وقتی تاریخ بر مظلومیت خاندان نبوت شهادت می دهد

مباهله سند حقانیت اسلام در طول تاریخ بشر است

مقصود از مباهله «سند حقانیت اسلام در طول تاریخ»، این است که دو طرف دعوا که هر کدام ادعایی در مقابل یکدیگر در مسائل اصولی دین دارند و هر کدام دیگری را تکذیب می کند طی مراسمی یکدیگر را مورد نفرین قرار می دهند و هر کدام که مشمول عذاب الهی پس از مباهله شد بر باطل خواهد بود و بالطبع حقانیت طرف مقابل ثابت خواهد شد.  
کد خبر: ۹۴۴۶۹۲۶
|
۰۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۲۸

قزوین_به گزارش بسیج، بیست و چهارم و بیست و پنجم ذی حجة سالروز چهار مناسبت ویژه اسلامی است که همگی بیان کننده جایگاه امامت و ولایت امیرمومنان علی علیه السلام و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است.

 

مناسبت اول جریان مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان منطقه نجران است که حسب نقل مشهورتر در روز بیست و چهارم ذیحجه بوده و برخی آن را در روز بیست و پنجم دانسته اند.(مصباح المتهجد ج 2 ص 759)

 

حسب آنچه در قرآن کریم آمده است، پیامبر پس از مباحثه با بزرگان مسیحیان نجران درباره کیفیت پیدایش حضرت عیسی و اینکه آن حضرت همچون حضرت آدم(ع) به امر الهی بدون پدر به وجود آمده و آنان بر موضع خودشان مبنی بر فرزندی حضرت عیسی برای خداوند اصرار ورزیده و سخن پیامبر(ص) را که بر گرفته از وحی الهی بود نپذیرفتند و نبوت آن حضرت را انکار کردند، از طرف خداوند مامور شد با آنان مباهله کند.

 

مقصود از مباهله که سند حقانیت اسلام در طول تاریخ است این است که دو طرف دعوا که هر کدام ادعایی در مقابل یکدیگر در مسائل اصولی دین دارند و هر کدام دیگری را تکذیب می کند طی مراسمی یکدیگر را مورد نفرین قرار می دهند و هر کدام که مشمول عذاب الهی پس از مباهله شد بر باطل خواهد بود و بالطبع حقانیت طرف مقابل ثابت خواهد شد.

 

مباهله در لغت به معنای لعن و نفرین متقابل است، ریشه «بهل» در لغت عرب به معنای ترک و رها کردن چیزی بحال خود است و در معنای نفرین بکار رفته چون فرد نفرین شده بحال خود رها می شود و از رحمت خداوند دور می شود. ابتهال به معنای کوشش در دعا و تضرع و مباهله به این معناست که دو نفر یکدیگر را لعن و نفرین کنند و هر یک از خداوند بخواهد تا دیگری را از رحمت خودش دور کند و به خودش واگذارد .(لسان العرب ج 11 ص 71 ماده «بهل»)

 

آیه نازل شده درباره مباهله از قرار ذیل است: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين».(آل عمران 61)

‏(ای پیامبر) هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى، با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو:" بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود (کسانی که به منزله جان هستند)، آن گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

 

اين آيه و آيات قبل از آن درباره هيات نجرانى مركب از دو نفر با نام های عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است. آنها خدمت پيامبر(ص) رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديده‏ اى فرزندى بدون پدر متولد شود. در اين هنگام آيه" إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ ..." نازل شد و هنگامى كه پيامبر ص آنها را به مباهله دعوت كرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به ‏شخصيت هاى نجران، اسقف(روحانى بزرگشان) به آنها گفت: "شما فردا به محمد(ص) نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد. زيرا چيزى در بساط ندارد.

 

فردا كه شد پيامبر(ص) آمد در حالى كه دست على بن ابیطالب,(ع) را گرفته بود و حسن و حسين(ع) در پيش روى او راه می رفتند و فاطمه(ع) پشت سرش بود.

 

نصارى نيز بيرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پيشاپيششان بود هنگامى كه نگاه كرد، پيامبر(ص) با آن چند نفر آمدند. در باره آنها سؤال كرد به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على(ع) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه(ع) است كه عزيزترين مردم نزد او و نزديك‏ترين افراد به قلب او است.

 

سيد به اسقف گفت: "براى مباهله قدم پيش گذار. گفت: نه. من مردى را می بينم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام می کند و من می ترسم راستگو باشد و اگر راستگو باشد به خدا يک سال بر ما نمی گذرد در حالى كه در تمام دنيا يک نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد.

اسقف به پيامبر اسلام(ص) عرض كرد: "اى ابو القاسم! ما با تو مباهله نمی کنيم بلكه مصالحه می كنيم. با ما مصالحه كن. پيامبر(ص) با آنها مصالحه كرد كه دو هزار حله (يک قواره پارچه خوب لباس) كه حداقل قيمت هر حله‏ اى چهل درهم باشد و عاريت دادن سى دست زره و سى شاخه نيزه و سى رأس اسب. در صورتى كه در سرزمين يمن، توطئه‏ اى براى مسلمانان رخ دهد و پيامبر(ص) ضامن اين عاريت ها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهدنامه‏ اى در اين زمينه نوشته شد.

