«سیدالشهدا»، مبدأ اشعار و جوشش قلم شاعران آئینی/شعر محتشم تا ابد زمزمه «حسین جویان» عالم است
قزوین_به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری بسیج، شعر دینی و ادبیات آئینی، از اعتقادات و باورهای دینی و آرمان های مذهبی مردم است که از بطن قرآن سرچشمه گرفته و با آمیختگی به احساسات، عواطف، زبان و فرم خاصی از باورهای دینی شکل می گیرد. شعر نو عاشورایی نیز، یکی از این شاخه های تنومند ادبیات، ادبیات آئینی است که بسیاری از مشتاقان و شاعران را به خود جلب کرده است.
ادبیات آئینی، حماسه های بزرگی از ولایت و امامت و نهضت را در خود جای داده است. گاهی پرچم سرخ نهضت بزرگی چون عاشورا را به اهتزاز در آورده است. بن مایه ها و آموزه های ادبیات دینی از الهامات فرا بشری، الهی و غیبی سرچشمه می گیرد و به صورت واژه ها و عبارات هنری و آهنگین تجلی می نماید.
ادبیات آئینی در برانگیختن احساسات و عواطف، نابترین بیانات و واژه ها را بیان می دارد بی شک حماسه خونین عاشورا، در بین ادبیات آئینی پررنگ تر از سایر مضامین و موضوعات دینی است چون در طول تاریخ، مظلومیت انسان در برابر طغیان و ستم حاکمان را با خط سرخ ایثار و جانبازی شهیدان گواهی می دارد.
در این ادبیات، شاعر شهادت را هدفی متعالی می بیند و با عنوان کردن آن می خواهد هر چیزی را و هر کسی را از قید و بند دنیا برهاند.در میان شاعران معاصر می توان نمونه های جالبی از این اشعار دینی و آئینی را مشاهده کرد.
در ادبیات فارسی مرثیهسرایی سابقهای کهن دارد که متأسفانه به علت از بین رفتن منابع، اطلاع چندانی در دست نیست؛ ولی مرثیهسرایی در سوگ سیاوش وجود داشته است و همچنین آنگونه که «ضیایی» نقل میکند «رثای مرزکو به زبان پهلوی اشکانی سروده شده است و وزن آن بر اساس هجاهای تکیهدار است.»
ما ادبیات عاشورایی نخستین را باید در زمان آلبویه جستوجو کنیم. دکتر ذبیحالله صفا مینویسد که نخستین مراسم عزاداری برای سید و سالار شهیدان به فرمان معزالدوله در ایالات تحت سیطره او برگزار شد و مدت ۶۰ سال ادامه یافت.
دکتر ذبیحالله صفا در کتاب «گنج سخن» «کسایی مروزی» را آغازگر مرثیهسرایی در شعر مکتوب آیینی در زبان فارسی به حساب آورده است. بعد از کسایی مروزی، قوامی رازی نخستین کسی است که مرثیههای عاشورایی دارد؛ برای مثال در دیوان خود مرثیهای دارد با مطلع:«روز دهم ز ماه محرم به کربلا/ظلمی صریح رفت به اولاد مصطفی»
سنایی غزنوی، ابن یمین، سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی، مولوی، سیفالدین فرغانی و غیره سرودههایی عاشورایی از خود به یادگار گذاشتهاند. در قرن نهم که مصادف است با حکومت صفویه در ایران، مرثیهسرایی تحولی شگرف و عظیم مییابد؛ زیرا شاهان صفوی، شاعران را به مدح و منقبت ائمه اطهار دعوت میکردند.
فاجعه کربلا و قیام بزرگ مردی به نام حسین(ع) که در ادبیات شیعه، سیدالشهدای عالم از ابتدای تاریخ تا پایان جهان است، هر مسلمان و غیر مسلمانی به چشم بزرگ ترین دلاوری بشر به آن خواهد نگریست. قزح ادبی این مکتب بزرگ که کارش تصفیه روح است، نشات گرفته از حقایق بیان شده از سوی دشمن می باشد تا نتوان به اغراق از سوی اسلام دوستان به نقد آن پرداخت.
نهضت عاشورا یکی از مهمترین وقایع زنده و پویای تاریخ اسلام است. بسیاری از شاعران و سخنوران در سروده های خود با تأثیر از آن، جان های تشنه مشتاقان و طالبان حق را سیراب نموده اند؛ به طوری که امروز ما با اقبال گسترده شاعران در ادبیات عاشورایی مواجه هستیم. با توجه به اینکه نهضت عاشورا بر مبنای اختلاف در دو نگرش حق و باطل شکل گرفته است؛ بنابراین ماهیت این واقعه تبیین مرز خوبی ها و بدی هاست و نشان از رویارویی چهره حسینی در مقابل چهره یزیدی دارد.
