به گزارش خبرنگار بسیج، در مراسم شبی با رفیق شهیدم در مسجد جامع شهر رویان یاد و خاطره شهید دانش آموز قربانعلی خانی با روایتگری و سخنرانی حجتالاسلام سید مهدی موسوی معاونت تعلیم و تربیت بسیج سپاه شهرستان شاهرود با حضور اقشار مختلف مردم و مسئولان محلی برگزار شد.
این مراسم هفتگی به همت ستاد امامت جمعه شهر رویان، پایگاه ثارالله حوزه بسیج مساجد و محلات نجف اشرف و پایگاه حضرت مریم (س) حوزه بسیج خواهران صدیقه کبری (س) و ستاد یادواره شهدا این شهر برگزار میشود.
دانش آموز بسیجی شهید قربانعلی خانی متولد ۱۳۴۳/۱۱/۱۰ که در ۱۳۶۲/۵/۱۶ در عملیات والفجر ۳ منطقه مهران بر اثر اصابت گلوله مستقیم تانک بر سر شربت شهادت نوشید و در گلزار شهدای محله باغزندان شاهرود آرام گرفت.
《شهید قربانعلی خانی همرزم و همراه و کمک آرپیچی زن شهید شیخ محمد تهرانی بود.. که در اثر شلیک مستقیم تانک سر هر دوی این عزیزان جدا شد و به شهادت رسیدند •••
قبل از شهادتِ قربانعلی، مادر همیشه میگفت؛ اگر حضرت زهرا سلام الله وعدهٔ بهشت به من بدهد و بگوید در عوض یکی از فرزندانت را بده، میگویم فرزندم را نمیدهم و بهشت هم نمیخواهم، وقتی مادر به بالین فرزند بی سرش قربانعلی حاضر شد بوسهای به سینه او زد و گفت پسرم سلام مرا به حضرت زهرا سلام الله برسان خوش به سعادتت.. او اصلا گلایه و بیقراری نکرد
شهید قربانعلی یک هفته پیش از شهادت در تاریخ نهم مرداد اقدام به نوشتن وصییت نامه کرد و در آن به خاطر توفیق شهادت از خداوند تشکر کرد 》 شهید قربانعلی و شهید دزیانیان هر دو باهم وصیت نامھ نوشتند و هردو در عملیات والفجر۳ در شانزدهم مرداد بھ شهادت رسیدند.
والفجر۳ از زبان سࢪداࢪ علے خانے:
عملیات والفجر ۳ در مرداد ماه سال ۱۳۶۲ در منطقهی مهران انجام شد، ایستادگی در مقابل ۷۰ تانک تی ۷۰ با آرپی چی مانند ایستادن مقابل کلاشینکف با چنگال است. خط مقدم عملیات منطقه اے به نام فرخ آباد بود …و با توجه بھ اینکہ ارتفاعات قَلاویزان سقوط کࢪدہ بود. هر لحظہ احتماݪ سقوط مهࢪان میرفت، خاکریز ما در منطقهٔ باغ فرخ آباد، تنها گنجایش ۱۵ نفر را داشٺ و بچهها بہ دسته هاے ۵نفره جݪو میرفتند، شیخ محمد تهرانی همرزم قربانعلی، از صبح آن روز تا ظهر چهار بار نزد من آمد تا اجازه جلو رفتن را بگیرد و بلاخره دفعهٔ آخر همراه شهیدان «احمد رضایے، «محمدعلی دزیانیان» و «پرویز پروایے» در غࢪوب ۱٦ مࢪداد ماھ ساݪ ۱۳۶۲ بہ شهادت رسید.
برگی از وصییت نامه شهید
ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا، بل احیا ٔ عند ربهم یرزقون
پندارید کسانے که در ࢪاه خدا کشته شده اند مردھ گانند؟ آنان زنده اند و در نزد خدای خویش روزے میخورند
《قࢪآن کࢪیم》
با درود و سلام بے کࢪان بر شهیدان دࢪ خون خفته کربلای ایران
شکر خدای تعالی که بر ما منٺ نهاد و این حقیࢪ سیاه روی را از شهیدان خود قراࢪ داد و از لجنزار دنیا بیرون کشید و نیز افتخاࢪ بر شما خانواده عزیزم که به لطف خداوند نعمت خانوادھٔ شهید را پیدا کࢪدید
مادࢪ عزیزم هرگز ملول و رنجور مباش، زیرا که اگر من از بین شما رفتم خداوند صاحب آن خانھ خواهد بود. به گفته خود خداوند در حدیٽ قدسے خود جای شهید را در خانواده پُر میکند و این چه افتخاࢪ عظیمے!
مادرم ما همه امانت هستیم و باید روزی این امانت جسم را تحویل دهیم و بالاخره دنیا را ترک کنیم، چه مرگی بالاتر از شهادت!
پدࢪ گرامیم سلام گرم مرا پذیرا باش و از یاد خدا غافل مشو و هرگز به دنیا دل نبند و بدان که همه ما رفتنے هستیم.