خبرهای داغ:
خسروی با بیان اینکه، همیشه به حضورم در دفاع از وطنم افتخار می‌کنم، گفت: در مدت حضور در جبهه و هم نشینی با شهدا، دوران اسارت و هم نشینی با انسان‌های مخلص، مومن و ازخودگذشته درس صبر، مقاومت و ایثار را آموختم.
کد خبر: ۹۴۵۹۴۲۰
|
۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۰۴:۵۸

محمد رضا خسروی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس اهل شهرستان قاینات در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج از خراسان جنوبی گفت: همزمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران ۱۵ سال داشتم که داوطلب اعزام به جبهه بودم، اما به علت اینکه کم سن و سال بودم با اعزام من مخالفت شد.

وی با بیان اینکه بار‌ها برای حضور در مناطق عملیاتی داوطلب شدم، اما به علت پایین بودن سنم رد شدم، گفت: بالاخره با سفر به مشهد و در آن تاریخ نیاز به نیرو‌های بیشتر برای حضور در جبهه‌ها در سن ۱۵ سالگی عازم جبهه شدم.

خسروی ادامه داد: در ۲ اسفند سال ۶۲ در عملیات خیبر در منطقه حورالهویزه و جزیره مجنون شمالی و جنوبی؛ ساعت ۴ بعداز ظهر به محاصره دشمن درآمدیم

این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه ما تقریبا ۳۰۰ نفر از تیپ ۲۱ امام رضا (علیه السلام) بودیم که در این منطقه گرفتار رژیم بعث عراق شدیم، افزود: در خشکی از دو طرف با ۲۰ تانک و از هوا با ۳ هلیکوپتر محاصره شدیم و در پشت سرمان ۴۵ کیلومتر آب بود که هرگز نمی‌توانستیم عقب نشینی کنیم و بعد از دو ساعت درگیری؛ تقریبا نصف نیرو‌های ما شهید و مابقی اسیر شدیم.

خسروی با بیان اینکه، همیشه به حضورم در دفاع از وطنم افتخار می‌کنم، گفت: در مدت حضور در جبهه و هم نشینی با شهدا، دوران اسارت و هم نشینی با انسان‌های مخلص، مومن و ازخودگذشته درس صبر و مقاومت و ایثار را آموختم.

وی گفت: بعد از بازگشت از اسارات به استخدام مجموعه سپاه درآمدم، و در سال ۹۴ داوطلب حضور در مناطق عملیاتی سوریه و دفاع از حرم شدم، اما به علت بازنشستگی این توفیق نصیبم نشد.

 

این آزاده گفت: در سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی به واسطه پیروزی‌های پی در پی در عملیات‌های بیت المقدس، خیبر و رمضان واژه اسارات و شکست برای ما رزمنده‌ها معنایی نداشت و با حضور در عملیات‌ها تنها به پیروزی فکر می‌کردیم.

 

خسروی با اشاره به اینکه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ۲۱ کشور رژیم بعث را همراهی و حمایت می‌کردند، گفت: رزمندگان ما با حداقل امکانات و تجهیزات نظامی در میدان نبرد حق علیه باطل حضور داشتند.

 

وی بیان کرد: لحظه‌ای که رزمندگان گروهان ما در محاصره دشمن قرار گرفتند فرمانده گروهان آقای احمدی گفت: " بچه‌ها شما تا این لحظه رسالت حسینی داشتید و از این زمان به بعد رسالت زینبی دارید" این جمله باعث شد تا در لحظه اسارات که سخت‌ترین و تلخ‌ترین لحظه عمرم بود آرامش بگیرم و بتوانم دوران اسارات را تحمل کنم.

 

این رزمنده دفاع مقدس گفت: بعد از اسیر شدن توسط رژیم بعث عراق یک هفته در بصره بودیم، بعد ۳ ماه در موصل و سپس به اردوگاهی در منطقه رومانی و العماد منتقل شدیم که دو هزار نفر از اسرای ایرانی در این اردوگاه بازداشت بودند.


خسروی ادامه داد: در طول مدت اسارات در عراق، در هفته سه روز؛ خبرنگاران و نیرو‌های آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی به اردوگاه ما می‌آمدند و سعی می‌کردند تا برای انحراف اذهان عمومی و خواسته‌های خود اسرا را وادار به صحبت کنند، اما هیچ یک از بچه به خواسته‌های آن‌ها تن نمی‌داد.