بزرگان بسیاری در تاریخ ادبیات ایران، اشعاری ماندگار را از واقعه کربلا و صحنه به صحنه آن واقعه خلق کرده اند که خوانش این اشعار در هر برهه ای از زمان، انسان را در همان موقعیت زمانی و مکانی کربلا و عاشورا قرار می دهد و ناخودآگاه اشک غم و حسرت بر چشمان آدمی جاری می شود که این خاصیت بی تاثیر از ارتباط عمیق روح شاعر با موضوع نیست.
نام آورترین شاعر مرثیه سرای شیعه
مُحتَشَم کاشانی، شاعر پارسیگوی سده دهم هجری و همدوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود. محتشم از مهمترین شاعران مرثیهسرای شیعه است. ترکیببند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروفترین مرثیه برای شهدای واقعه کربلا در ادبیات فارسی است.
مطلع «باز این چه شورش است…» که از محتشم کاشانی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژهای دارد. شاعران بسیاری پس از محتشم تاکنون از ترکیببند یادشده در شعرها و نوحههایشان سود بردهاند. وی با سرودن دوازده بند در مرثیه شهدای کربلا که بند اول ترکیب بند وی با بیت "باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟" آغاز میشود، مقام والایی در مرثیه سرایی کسب کرد.
دوازده بند عاشورایی
دوازده بند اين ترکيب سازنده، سمفونی حماسی است که انتظار و هيجان و اضطراب با اولين زخمه ای که شاعر بر تارهای احساس شنوند گان و خوانندگان می زند به شدت مشهود است و اين ويژگی ها، زخمه به زخمه مخاطب را رها نمی کند و او را تا انتها در هزار توی انتظار، هيجان، اضطراب و دلتنگی و بی خويشتنی می کشد و محو می کند.
«باز اين چه شورش است که در خلق عالم است/باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/ باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين/بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است...»
گویا وی در سرایش این اشعار، مخاطبی نمی بيند بلکه تمام آن شعله ها از درونش فوران می کند تا در اوج، سمفونی کلام به گدازه های سوزنده ای تبديل می شود تا آن حد که سر انجام، شاعر خوفناک از شررهای پر لهيب آتشفشانی که برانگيخته است بر خويش نهيب می زند که: «خاموش محتشم که دل سنگ آب شد/بنياد صبر و خانه طاقت خراب شد/خاموش محتشم که از اين حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دريا کباب شد...»
شعر محتشم تا ابد زمزمه روز و شب «حسین جویان» عالم است
دوازده بند ترکيب وی از زمان سرايش تا به اکنون و تا آينده ای که به ابديت می پيوندد، زمزمه روز و شبان تمام دل سوختگان در عزای حسين و ياران و خاندانش خواهد بود. ظرافت طبع شاعر و رقت عاطفه سيال در شعر چنان دقيق و موثر است که در زمان حيات سراينده، الگو شد و شاعران و مرثيه سرايان بسياری تلاش کردند به تبعیت از آن بپردازند.
قاآنی، شاعر مرثیه بلیغ عاشورا
یکی دیگر از شاعران بزرگ ایران، میرزا حبیبالله متخلص به قاآنی، فرزند محمّدعلی گلشن از شاعران و قصیده سرایان بزرگ دربار فتحعلی شاه، محمّدشاه و آغاز پادشاهی ناصرالدینشاه قاجار بود.
قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقه سرشاری داشت و میتوان گفت شهرت شاعری او لطمه به شهرت او به عنوان یک حکیم دانشمند زدهاست. در حکمت او را همپایه ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمردهاند. از این رو فتحعلیشاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد و محمدشاه نیز قاآنی را «حسانالعجم» میخواند، زیرا آنچنان در قصیده سرایی توانایی داشت که مایهٔ شگفتی خوانندگان بود.
در ادبیات عاشورایی، بی تردید قاآنی(با این شعر) از جمله شاعرانی است که توانسته سراینده مرثیه ای بلیغ و البته اندوهناک باشد. ساختار پرسش و پاسخ گون این مرثیه به تلویح و کنایه بیخبری از واقعه ای مهم را نشان می دهد که راوی مجبور است برای شرح جزییات آن پرسش های مکرر سوال کننده را پاسخ دهد. این ظرافت در این سبک البته مختص قاآنی است.
بارد چه؟ خون
که؟ دیده
چسان؟ روز و شب
چرا؟ز غم
کدام غم؟ غم سلطان اولیاء
نامش که بُد؟ حسین
ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه
جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ شهید شد
به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم
پنهان؟ نه برملا
صباحی بيدگلی، نخستين نوحه سرای ادبيات آئينی
هر چه به عصر معاصر نزدیکتر می شویم، اشعار رنگ و بوی نوحه به خود می گیرد. نوحه معروف صباحی بيدگلی، شاعر عصر قاجار، به عنوان نخستين نوحه ثبت شده ادبيات فارسی است. «امروز عزای شاه دين است/ از ناله سپهر چون زمين است» اين شعر هرچند كه در قالب قصيده سروده شده است اما دارای ويژگی محتوايی و موسيقايی نوحه است.
يغمای جندقی، شاعر اين دوره نيز قسمتی از ديوان خود را به نوحه اختصاص داده و اشاره نموده است كه اين نوحه ها برای مراسم سينه زنی و سنگ زنی سروده شده است. جندقی خود بر ويژگی های خاص نوحه واقف بوده است: «می رسد تشنه لب از شط فرات/نوجوان اكبر من. كه ترجيع «نوجوان اكبر من» اصطلاحاً برای «بحر گرفتن» و پاسخ ستاندن از عزاداران سروده شده است.
از محتشم تا شعر نیمایی
اگر بخواهیم نخستین سرایندگان شعر عاشورایی در دوره معاصر را برشماریم ابتدا باید از «سید حسن حسینی» شروع کنیم؛ زیرا او کسی است که مجموعه شعری با نام «گنجشک و جبرئیل» مختص سروده عاشورایی دارد. هر چند قیصر امینپور برای کودکان و نوجوانان مجموعهای به نام «ظهر روز دهم» دارد؛ اما در مقایسه با سروده «حسینی» کمحجمتر است.
پس از حسینی، سلمان هراتی، علی معلم، موسوی گرمارودی، طاهره صفارزاده و علیرضا قزوه نیز سرودههای عاشورایی دارند. گرمارودی در شعری به نام «خط خون» به توصیف امام حسین(ع) میپردازد و او را «سبز سرخ»، «شریفتر از پاکی» و «شیرین سخت» میخواند:
آه ای سبز/ ای سبز سرخ/ ای شریفتر از پاکی/ نجیبتر از هر خاکی/ ای شیرین سخت/ ای سخت شیرین/ ... مفهوم کتاب معنای قرآن/ نگاهت سلسله تفاسیر.
جلوههای عاشورایی در شعر معاصر
انقلاب اسلامی بر ادبیات تأثیری شگرف داشته است. در بعد عاشورایی این تأثیر را عمیقتر میبینیم؛ زیرا ادبیات عاشورایی را به معنای خاص که رویکرد و توجه همه شاعران متعهد و مذهبی این دوره را شامل میشود، فقط در عصر انقلاب میبینیم. در عصر انقلاب بسیاری از نمادها و نشانههای ادبیات کلاسیک استحاله میشوند و جای خود را به عناصری با بار مکتبی و ارزشی میدهند؛ مثلا «شقایق» که در ادبیات بزمی استعاره از جام شراب یا چهره معشوق است به نماد «شهید» تبدیل میشود.صبر، ایمان، شجاعت، عدالت، ظلمستیزی، وفاداری، شهادت و غیره مهمترین جلوههای بروز یافته در شعر شاعران این دوره است.
در عزادارى ها باید از سیره ائمه پیروى کرد
ادبيات آئينی جزو هنرهای كلامی است؛لذا رعایت جنبه ادب و اخلاق شرعی در تمامی انواع ادبيات آئينی واجب است. اين نكته در باب آسيب شناسی نوحههای امروزی بسيار قابل توجه است. به طوری که در حقيقت نوحهسرا بايد ابعادی از شخصيت والای امام حسين(ع) را شناخته و بر اساس اين عظمت مطالب نوحه را تنظيم كند و نبايد امام حسين(ع) را با خويشاوندان خود اشتباه گرفته و به بيان مطالبی كه از نظر شرعی و اخلاقی در شان امام حسين(ع) نمیباشد بپردازد. نخستین کسى که وقایع عاشورا را بیان مى نمود و با این گزارش سوزناک دل سنگ را مى گداخت، امام چهارم و پس از او حضرت زینب کبرى(س) بود.
لذا در عزادارى ها باید از سیره ائمه پیروى کرد و اگر آن بزرگواران تصریحى در این مورد نکرده اند، باید از شیوه اى منطقى و عاقلانه متابعت نمود. شعر آئینی، مسیر بس طولانی را طی کرده و مناسب است با تغییر نوع نگرش به پرداختن این شعر، محتوای ایجاد شده و بیان این محتوا از سوی راویان و مداحان بر پایه حقایق روز عاشورا با استناد به منابع تاریخی موثق باشد.
گردآورنده: س.عظیمی
انتهای پیام/۱۰۱۰