به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، همه آمده بودند. خرد و کلان، پیر و جوان، زن و مرد، شیعه و سنی، کورد و ترک و فارس. انگار دو سال فراق آنچنان از اندوه و شوق وصالِ یار سرشارشان کرده بود که نه مفهوم مسافت را میشناختند و نه رنج سفر از شور و حالشان کم میکرد. پاهای تاول زده و چهرههای آفتاب سوخته و لبهای پر عطش کمترین نصیب آنها از بیابانهای سوزان عراق و نی نوا بود. اصلا بگذارید قصه را از نو روایت کنیم.
نوشتن گزارشی کامل از دو هفته تلاش شبانهروزی موکب «الشهیدین حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس» در منذریه عراق کار دشواری است که در این کوته مقال و اندک مجال ، محال است و فقط به گوشههایی از آن میشود پرداخت؛ صبح جمعه 18 شهریور سفرمان را با رخصت طلبیدن از امین ولایت، شاه چراغ(ع) آغاز کردیم. در میانه راه حضور موکبهای بین راهی در شهرهای مختلف، هم وجد و حالمان را شوری دیگر میبخشید هم از خستگی و بلندای مسیر میکاست.
قول وزیر کشور مبنی بر بازگشایی مرز خسروی خیالمان را راحت کرد
کم کم به کرمانشاه یا به قول محلیها کرماشان شهری زیبا درحدودا 200 کیلومتری مرز خسروی رسیدیم. زمزمههایی مبنی بر اینکه مرز از صبح بسته شده است شنیده میشد. موکب ما تنها موکب استان فارس مستقر در مرز خسروی و در خاک عراق(منذریه عراق) بود و همین مساله نگرانمان کرد که نکند با بسته شدن مرزها توفیق خدمت به زوار را از دست بدهیم.
اوضاع را از مدیر موکب الشهیدین جویا شدیم و گویا باتدبیر مدیرکل اوقاف فارس شرایط کنترل شده بود؛ حجت الاسلام رحیم صفری گرایی معاون فرهنگی اوقاف و مدیر موکب الشهیدین به ما گفت: وزیر کشور در حین بازدید از موکب «الشهیدین» ضمن اعلام رضایت از کیفیت خدماترسانی این موکب، به مدیرکل اوقاف فارس، سید عباس موسوی قول داده مشکلی برای تردد زوار در مرز خسروی پیش نیاید و مرز خسروی به عنوان بهترین مرز برای بازگشت زوار اربعینی و به عنوان راه کربلا به زودی و به محض کنترل اوضاع باز شود.
یکی از مشکلاتی که زوار اربعینی در مرزهای دیگر در این ایام با آن مواجه بودند کمبود وسایل نقلیه برای تردد به ویژه در استانها و نقاط مرزی بود. دلیلش هم عدم پیشبینی این حجم از زائرین و فراهم نشدن تمهیدات کافی و ناکافی بودن خودروهای حمل و نقل عمومی بود.
هرچند ما مشکل خاصی برای تردد نداشتیم و زوار نیز به هر شیوهای مجوز ورود به عراق را میگرفتند اما گویا در برخی مرزها برخی رانندهها زوار را سر کیسه کرده و در برخی نقاط نیز کمبود آب خنک و ازدحام جمعیت مشکلاتی به بار آورده بود اما چند روز بعد نهایتا مرز طبق وعده وزیر باز شد.
این مساله در مرز خسروی به عنوان قدیمیترین مسیر مرزی دو کشور به سمت کربلا که ۱۵ کیلومتر با شهرستان قصرشیرین در ایران و ۱۹۰ کیلومتر با بغداد پایتخت عراق فاصله داشت تا حدی مدیریت شده بود و زواری که به ویژه از تهران، خراسان و استانهای شمالی عازم زیارت کربلا میشدند یا برعکس از کربلا به سمت مرز خسروی بازگشته بودند به سهولت و توسط خودروهای سازمانی اداره کل اوقاف فارس وخودروهای حشد الشعبی از پایانههای اتوبوسرانی وتاکسیرانی منذریه به مرز منتقل شده و مرتب جابجا میشدند و پس از اینکه در موکب الشهیدین با شام و ناهار و شربت و میوه و آب خنک پذیرایی میشدند مجددا با همین خودروها وارد خاک میهنمان شده و از رنج سفرشان کاسته میشد و غبار راه از کف پای آنها گرفته و توتیای چشم خدام حسینی میشد.