وی با بیان اینکه ۶ سال و نیم در اسارات رژیم بعث عراق بودم، گفت: در طول این مدت؛ متوجه حضور پسر عمویم در یکی از اردوگاه‌های عراق شدم و حتی او را از نزدیک دیدم و این برایم مایه دلگرمی بود.


این آزاده سرافراز گفت: هیچ اسیری از پایان اسارتش خبر نداشت تنها امید به لطف خدا و عنایت اهل بیت (ع) بود که با همه شکنجه‌ها و رنج‌ها ما را سرپا نگه داشت.


خسروی گفت: در دوران اسارات جسم ما در حصار سیم خاردار دار، کمبود غذا و امکانات بهداشتی، شکنجه و رنج بود، اما روح ما به واسطه ایمان، صبر و مقاومتی که خداوند به ما عنایت کرده بود آزاد بود.


وی ادامه داد: امروز جسم ما آزاد است، اما متاسفانه روح گرفتار تجملات، مشکلات اجتماعی، خانوادگی و دنیایی است، امیدوارم روزی برسد تا به آرامش روحی و معنوی آن دوران برسیم.


وی اظهار داشت: در اسارات همه اسرا و بچه‌ها با هم همدل، همراه و همچون اعضای یک خانواده غمخوار یکدیگر بود حتی به جای یکدیگر شکنجه و سختی را تحمل می‌کردیم.


این آزاده گفت: بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸؛ بلندگو اردوگاه اعلام کرد که از چند روز آینده اسرا گروه گروه آزاد شده و به مرز می‌روند این قضیه تنها لطف خدا بود و در واقع "عدو سبب خیر شد" در این زمان صدام فکر حمله به کویت را داشت که اسرا سریعا آزاد شدند.


وی ادامه داد: ۴۵ هزار اسیر ایرانی در ۲۰ اردوگاه عراق و ۹۰ هزار اسیر عراقی در ایران بودند که بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در زمان‌های مختلف آزاد و مبادله می‌شدند.


خسروی به روز قبل از آزادیش اشاره کرد و گفت: حس و حال عجیبی داشتیم خوشحال از آزاد شدن از زندان عراق و دلگیر از جداشدن از رفقا و هم سلولی‌هایی که مثل خانواده برای هم بودیم.


وی با بیان اینکه، کاروان ما در ۲ شهریور سال ۶۹ وارد میهن شد، گفت: عبور ازمرز خسروی و دیدن پرچم‌های ایران، ماشین‌ها و نیرو‌های سپاه، ارتش و بسیج باور کردنی نبود.


این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: با عبور از مرز خسروی به کرمانشاه رفتیم، بعد از آن به تهران و دیدار مقام معظم رهبری و زیارت مرقد امام راحل رفتیم.


خسروی گفت: لحظه دیدار خانواه ام در فرودگاه مشهد بسیار لحظه شیرین و به یاد ماندنی برایم بود بی تابی پدر و مادرم برای دیدنم و در آغوش کشیدن آنها، رنج سال‌ها اسارات را ار تنم بیرون آورد.


وی به برخی ناملایمات‌ها و صحبت‌های اندکی افراد ناآگاه جامعه اشاره کرد و گفت: برخی فکر می‌کنند با پول می‌شوند جان، جوانی یک فرد را خرید، هیچ چیز جز معامله با خدا نمی‌تواند جواب دلتنگی فرزند و همسر شهید، رنج و سختی یک جانباز و خانواده اش را توجیه و جبران کند.


این رزمنده دفاع مقدس افزود: امروز برخی نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی، اختلاص ها، فتنه و آشوب‌هایی که در کشور رخ داد بنده و امثال من را ناراحت می‌کند؛ چه خون‌ها برای این نظام و انقلاب ریخته شد، چه رنج‌ها و خون دل‌ها خورده شد تا انقلاب ماندگار شور و کشور به دست دشمن نیفتد، اما متاسفانه برخی افراد خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و ابزاری برای اجرای نقشه‌های دشمنان ما می‌شوند.

 

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها