مادر شهید یدالله بهزادپور:

حضور یدالله در هیئت باعث عاقبت بخیری اش شد

مادر شهید یدالله بهزاد پور گفت: همان کودکی پایش به راهپیمایی و تشییع پیکر شهدا، آماده کردن پلاکارد شهدا، مسجد و هیئت باز شد. همین حضور یدالله در هیئت و نفس کشیدن در آن فضا باعث عاقبت بخیری اش شد.
کد خبر: ۹۴۶۰۶۳۷
|
۱۲ مهر ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۶

مادر شهید یدالله بهزادپور شهید دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار بسیج گفت: پسرم در بیست و ششم شهریور  ۱۳۴۵ در شمیران به دنیا آمد در هفت سالگی به مدرسه رفت و تا سال اخر دبیرستان به تحصیل خود ادامه داد. از کلاس چهارم قرآن نهج البلاغه میخواند، در سال چهارم دبیرستان تصمیم گرفت برای دفاع از خاک وطن مان راهی جبهه شود اما درس را رها نکرد و در جبهه به درس خود ادامه داد در تاریخ بیست و دوم اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای پنج توسط دشمن بعثی با اصابت ترکش به قلب و دست یدالله  به درجه شهادت رسید و طبق وصیتی که داشت در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.

در ادامه افزود: یدالله  بسیار مهربان بود برای من و پدرش احترام خاصی قائل بود با بزرگ تر ها رفیق بود و به کوچکتر ها محبت می‌کرد همه از بودن با یدالله لذت می‌بردند. هیچ وقت احساس نکردم کسی از دست یدالله ناراحت باشد. با بچه ها بازی می‌کرد. خیلی اهل هیئت بود هیچ وقت نماز شب فراموش نمیکرد و بسیار شاد و خوشرو بود.

مادر شهید والامقام  یدالله بهزاد پور از دلتنگی با پسرش اشاره کرد و گفت: من افتخار میکنم که پسرم را در راه خدا و اسلام دادم، بعضی ها از این که می‌گویم  خوشحالم که پسرم شهید شده و عاقبتش بخیر شده برداشت غلطی می‌کنند. پیش خودشان فکر می‌کنند مادر شهید حتما زیاد هم از دوری پسرش ناراحت نیست. اما اشتباه می‌کنند همیشه دلتنگی یدالله را دارم  روزی نیست که پسرم را یاد نکنم من با یدالله زندگی میکنم گاهی یک جمله آشنا در یک فیلم، روزنامه، باعث میشود بغض کنم و ناخداگاه زیر گریه بزنم و بیشتر دلتنگ شوم اما هیچ وقت از رفتن یدالله به جبهه پشیمان نمیشود.

وی یادآور بی قراری های شهید قبل از رفتن به جبهه شد، بیان: برای رفتن به جبهه لحظه شماری میکرد که درست  ۱۷ سالش بود با رضایت من و پدرش راهی جبهه شد، یدالله شش بار به جبهه رفت تا اینکه در ماه رمضان شهید شد. بعد از شهید شدن یدالله همسرم به مدت ۴۰ روز به جبهه رفت.یدالله شش بار به جبهه رفت تا اینکه در ماه رمضان شهید شد. ناگفته نماند که در جبهه درس میخواند و بعد برای من ارسال میکرد و من آموزش و پرورش میبردم و اینطور بود که دیپلم گرفت.

مادر شهید یدالله بهزادپور با اشاره به نماز شب شهید اشاره کرد، عنوان کرد: یک شب که مشغول خواندن نماز بود رفتم جلو در اتاق پشت سرش ایستادم مشغول گریه بود و التماس خدا میکرد که شهید شوم وقتی صبح شد و آماده رفتن به مدرسه شد گفتم پسرم من دیشب صدایت را شنیدم خیلی ناراحت شد گفت مادر دوست ندارم دیگر به حرفهای که با خدا میزنم کسی بشنود و رفت.یدالله بی قرار جبهه و جنگ بود پسرم همیشه بوی شهید را میداد د از همان کودکی پایش به راهپیمایی و تشییع پیکر شهدا، آماده کردن پلاکارد شهدا، مسجد و هیئت باز شد. همین حضور یدالله در هیئت و نفس کشیدن در آن فضا باعث عاقبت بخیری اش شد.

خبرنگار: سپیده بهرامی

انتهای پیام/ ر

ارسال نظرات
پر بیننده ها