زینب آئینه ی نور ازلی است
دخترفاطمه زهراو علی است
سرحق،خفته دراندیشه ی او
حق پرستی،به رگ وریشه او
دیده برچشم پدر،دوخته است
درس ها، از پدر آموخته است
مادرش فاطمه،محبوبه ی حق
جان به اخلاص،نهاده به طبق
تربیت یافته ی دامن اوست
گل آراسته ی خرمن اوست
"زینب"او،زینت جان پدراست
آدمی هست،که فوق بشراست
مکتبش،مدرسه عشق ووفاست
مشق آموز گلستان خداست
جز خدا نیست،کسی درنظرش
اوست در زندگیش ، راهبرش
گرمی وتابش خورشید،دراوست
عمق شیدائی و توحید،دراوست
زن ،به زن بودن او ،فخر کند
اسوه اش ،درهمه ی دهرکند
صبر و زینب، بهم آمیخته است
ظرف ومظروف،بهم ریخته است
صبراز دامن او، خاسته است
باطن و ظاهرش،آراسته است
طبع من بسکه،برانگیخته است
دامنش ، دلشده آویخته است
صله ای می دهد ، آن کان کرم
گویم:ای دخت علی،پشت درم
سروده "عبدالمجید فرائی"
یادداشت |
یادداشت فرشاد عالی |
هشدار امام خامنهای و سه پیام مهم
یادداشت امیرمحمد نیک آمال |