مدیریت جهادی همه را پای کار آورده بود
در این بین مساله ای که بیش از هرچیزی توجه همگان را جلب میکرد این بود که سید عباس موسوی مدیر کل اوقاف فارس و حجت الاسلام رحیم صفری گرایی معاون فرهنگی اوقاف فارس به عنوان مدیر موکب پا به پای دیگر خدام موکب، عبا و عمامه خود را در آورده، آستین همت بالا زده، هم ظرف و دیگ میشستند هم یخ خالی میکردند.
خلاصه شبانه روز مشغول خدماترسانی به زوار اربعینی در مرز خسروی بودند و همین مدیریت جهادی، سایر خدام را هم به تکاپوی بیشتر وا میداشت تا جایی که مبلغین روحانی هم، در کنار کار تبلیغ و تبیین آستین بالا زده و همه کاری میکردند؛ گروه تاسیسات موکب هم از هفته قبل موکب و نانوایی و سایر تمهیدات و تجهیزات را راهاندازی کرده بود.
محل اسکان ما نیز قصرشیرین شهری قدیمی در غرب کرمانشاه با جمعیتی بالغ بر 25 هزار نفر بود. شهری که مرز طولانی با کشور عراق و اقلیم کردستان دارد و مردم آن به زبانهای فارسی و انواع گویشهای زبان کوردی و عربی تکلم میکنند و این روزها میزبان موکبها و زوار اربعینی است که با پایان اربعین در حال بازگشت به کشورمان هستند.
موکبی که به نماد اتحاد میان عراق و ایران مشهور شده بود
موکب ما به نام الشهیدین یا موکب اوقاف فارس مشهور بود و مرزنشینان و اهالی بومی استان دیاله آن را به عنوان نماد اتحاد ایران و عراق میدانستند؛ موکبی متشکل از اهالی خانقین عراق و قصرشیرین، کرمانشاه، شیراز، جهرم، داراب، لار و لامرد و مهر که طبخ غذایش در ایران بود و توزیع آن در عراق؛ استان فارسیها برنج میکشیدند و اهالی خانقینِ عراق آن را با مرغ و زرشک هم کاسه کرده و به زوار میدادند.
برای گفتگو با طبخ کنندگان غذای تبرکی باید سحرخیز بود و صبح خیلی زود یعنی ساعت 3 بامداد از خواب بیدار شد و طراوت و شادابی را در چهره سرآشپز و دیگر عزیزان آشپزخانه دید. آشپزخانه مجهزی که به همت اوقاف فارس در قصرشیرین دایر شده است و هر روز تلاش می کند تا ناهار برای 4000 نفر از زائران مسیر عشق طبخ و آماده کند. رضایی سرآشپز می گفت تنها جذبه ای که باعث می شود تا هر روز 3 بامداد برخیزی و برای پخت به آشپزخانه بیایی ارادت به سیدالشهداء(ع) و تکریم زائران حرم آقا است.
یکی دیگر از جلوههای اربعین حسینی در موکب الشهیدین تردد آسان زوار بود و کافی بود پیکاپ اوقاف فارس گروهی از زوار را که از زیارت برگشته بودند به قصد رجعت به میهن، جلوی موکب پیاده کند. خدام موکب امان نمیدادند و سیل جملات بود که خوشامدگویان، زوار را به حضور در موکب دعوت میکرد.
جواد اهل زرین دشت با گفتن «هلابیکم یا زوار الحسین» و ملاسلام فیلی با اصالت ایرانی ساکن خانقین عراق که امسال اهالی خانقین عراق به ویژه کوردها و عربهای عراق را به برای خدمترسانی به زوار به موکب آورده بود با گفتن خوش آمدید و «یا مرحبا» ارادت خود به زوار حسینی را نشان میدادند. یکی با لهجه شیرین ترکی قشقایی «خوش گلدی» و دیگری با گویش زیبای کوردی کرمانشاهی به زوار «خوش هاتی» میگفت.
آری به جز عشق چه چیزی میتوانست تلاش بی وقفه در این گرمای طاقت فرسا را توجیه کند؟
اینجا و در موکب الشهیدین اوقاف فارس، نماد عینی «حب الحسین یجمعنا» متجلی بود و «الایران و العراق لایمکن الفراق» را در عمل میدیدی. اینجا چپ و راست، سنی و شیعه، عرب و عجم معنا نداشت و همه یک هدف داشتند و آنهم خدمت به زوار حسین بود. نیروهای حشد الشعبی که اینترنت رایگان و تماس مجانی در اختیار زوار اربعینی حاضر در موکب گذاشته بودند مرتب به موکب سر میزدند و وقتی از نبود مشکل خاصی مطمئن میشدند میرفتند.
مرزبانان عراقی و الجیش العراقی نیز گهگاهی به موکب سر میزدند و شربت و آبی مینوشیدند، یا حسینی میگقتند و با رضایت خاطر میرفتند.
موکب الشهیدین دومین سال بود که در این نقطه مستقر بود. دستگاه فلافلزن اتوماتیک و نانوایی سیاری که اهدائی موقوفه میرزا فتحعلیخان صاحب دیوان شیراز بود و از ایران به این نقطه آورده شده بود از دیگر ابتکارات موکب الشهیدین بود که طرفداران خاص خود را هم داشت.
نکته دیگری که در این موکب جلب توجه میکرد و خاص تمام موکبهای حسینی مستقر در راهپیمایی اربعین حسینی بود اخلاص و سخا و صفای موکبداران بود و طَبَق میوه (به ویژه سیب، شلیل، آلوسیاه، گلابی و موز) و سبد آب خنک و ظروف غذا روی هم منظم چیده شده و بدون آنکه کسی بالای سر آنها باشد در اختیار زوار قرار گرفته بود.
به ملاسلام فیلی مدیرمسجد و حسینیه محبی الائمه در دیاله عراق که خانواده و نزدیکانش همه در موکب مشغول خدمت به مردم هستند میگویم چه چیزی تو را به اینجا کشاند و با لبخند پر از مهرش گفت: خدمت الحسین شرف. از علی ملاقاسم فرحانی اهل خانقین همین سوال را میپرسم و قبل از تمام شدن سوالم با لهجه شیرین کوردی و فارسی آمیخته به هم میگوید: چایی برایتان بیاورم؟
چای را که میخوریم میگوید: من در همین ایام دوبار به کربلا رفته ام اما آمدم اینجا تا همصدا با زوار ایرانی رو به سوی کربلا کنم و بگویم: السلام علی الحسین ابن علی و علی الشیب الخضیب.(حسینی که ریش مبارکش با خون خضاب شد).
سری به نانوایی میزنم. با استقرار کانکس نانوایی موقوفه، موکب حال و هوای خاصی به خود گرفته است. نانوایی که هر روز 2000 نان پخت میکند و به زوار میدهد. بوی خوش نان تازه و داغ مشامت را مینوازد و زوار را که تازه از پیکاپ اوقاف یا خودروهای حشدشعبی پیاده میشوند به سمت خود میکشاند.
با خودم صحبتهای زوار ایرانی را دیگر بار مرور میکنم که همه معتقدند بازگشایی این مرز مرهون خون پاک حاج قاسم سلیمانی است.
آری در اینجا باید در خود گم شد تا خود را و خدا را یافت. اینجا و در 300 کیلومتری کربلا بهشت را در سیمای زوار اربعینی که با پای پیاده عازم دیار یار شده اند میبینی.
اینجا باید تا تهِ احساس با پای پیاده رفت که همه چیز طراوت از نگاه پرعطوفت خدا و بنده خاصش حسین(ع) دارد.
بیایید غبار از جامه تن بزداییم و خالی شویم از تمام پُربودن های این جهانی؛ کوله بار خود را برای سال آینده و سفر آینده به کربلا ببندیم و در این یکسال توشه برچینیم و خود را از بخل و حسد، از خشم و نفرت، از آز و هوس و از خود خالی کنیم که کربلا منتظر ما است.
انتهای پیام/