۰۳ / تير / ۱۴۰۴ - 24 June 2025
20:25
کد خبر : 9410772
۰۹:۳۴

۱۴۰۰/۱۱/۱۰
یادداشت//حجت الاسلام امیر علی حسنلو

نقش حوزه ، روحانیت و مرجعیت در استعمار ستیزی در طول تاریخ تا پیروزی انقلاب اسلامی

زنجان-روحانیت شیعه که تربیت شده حوزه های علمیه هستند در طول تاریخ پیشگام در حراست از فرهنگ و تمدن اسلامی و حفظ هویت و ملیت و منافع امت اسلامی در ممالک اسلامی بوده اند ؛ مبارزه با استعمار که پدیده ای نوین در ممالک اسلامی است از جمله تکالیف و کارکردهای علمای اسلام بوده است.

به گزارش خبرگزاری بسیج زنجان؛روحانیت شیعه که تربیت شده حوزه های علمیه هستند در طول تاریخ پیشگام در حراست از فرهنگ و تمدن اسلامی و حفظ هویت و ملیت و منافع امت اسلامی در ممالک اسلامی بوده اند ؛ مبارزه با استعمار که پدیده ای نوین در ممالک اسلامی است از جمله تکالیف و کارکردهای علمای اسلام بوده است. 

نقش حوزه ، روحانیت و مرجعیت در استعمار ستیزی در طول تاریخ تا پیروزی انقلاب اسلامی

افزون بر مبارزه با جهل و خرافات و تعلیم مردم که یکی از کارکردهای مهم تاریخی روحانیت و علمای اسلام است ، مبارزه با استعمارگران نیز کارکرد و وظیفه ای دیگر است که در کارنامه روحانیت و علمای اسلام می درخشد. 

 

هشیار نمودن و آگاهی بخشی به توده های اجتماعی و بسیج مردم با عنصر معرفت و شناخت دادن یکی از اساسی ترین کارهایی است که روحانیت در طول تاریخ 14 قرن در همه مقاطع تاریخی درخشش دارد.

 

 پس از آغاز غیبت کبری روحانیت همواره در صفوف اول مبارزات و استقلال خواهی و حق طلبی و ظلم ستیزی پیشگام و پیشرو اند ؛ در مبارزه با حکومتهای ستمکار و بیگانگان در کارنامه علمای اسلام از خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی تا عصر حاضر از میرزا کوچک خان و خیابانی و نهضت جنوب که رئیس علی دلواری فرماندهی آن را عهده دار بود و فرمان جهاد و مبارزه را از مرجعیت آگاه و روحانیت می گرفت ؛ خواجه طوسی به عنوان یک روحانی فرهیخته در مبارزه با شمشیر مغول از علم و حکمت و مقوله معرفت به رام کردن مغول و حفظ میراث اسلام با اندیشه نرم تدبیر نمود و مغولان را رام نمود تا ایران و قلمرو اسلام را از توحش مغولان رهانید و آنان را به سوی حفظ تمدن اسلام و علاقه به علم نجوم و حکمت سوق داد ؛ علامه حلی با مدرسه السیاره مغولان را به سوی فرهنگ اهل بیت(ع) جذب و در ترقی علمی گامهایی بس اثر گذار برداشت که چندان مورد تحلیل قرار نگرفته است ؛ اما کارنامه درخشان او در لابلای فرهنگ وتمدن اسلامی می درخشد. در قیام سربداران خراسان علیه یاغی گری مغولان نقش علمای اسلام پنهان نیست ؛ در همه مقاطع تاریخ جهاد نرم و کوشش اعلام علما چشمگیر و جهان فروغ است؛ در ادوار دیگر تاریخ ممالک اسلام این نقشها را نمی توان پنهان داشت. 

 

 

در مبارزات تاریخ معاصر و عصر قاجاریه و ظهور استعمار و اشغال ممالک اسلامی توسط استعمار گران نیز کارنامه علمای حوزه ها بسیار زیبا وستودنی است ؛ چه در جهاد سخت در مقابل استعمار روس و انگلیس وچه در جنگ نرم ؛ استعمار گران ممالک اسلامی از ایران و عراق و مصر و لیبی و همه آفریقا و شامات را اشغال نمودند، مبارزات استعمار ستیزانه از سوی علمای اسلام شروع می گردد که با تشکلهای مختلف در میان مردم و بسیج مردمی به مبارزه و جهاد می کوشند و در این راه به شهادت نائل می شوند.