 

و در روايتى آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت: "من صورت هايى را می بينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوه‏ها را از جا بركند چنين خواهد كرد. هرگز با آنها مباهله نكنيد كه هلاک خواهيد شد و یک نصرانى تا روز قيامت بر صفحه زمین نخواهد ماند.(تفسیر نمونه ج2 ص 578-580)

 

در آیه مباهله چند نکته حائز اهمیت است: الف: جایگاه ویژه اهل بیت علیهم السلام؛

غالب مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنن تصريح كرده‏ اند كه آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر(ص) نازل شده است و پيامبر تنها كسانى را كه همراه خود به ميعادگاه برد فرزندانش حسن و حسين(ع) و دخترش فاطمه(ع) و على(ع) بودند. بنا بر اين منظور از "ابناءنا" در آيه منحصرا "حسن و حسين" (ع) هستند، همانطور كه منظور از "نساءنا" فاطمه(ع) و منظور از "انفسنا" تنها على(ع) بوده است و احاديث فراوانى در اين زمينه نقل شده است.

 

در آیه مباهله امیرمومنان(ع) نفس پیامبر(ص) دانسته شده و اصولا رفتن پیامبر با چنین ترکیبی برای مباهله حاکی از این است که افراد یاد شده نه تنها مومنان به دعوت او هستند که در این ادعا به گونه ای با حضرت شریک هستند و از جایگاه ویژه ای برخوردارند که اسیر مسلمانان برخوردار نیستند. (تفسیر المیزان ج 3 ص 225 تفسیر نمونه ج 2 ص 582)

 

ب: نوه های دختری فرزندانمان هستند

 

 امام حسن وامام حسین علیهما السلام فرزندان پیامبرند و انتساب همان گونه که از سوی پدر است از طرف مادر هم نیز ثابت است این آیه خط بطلانی است بر تفکر جاهلی که می گفت فرزندان ما فرزندان پسرانمان است و فرزندان دختران ما فرزندان دیگران.( المیزان ج 7 ص 263)

 

ج: مباهله حکمی عمومی است

 

شكى نيست كه آيه فوق يک دستور كلى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نمی دهد بلكه روى سخن در آن تنها به پيامبر اسلام(ص) است. اما اين موضوع مانع از آن نخواهد بود كه مباهله در برابر مخالفان يک حكم عمومى باشد و افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه استدلال های آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جايى نرسد از آنها دعوت به مباهله كنند.

 

بنا به آنچه در روایات معتبر آمده است مباهله در جریان امامت نیز صحیح است امام صادق(ع) به یکی از اصحابشان بنام ابی مسروق که می گوید من با مخالفان در امر ولایت بحث کرده و آنان ادله مرا در ولایت نپذیرفته و بر موضعشان اصرار می ورزند، می فرماید آنان را دعوت به مباهله کن، سه روز نفس خودت را اصلاح کن، روزه بگیر و در روز سوم غسل کرده و به صحرا بروید دست راست خودت را در دست او گره کن و بگو بارالها، پروردگار آسمان های هفت گانه و زمین های هفت گانه. خداوندی که دانای پنهان و آشکاری و بخشنده و مهربانی اگر ابو مسروق حقی را انکار کرده و باطلی را ادعا می کند بلائی از آسمان بر او بفرست و یا عذابی دردناک بر او نازل کن و سپس نفرین را به او بازگردان و بگو اگر فلانی حقی را انکار کرده و باطلی را ادعا می کند عذاب خودت را بر او نازل گردان و اگر این کار را بکنی چیزی نمی گذرد که عذاب بر او نازل می شود.

 

در اینجا راوی می گوید پس از آن هیچکس از مخالفان دعوت مرا به مباهله نپذیرفت. ( اصول کافی ج2 ص 513 – 514)

 

مناسبت دوم شامل نزول آیه ولایت است؛ بر اساس آنچه در مصباح المتهجد شیخ طوسی که از معتبرترین منابع در دعا و مناسبت های اسلامی است آمده است در این روز یعنی روز بیست و چهارم ذیجه امیرمومنان علی(ع) انگشترش را در رکوع نماز به سائل صدقه داد و این آیه در شأن آن حضرت نازل شد؛ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون. (مائده 55‏

جز اين نيست كه سرور و ولی شما خدا و پيامبر او و كسانى است كه ايمان آورده‏ اند آنها كه نماز را به پا می دارند و زكات را می پردازند در حالى كه آنان در حال ركوع هستند.

 

مفسران شیعه و سنی روایات فراوانی نقل کرده اند که این آیه درباره بخشیدن امیر مومنان علی(ع) انگشتر را به سائل در حال رکوع نازل شده بنابراین آیه مبین جایگاه ویژه ولایت برای آن حضرت پس از خداوند و پیامبر است و مناسبت سوم مربوط به نزول سوره هل اتی است.

 

انتهای پیام/۱۰۱۰

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار