شهید اصغر اللهیاری؛شهید شاخص سال ۱۴۰۱ شهرستان ابهر
سرهنگ پاسدار محسن احمدی تبار در گفت وگو با خبرنگار بسیج زنجان بابیان اینکه سازمان بسیج مستضعفین در راستای ترویج سبک زندگی شهدای گرانقدر بسیجی و گوهر یابی از گنجینههای ارزشمند انقلاب اسلامی، معرفی شهدای شاخص بسیج را پایهگذاری کرده است،اظهار کرد:این سنت حسنه فرصتی بی نظیر برای فرهنگ سازی در حوزه مقاومت، ایثار وشهادت در جامعه امروز است.
وی افزود: معرفی الگوهای عینی در تاریخ انقلاب اسلامی و بازآفرینی این شاخص ها برای نسل جوان و نوجوان یکی از شیوه های موثر و مفید در پاسداشت مقام شامخ شهدای دفاع مقدس و زنده نگه داشتن راه، روش و منش آنهاست.
وی امنیت کنونی کشور را نتیجه فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی جوانان دیروز این مرز و بوم دانست و گفت: در شرایط فعلی همه ما باید برای حفظ انقلاب و عزت و اقتدار کشور راه آنان را با قدرت تر از قبل ادامه دهیم.
سرهنگ احمدی تبار تصریح کرد: در همین راستا شهید اصغر اللهیاری؛به عنوان شهید شاخص سال ۱۴۰۱ شهرستان ابهر انتخاب شد.
وی ادامه داد:شهید بزرگوار اصغر اللهیاری در سال 1332 در شهرستان ابهر دیده به جهان گشود و در سال 1364 در فاو – عملیات والفجر 8 به فیض شهادت نائل آمد.
این مسئول با بیان اینکه از این شهید بزرگوار یک وصیت نامه پر محتوا و راهگشا به جا مانده است که واقعا خواندنی است،به فرازی از این وصیت نامه اشاره و تاکید کرد:"ای مردم ، ای دوستان و آشنایان و ای کسانی که فریاد نوشته های من به گوش شما میرسد توجه شما را به چند نکته جلب میکنم : اولا" امام عزیز را تنها نگذارید و سعی کنید که به تمام معنی مقلد او باشید که مقلد او بودن افتخار خواهد بود در روز جزا . مقلد بودن به این معنی است که پشت سر او حرکت کنید و همچنین در مورد جنگ و جبهه کوتاهی نکنید که اگر سستی کردید به قول امام اول ما شیعیان علی (ع) ظالمان را با دست خودتان بر خود مسلط کرده اید . سفارش میکنم شما را به خط مستقیم بندگی خدا و در راه خدا بودن . اگر شما میخواهید در دنیا سعادتمند باشید و به زیبائیها دست یابید به راه خدا آئید که هر چه زیبایی هست در همین راه است و بس . اگر کسی خیال کند که در غیر این راه هم چیزی هست سخت در اشتباه است بخاطر اینکه من خودم درک کرده ام . بعضی از آنچه در بندگی خدا مزه میدهد چیزی جز شیرینی و وحدانیت ندیده ام . نمونه آنچه که دیده ام آن است که من هر وقت که به قم برای زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه (س) میرفتم ، وقتی که وارد میشدم سلام میکردم ، اگر جواب می شنیدم وارد میشدم و الا دوباره اذن دخول و سلام میکردم تا جوابم را بدهد و یکبار که داخل شدم به آنحضرت عرض کردم که چرا ما به دیدن شما می آئیم شما به بازدید ما نمی آئید و در همان شب که در مهمانخانه آنحضرت خواب بودم آنحضرت با حضرت فاطمه زهرا (س) بر من وارد شدند و در کنار من نشستند و حضرت زهرا با زبان ترکی به من فرمودند : چکار داری ؟من در جواب گفتم : کاری ندارم . آنگاه حضرت زهرا به حضرت معصومه فرمودند : دیدی مرا از مدینه آوردی اینجا و ...و بعد رفتند . من از خواب بیدار شدم و از این بی ادبی که کرده بودم ناراحت شدم و اثری از آنها نیافتم "