 

 در ایران مصادیقی مهم از نهضت تنباکو تا مبارزه بر علیه فرقه سازی و جریان بابیت و بهائیت که از سوی استعمار دسیسه گری نمایان بود نقش علمای اسلام آشکار است.

 

اگر مقاطع مختلف تاریخ و فرهنگ و نقاط طلایی تمدن اسلامی مورد ملاحظه قرار گیرد و کارنامه روحانیت در طول تاریخ مبارزات و حمایت از ملتهای مسلمان مورد مطالعه قرار گیرد، جز جهاد در ابعاد مختلف آن متصور نیست. 

 

از جمله مقاطع مهم تاریخ مبارزات ضد استعماری واستبدادی حوزه های علمیه و علمای اسلام که در آگاهی دادن به مردم نقش اساسی ایفا نمودند، انقلاب بزرگ اسلامی به رهبری مرجع دینی و روحانی بزرگ امام خمینی (ره) است. 

 

ترديدي نيست که حضور گسترده مردم با انگيزه هاي ديني از يک سو و حضور مراجع ديني، علماء و چهره هاي مذهبي در سطوح رهبري از سوي ديگر، از مشخصه هاي بارز اين انقلاب مي باشد يعني در واقع حضور مردم در اين نهضت، به واسطه حضور علماء، مراجع مذهبي و دعوت آنان از مردم بوده است، به طوري که بدون ترغيب رهبران مذهبي شرکت مردم و حمايت آنان از حركت هاي انقلابي غیر ممکن بود.

 

هويت ديني انقلاب اسلامي بر همگان محرز و مسلّم است و تجلّي اين هويت را مي توان در رهبري، آرمان ها، اهداف، شعارها و نقطه هاي اوج انقلاب مشاهده نمود در خصوص رهبري انقلاب مي توان گفت که چهره امام خميني (ره) پيش از آن که به عنوان رهبر يک نهضت شناخته شده و در نظر آورده شود به عنوان يک مرجع تقليد مورد توجه عموم مردم بوده و مردم نيز به ايشان به چشم يک مرجع ديني مي نگريستند گرچه امام (ره) فراتر از مرجعيت، يعني اصلاح امر مسلمين و عزت بخشيدن به اسلام و امت اسلامي مي انديشيدند، ولي اين وادي را بي واسطه مرجعيت نپيمودند.

 

لذا امام (ره) از يک سو مرجع تقليد بوده و از سوي ديگر، مصلحي مبارز و آزاديخواه و در يک کلام «مرجع مصلح» بودند و راز موفقيت امام (ره) نيز در همين نکته نهفته است یعنی نفوذ و اعتبار کلام امام (ره) در ميان مردم بر پايه و بر مبناي تقليد بود و زبان رهبري ايشان نيز با «زبان تكليف ديني» که مردم با اين مبنا و اين زبان انس ديرينه داشته اند در واقع ظهور و بروز پيدا کرد. 

 

بنابراين با تثبيت مرجعيت امام خميني (ره) پس از رحلت آيت الله العظمي بروجردي (ره) ايشان در اولين قدم فتواي حرمت تقيه را صادر کردند و بدين وسيله موانع موجود بر سرراه مبارزه را مرتفع ساختند, از سوي ديگر امام (ره) معتقد بودند که امر به معروف و نهي از منکر در مسائلي که حيثيت اسلام و مسلمين در گرو آنهاست با مطلق ضرر، و لو ضرر نفسي يا حرج، رفع نمي شود و وجود حکومت طاغوت در جامعه اسلامي بزرگترين منکر و همکاري با طاغوت از انکر منکرات است و سکوت در صورتي كه موجب تقويت طاغوت باشد حرام است و اعتراض و اظهار نفرت از ظالم واجب است ولو اينکه اين اعتراض در رفع ظلم موثر نباشد.

 

بدين ترتيب امام خميني (ره) به عنوان يک مرجع و رهبر ديني ، همراه با اين جهت گيري هايی که داشتند، موجب اشاعه تفکر انقلابي و مبارزه در ميان پيروان خود شدند و همه اين موارد با برخورداري ايشان از پايگاه مرجعيت شيعه امكان پذير گرديد و استمرار اين تفکر در مبارزات عملي و نظري امام خميني منجر به نفي سلطنت و خلاف شرع دانستن آن از سوي ايشان شد، امام خميني (ره) با استفاده از پايگاه مرجعيت شيعه توانستند رژيم سلطنتي پهلوي را غير مشروع دانسته و «حكومت اسلامي» را به عنوان طرحي جايگزين ارائه نمايند.

 

 

امام خميني (ره) به دليل برخوردار بودن از موقعيت ممتاز مرجعيت ديني و پايگاه مردمي اش به خوبي توانست به جهت گيري ها و رويكرد هاي انقلابي اش مشروعيت ديني بدهد . البته مشروعيت رهبري انقلابي امام خميني (ره) نه فقط به دليل داشتن صفات شخصي ايشان بلکه مهم تر به سبب قرار گرفتن ايشان در جايگاه مرجعيت و رهبري ديني بود که باعث شد مردم مسلمان شيعه، گوش جان به فرامين ايشان بسپارند و اطاعت از وي را بر خود فرض و واجب بدانند و فراگير شدن رهبري امام خميني (ره) هم با توجه به مرجعيت ايشان ممکن گرديد چرا که وقتي امام در سیزده خرداد چهل و دو دستگير شدند مردم به عنوان حمايت از مرجع تقليد خود و براي آزادي وي قيام کردند و به اين ترتيب قيام پانزده خرداد رخ داد و آن آغاز نهضت و جرقه شروع انقلاب اسلامي و نفي مشروعيت رژيم شاه بود.

 

اين پيشتازي و طلايه داري امام خميني (ره) به عنوان مرجع و رهبري ديني بود که ديگر مراجع بنام هم چون آيات عظام آقايان گلپايگاني، مرعشي نجفي و ديگران به مناسبت هاي گوناگون و حساس انقلاب، اعلاميه صادر کردند و از نهضت امام (ره) حمايت کردند نکته مهم اين است که پشتيباني مراجع عظام تقليد از نهضت امام خميني (ره) از جمله در آغاز نهضت چه در اعتراض به تصويب لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي و چه اعتراض به دستگيري امام (ره) توسط رژيم پهلوي و تلاش براي آزادي ايشان و نيز اعتراض به تبعيد ايشان به ترکيه و هم چنين حضور مؤثر آنان در هدايت مردم در قيام نوزده دي که در واقع اعتراض به توهين به امام در مطبوعات توسط عوامل رژيم پهلوي بود را نمي توان ناديده انگاشت, مراجع عظام و آيات ديگر در شهرستان ها با نبود حضور امام در ايران، نقش موثري در هدايت مردم داشته و مکرراً با صدور اعلاميه حمايت و پشتيباني خود را از حرکت امام و انقلاب اعلام مي داشتند لکن اين حمايت ها و پشتيباني ها همه تحت الشعاع رهبري انقلابي امام خميني (ره) قرار داشت و در واقع رهبري امام (ره) در کانون توجهات و اقبال مردم قرار گرفته بود و رهبري سرآمد ايشان و شعاع هدايت و رهبري او چنان پرتو افکني مي کرد که حتي مخالفان غير مذهبي شاه هم نمي توانستند رهبري آن را انکار نمايند ولي آنچه در اين جا اهميت دارد اين است که امام خميني (ره) با تمام ويژگي ها و عنايت هاي خاصی که از ناحيه خداوند بهره مند بودند, از جايگاه و پايگاه مرجعيت و رهبري ديني انقلاب اسلامي را هدايت و رهبري کردند تا اينکه خداوند مردم را در اين انقلاب به پيروزي رساند و همين پايگاه مرجعيت و رهبري ديني بعد از پيروزي انقلاب هم در جهت استقرار نظام جمهوري اسلامي و تثبيت آن و در مقابله با توطئه ها و دشمني هايي که بر عليه انقلاب انجام گرفت، نقش حمايت و پشتيباني از انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را استمرار بخشید . 

 

 

 


گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید