیل جلسات نداشتیم؛ خانم فرنو یکی از مدیران مدارس تهران و خیرین فرهنگی بود که جلسات اولیه را در حیات منزل ایشان روی چمن ها برگزار می کردیم.
تقریبا 17 سال پیش مجمع خیرین مدرسه ساز کشور توسط دکتر حافظی و عده ای از خیرین در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) تاسیس شد و با افتخار باید عرض کنم امروز 550 هزار خیر در داخل کشور در 500 مجمع خرین مدرسه سازعضو هستند.
فعالیت مجمع گسترش پیدا کرده و به خارج از کشور هم رسید و مجمع خیرین در استانبول ، آنکارا، دوبی و... تشکیل شد و قرار است بزودی در کشور های آمریکا، هندوستان و کشورهای اروپایی هم تشکیل شود.
موجانی با اشاره به اینکه خانه اش در مجاورت خانه دکتر حافظی قرار دارد، می گوید: پنجره اتاق من رو به حیاط خانه دکتر حافظی باز می شود، او با اینکه بیش از 80 سال از عمر پر برکتش می گذرد، اما با این حال خستگی ناپذیر و پر انرژی شبانه روزی کار می کند و تا پاسی از شب به دنبال انجام کارهای مجمع است و من شاهد هستم که اغلب شب ها دیر وقت به خانه می آید.
حافظی تمام فعالیتش را روی مدرسه سازی گذاشته است. بعد از درگذشت یکی از پسرانش که به همراه عروس او در سانحه رانندگی از دنیا رفتند، کارخانه هایش را تعطیل کرد و در این راه سرمایه گذاری کرد و همه مسئولیت جامعه خیرین را تا امروز بر دوش گرفته است.
سید هادی ادامه می دهد: حدود 10 سال است که علاوه بر مجمع تهران مسئولیت مجمع خیرین شهرری را هم بر عهده دارم.
وی خاطر نشان کرد: شهرستان ری در طول چند سال گذشته کمبود های زیادی در بحث فضاهای آموزشی داشت، بسیاری از مدارس خیلی قدیمی و فرسوده بوده و وضع بدی داشتند. هر چند الان این مشکلات به همت خیرین تا حدودی کاهش پیدا کرده است، اما هنوز به طور کامل برطرف نشده است.
دانش آموزان در سه شیفت صبح - بعد از ظهر و شب در یک فضای آموزشی تحصیل می کردند که بر سردر ورودی این مدرسه، 3 تابلو با نام های مختلف نصب شده بود.
وی افزود: با کمک خیرین توانستیم در این مدت به طور متوسط هر ماه یک مدرسه در ناحیه یک و دو شهرری ، باقر شهر، کهریزک و فشافویه بسازیم و فشار تراکم دانش آموزی در کلاس ها را به حداقل برسانیم.
سازمان نوسازی و آموزش و پرورش هم هر سال 4-5 مدرسه ساخته اند اما با این حال هنوز40 مدرسه در شهرری کم داریم و بیش از 30 مدرسه فرسوده در شهرستان وجود دارد که باید تخریب و بازسازی شود. با این حال اکثر مدارس شهرری یک شیفته شده و تعداد انگشت شماری دو شیفته است.
سال 90 مجمع تهران تصمیم گرفت در مناطق تهران یک نماینده تعیین کند که در امور خیرین فعالیت بیشتری انجام دهد منطقه 18 یافت آباد بر عهده من قرار گرفت. در سال 90 توانستیم بالای 30 میلیارد تومان تعهدات از خیرین جذب کنیم در سال 91 هم حدود 34 میلیارد تومان جذب شد که بین مناطق تهران رتبه نخست در جذب تعهدات خیرین را کسب کردیم که دکتر حاج بابایی وزیر وقت آموزش و پرورش نشان جهاد مقدس را به من اعطا کرد. در سال 91 هم در یافت آباد مقام اول را کسب کردیم
از سال 88 تا کنون هم حدود 6000 مسکن مهر توسط انجمن خیرین مسکن ساز استان تهران ساخته شد که مقداری از آن در کرج ساخته شد که پس از تبدیل شدن این کلان شهر به استان و جدا شدن از تهران، مسکن ها به استان البرز واگذار شد. همچنین خیریه یاران 3000 واحد در فشافویه ساخت و تحویل نیازمندان شد. در پیشوا 144 واحد توسط خیرین علی لاهوتی و قلمچی ساخته شد. در گل تپه ورامین 39 واحد توسط خانم میر محمد صادقی ساخته شد موسسه خیریه امام علی و آقای بزرگی در شهر جدید ارجمند اطراف فیروز کوه 350 واحد ساخته و تحویل داد. با همت 6-7 سازنده 2000 واحد در صفا دشت ملارد ساخته اند که الان یک شهرک بزرگ شده و حدود 1750 واحد آن از 100 تا 95 درصد و 250 واحد آن تا 60 درصد پیشرفت فیزیکی برخوردار است که من به خاطر بیماری از اول امسال نتوانستم ادامه دهم.
سید هادی موجانی خاطر نشان می کند: مدرسه سازی را بیشتر دوست دارم خدا وقتی انسان را آفرید عقل را در وجود او قرار داد و به خودش تبریک گفت و فرمود فتبارک الله احسن الخالقین. در عقل انسان سه چیز نهفته است: یکی انسان معتقد است به اینکه کسی وجود داشته که او را خلق کرده دوم امید است که وقتی انسان در یک محفظه تاریک قرار دارد وقتی یک روزنه کوچک پیدا می کند به آن روزنه نزدیک تر می شود و آن نور وسیع تر می شود که همه چیز در آن وجود دارد. سوم بخشش و کرم انسان است.
خداوند به انسان دو دست عطا کرده است که با یک دست بگیرد و با یک دست بدهد. خدا به برخی افراد سعادتی داده که دائما در راه خیر دست دهنده دارند.
عبادت جز خدمت به خلق نیست و هیچ عبادتی بهتر از این نیست که انسان به هم نوع خود خدمت کند. به گفته شیخ اجل سعدی: بنی آدم اعضای یک پیکرند...
اینها درسی است که ما باید بیاموزیم و راه خدا را در پیش بگیریم از گفته بزرگان استفاده کنیم و بتوانیم کاری مثبت در زندگی انجام دهیم که دیگران از آن بهره مند شوند. زندگی فقط این نیست که 70-80 سال خوب بخوریم، خوب بپوشیم و خوب تفریح کنیم. وقتی انسان به کسی که محتاج و گرسنه است، یک وعده غذا بدهد، آن فرد گرسنه با اشتیاق و میل غذا را بخورد آن موقع انسان لذت می برد.
کمک به همنوع به هر عنوان؛ در زندگی انسان تغییر و برکت ایجاد می کند. انسان وقتی جهیزیه، خرج ازدواج، هزینه درمان یک بیمار را می دهد شاد می شود. راه های کمک زیاد است.
خوشبختانه به تبع خیرین مدرسه ساز، مجامع خیرین مسکن ساز، کتابخانه ساز، درمانگاه ساز، دانشگاه ساز و مجامع خیری زیادی در سطح کشور تشکیل شده که هر کدام دنبال یک راهی برای کاهش مشکلات و مضلات جامعه هستند.
موجانی با بیان خاطره ای از پدر بزرگ خود می گوید: او در قم زندگی می کرد. 15 پسر و 4 دختر داشت. پسر ها را به سرانجام رساند و دختر ها را شوهر داد. بعد از مدتی به او الهام می شود که آخر عمرش است. حدود 100 سال قبل تمام زندگی اش را فروخت و بخشی از سرمایه اش را صرف مرمت و بازسازی امام زاده شاه احمد بن قاسم قم کرد که به خرابه ای تبدیل شده بود.
همچنین مقداری از پول خود را صرف بهبود وضع آب آشامیدنی شهر قم کرد که در آن زمان طعم بدی داشته و خراب بوده است. به همت او آب انباری ساخته شد و مردم از نعمت آب سالم بهره مند شدند. بعد از فوت پدر بزرگم او را در حیات امامزاده شاه احمد بن قاسم (ع) دفن می کنند.
شعری روی سنگ قبر او با این مضمون نوشته شده است:
شاه احمد قاسم دانم شریف کائناتی سر به تسلیم فرود آرم که چون باب النجاتی
نسل احمد هستمی اولاد چون جد کبارت سیدم نامم کریم و هست موجانی ذاتیم
از برای خیر خلق و یادگار نسل خویشم کرده ام تعمیر صحن و بارگاهت در حیاتی
گر قبولست روز محشر پیش تاج دارت کن شفاعت چون توهم از نسل آن ثلب مماتی
سید هادی موجانی سرانجام در سیزدهم دی ماه 1400 با کوله باری از اعمال نیک و کارهای خیر به دیارباقی شتافت و این نام نیک است که از او باقی ماند. او همچنین به عنوان رئیس مجمع خیرین مدرسه ساز شهرستان ری خیرین زیادی را جذب و دراین مسیر وارد کرد. روحش شاد ویادش گرامی باد.
گزارش وعکس: علی اشرف خانلری