رهبر جنبش سبز از مردم و خانواده شهدا عذرخواهی کند
بیانیه رهبر جنبش سبز نه تنها تاییدی در صحیح بودن تصمیمگیری در حبس خانگی آنها بود بلکه ملت منتقم خون سرداران با افتخار وطن، خواستار عذرخواهی از عاشقان و مریدان شهدای حرم و جبهههای مقاومت سربازهای وطن از جمله شهید حسین همدانی و شهید حاج قاسم سلیمانی هستند.
در بیانیه اخیر رهبر جنبش سبز که گویا هنوز در توهم دستیابی به کرسی قدرت است توهین به اعتقاد و باور میلیونها مسلمان در ایران، جهان عرب و مسیحیت کرده است؛ احترام به باورها، اعتقادات و اندیشهها از ابتداییترین درسهای ترم اول رشته دموکراسی است.
بیانیه رهبر جنبش سبز نه تنها توهین به مقاومت ملت ایران در برابر آمریکا طی توافق هستهای است بلکه خون هزاران شهید هشت سال دفاع مقدس و جبهههای مقاومت را پایمال کرد.
بینش سیاسی، اکتسابی است و متاسفانه سران اصلاحطلب در مقابل ادعاهای جعلی و تفرقهانگیزانه میرحسین موسوی نه تنها واکنش جدی نشان ندادند بلکه بار دیگر ثابت کردند، ادبیات اولیه دموکراسی که از احترام متقابل نسبت به اندیشهها و عقاید افراد مختلف در یک جامعه مدنی پیشرفته است را همچنان نتوانستند در مکتب نهضت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) پاس بدارند.
متاسفانه بزرگترین ضربهها زمانی بر پیکره مدیریت کشور وارد شد که اتفاق نظر، وفاق و همدلی در جبهههای مختلف اصلاحات وجود نداشت و هر یک برای خودنمایی و اقناع حس قدرتطلبی خود دیگری را دریدند.
در نتیجه عدم تحمل به اصطلاح روشنفکران جامعه با عقاید سکولاریسمی یکدیگر، مدیریت و اداره کشور در دستان جناح و یک طیف فکری قرار گرفت و همین امر سبب محرومیت ملت ایران از رویکردهای میانهرویی گردید.
رهبر جنبش سبز، رژیم جعلی و کودککش صهیونیست را از سردمداران حقوق بشر میداند چراکه در بیانیه اخیر خود این رژیم را تبرئه میکند.
حقیقت آن است موسوی با تحریک جوانان، زنان و مردان این مرز و بوم کمتر از آدمکشهای داعشی و صهیونیستی نیست؛ به آن دلیل که عدهای از جوانان این سرزمین در معرض فریب سخنان به ظاهر زیبای وی در قالب نقاب بنفش و سبز قرار گرفتند و این موضوع موجب تشنج و از بین رفتن آرامش و امنیت کشور در سال ۸۸ شد. موسوی چگونه قصد دارد تا پاسخ خونهای ریخته شده را بدهد؟ تحریک و ترغیب به انجام فعلی که خلاف قانون است از باب تسبیب مشارکت و معاونت در جرم است.
رهبر جنبش سبز در افکار پلید خود قصد براندازی نظامی را داشت که با قیام ۱۵ خرداد ۴۲ باجنایت رژیم پهلوی و با شهادت رسانیدن طلاب و به خاک و خون کشاندن مردم شکل گرفت و در بهمن ۵۷ با رهبری امام راحلمان به پیروزی رسید و تا امروز با جانفشانیهای سرداران شهید مقتدرانه ایستاده است.
میرحسین موسوی با طراحی قبلی یعنی نقشهی براندازی نظام با استفاده از تحریک و برانگیختن احساسات جوانان موجب ایجاد تشنج، اغتشاش و به آتش کشاندن پرچم مقدس کشور جمهوری اسلامی ایران و تصویر مقام معظم رهبری شد و این اتفاقات را در کارنامه خود در تاریخ معاصر ایران ثبت کرد.
بیاحترامی به باور و عقیده ۵۰ میلیون نفر که در تشییع پیکر یکی از سرداران با افتخار این مرز و بوم شرکت کرده و همچنان با جامهی سیاه عزا به دنبال انتقام سخت از قاتلین این جنایتهای محکومشده توسط جهان اسلام و مسیحیت هستند، قابل اغماض و گذشت نیست.
رهبر جنبش سبز باید محاکمه علنی گردد و در رسانه ملی از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ضمن عذرخواهی از ملت ایران و خانواده شهیدان حاج حسین همدانی و حاج قاسم سلیمانی و طلب مغفرت از خداوند کند تا درس عبرتی برای سوءاستفادهکنندگان حق آزادی بیان در قانون اساسی جمهوری اسلامی شود تا مجدد آرمانها و باورهای قلبی امت واحد اسلام مورد هتک حرمت قرار نگیرد.
نخست وزیر پیشین جمهوری اسلامی ایران که در آن زمان سادهلوح بود به سادگی فریب میخورد سودای ریاست جمهوری در سر داشت. اگر رهبر جنبش سبز وطندوست بود با فریب جوانان وطن به دنبال احقاق حق فرضی خود گام برنمیداشت.
حضرت علی (ع) در خطبه ۲۶ نهجالبلاغه میفرمایند، پس از وفات پیامبر اکرم (ص) و بیوفایی در حمایت از حق خلافت و جانشینی من به اطراف نگاه کرده و یاوری جز اهل بیت خود ندیدم، پس به مرگ آنان رضایت ندادم، ناچار چشم خود فرو بستم و از حق خلافت خود گذشتم و جام زهر را نوشیدم و خشم خود را فرو بردم؛ در اینجا است که شایستگی ولایت و رهبری و مدیریت یک ملت را میتوان به برخی از افراد جامعه بر برخی دیگر سپرد.
رهبر جنبش سبز با توسل به زور و تحریک جوانان به دنبال گرفتن رأی به هر قیمتی است و باید تاکید داشت که خودکامگی اصلاحطلبان عامل اصلی مشکلات اساسی و معیشیتی ملت ایران است. هتک حرمت از خون سرداران شهید تاوان بسیار سنگینی خواهد داشت. شمر زمان جهل و ناآگاهی خوارجی است که با اندیشه براندازی نظام در حبس خانگی به جای اصلاح و تربیت تبدیل به مار افعی شده است و با انتشار بیانیه اخیرش نیش خود را به قلب ملت ایران فرو کرد. تشویش اذهان عمومی با نشر اکاذیب و آزادی بیان تفاوت دارد؛ همه ما در جامعهای زندگی میکنیم که ضرورت دارد به اندیشهها، عقاید و باورهای یکدیگر احترام بگذاریم. محمد خاتمی به سربازانش اولین درسهای چگونگی زندگی کردن در یک جامعه مدنی را نیاموخته است. جمهوری اسلامی ایران هیچگاه با آزادی بیان مخالفت نداشته است اما تفسیر اصل آزادی بیان در قانون اساسی از نظر براندازان نظام، بیاحترامی به باورهای قلبی و اعتقادات ملت ایران با شکستن حرمت خون شهدا، قلب خانواده و فرزندانشان است.
رهبر جنبش سبز، یزید دوران از سال ۱۳۸۸ تاکنون شروع میکند و زخم خشکیده از جراحت اشتباهات سران اصلاحطلب را باز میکند و به دلیل نداشتن تخصص سیاسی و اساسا تفکر سیاسی و عدم اعتقاد به احترام به عقاید یکدیگر در بین شهروندان همانند جناح مقابل اصلاحطلبان یعنی اصولگرایان، با ماجرایی که از قبل طراحی شده بود برای سرآغاز اعتراضات مدنی غیرقانونی که قبل از واقعه تشنجها در سال ۱۳۸۸ در سال ۱۳۷۸ در تیرماه تجربه تلخ دیگری را ملت ایران و کشورهای دنیا، در دوران انقلاب اسلامی ایران مشاهده کردند که در تاریخ معاصر ایران نیز ثبت گردیده است. ایشان التزام عملی به قانون اساسی کشور خود ندارد؛همچنان که ایشان در بیانیه اخیرشان جمهوری اسلامی ایران را کشوری تحدیطلب قلمداد میکند و در واقع تمام جانفشانیهای ملت و فرزندان مادرانی که برای پاسداری از مرزهای کشور و همچنین دفاع از حقوق حقه مردم مظلوم و ستمدیده جهان را نادیده میانگارد و از جمهوری اسلامی ایران به عنوان پایه و اساس ایجاد آشوب و ستیز در منطقه و کشورهای مسلمان نام میبرد در حالیکه حرکت جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مسلح کشور منطبق با مقدمهی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که این چنین بیان میدارد ویژگی بنیادین این انقلاب نسبت به دیگر نهضتهای ایران در سده اخیر مکتبی و اسلامی بودن آن است. ملت مسلمان ایران پس از گذر از نهضت ضد استبدادی مشروطه و نهضت ضداستعماری ملی شدن نفت به این تجربه گرانبار دست یافت که علت اساسی و مشخص عدم موفقیت این نهضتها مکتبی نبودن مبارزات بوده است. گرچه در نهضتهای اخیر خط فکری اسلامی و رهبری روحانیت مبارز سهم اصلی و اساسی را بر عهده داشت ولی به دلیل دور شدن این مبارزات از مواضع اصیل اسلامی، جنبشها به سرعت به رکورد کشانده شدند. از اینجا وجدان بیدار ملت به رهبری مرجع عالیقدر تقلید حضرت آیتالله العظمی امام خمینی (ره) ضرورت پیگیری خط نهضت اصیل مکتبی و اسلامی را دریافت و این بار روحانیت مبارز کشور که همواره در صف مقدم نهضتهای مردمی بوده و نویسندگان و روشنفکران متعهد با رهبری ایشان تحرک نوینی یافت. در واقع دفاع از مستضعفان دنیا در برابر ظلم و ستم آشکارا به تمامی نهادهای بینالمللی با تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ابلاغ گردیده است.
دکتر ملیحه بنانی حقوقدان و کارشناس موضوعات سیاسی